نقد و بررسی دیدگاه رهبران سلفی جهادی درباره اتهام تحریف قرآن کریم به علمای شیعه

نقد و بررسی دیدگاه رهبران سلفی جهادی درباره اتهام تحریف قرآن کریم به علمای شیعه
نویسنده رحیم صبور[1]
چکیده
تحریف ناپذیری قرآن از جمله باورهایی است که علمای اسلام چه شیعه و چه سنی بر آن اصرار دارند و در عصور مختلف به واسطه ادله نقلی و عقلی به دفاع از آن پرداختند. وهابیت در قرون اخیر و در ادامه آن گروههای سلفی جهادی متاثر از اندیشه وهابیت، سعی نمودهاند به هر بهانهای شیعیان را از دایره اسلام خارج نمایند. از جمله ادلهای که سلفی جهادیها برای تکفیر شیعیان به آن استناد دارند؛ مساله تحریف قرآن است. به گفته آنها، شیعه قائل به تحریف قرآن کریم است و کسی که این عقیده را داشته باشد، کافر است؛ در حالی که با بررسی های انجام شده باید گفت که علمای شیعه همچون علمای اهل سنت نه تنها قائل به تحریف ناپذیری قرآن کریم هستند؛ بلکه علمای این مذهب در طی قرون مختلفه از تحریف ناپذیری قرآن دفاع و برای آن ادله عقلی و نقلی ذکر نموده اند. علاوه بر اینکه در مورد تکفیرِ قائلین به تحریف قرآن در میان مسلمانان اختلاف وجود دارد.
کلید واژه: تحریف ناپذیری، تکفیر، سلفی جهادی، شیعه، تحریف قرآن.
1- مقدمه
در این پژوهش بر آنیم پس از بیان اقوال علمای گروه های سلفی جهادی به نقد این عقیده پرداخته و اتهام مذکور را از شیعه دفع نماییم. هرچند در بیان تحریف ناپذیری قرآن کتب و مقالات ارزشمندی نگاشته شده است اما در شبهه تحریف قران، نقطه استدلال گروههای سلفی جهادی بر روی دو مساله است یکی شیعه قائل به تحریف است و دوم اینکه کسی که قائل به تحریف است کافر است که در این مقاله هر دو مساله مورد بررسی قرار می گیرد.
1-1- طرح مسئله
هرچند علمای اهل سنت و شیعه از دیر باز در مسائل مختلفی با یکدیگر اختلاف داشتند اما در برخی از اصول نظر واحد داشته و مورد تایید هر دو گروه بوده است. از جمله این اصول که شیعه و سنی در مورد آن اتفاق نظر دارد و مورد تایید هر دو گروه است مساله عدم تحریف قرآن حتی پس از گذشت 1400 سال از نزول آن بر پیامبر صلی الله علیه و آله است. اندک افرادی از هر دو فرقه در برهه هایی از زمان در ظاهر قائل به تحریف قرآن بودند که توسط علمای همان مذهب و دیگر علمای اسلامی مورد مناقشه واقع میشد و به خاطر قول یک عالم، دیگر افراد آن مذهب را تکفیر نمی کردند. اما در قرن دوازدهم هجری با پیدایش وهابیت، خدشه در مورد عقاید و باورهای مسلمانان در مسائل مختلف شدت گرفت و علمای وهابیت، مسلمانان جهان را به خاطر داشتن برخی از عقاید تکفیر میکردند، حتی پا را از این فراتر گذاشته به افترا برخی از نسبت های ناروا به مسلمانان می دادند و در نتیجه ایشان را از دایره دین خارج دانسته و جان و مال و ناموس او را مباح میدانستند. از جمله این افترائات که به شیعه زده و در نتیجه آن، شیعیان را کافر دانستهاند؛ مساله تحریف قرآن است که با سوء استفاده از ظاهر برخی از روایات که در کتب شیعه نگاشته شده ، همچنین اندک افرادی از علماء این اتهام را به شیعه وارد کردند، هرچند عین همین روایات و یا مثل آن را در کتب معتبر اهل سنت نیز میتوان یافت. در پی آن گروه های سلفی جهادی که زاییده عقاید وهابیت است راه این فرقه را دنبال کرده و همین اتهام را به شیعه نسبت داده و به دنبال آن شیعیان را تکفیر کرده و جان و مال و ناموس او را مباح میدانند.
1-2- سوالات تحقیق
سوال1. آیا شیعه قائل به تحریف قرآن است؟
سوال2. آیا روایاتی در این مورد در کتب شیعه وجود دارد؟
سوال3. نگاه علمای شیعه در مورد تحریف قرآن چگونه است؟
1-3- پیشینه تحقیق
در این باره تحقیقات فراوانی چه به صورت مستقل به عنوان کتاب و یا مقاله از سوی اندیشمندان این حوزه انتشار یافته است. سید مرتضی، طبرسی، خوئی، امام خمینی . بسیاری از دیگر علمای شیعه در آثار خود به این مساله تصریح نموده و بر آن استدلا کردند. کتب و مقالاتی نیز به صورت مستقل در این زمینه منتشر شده است؛ «نفی تحریف در قرآن» از آیت الله سید علی حسینی میلانی، «مصونیت قرآن از تحریف» از محمد هادی معرفت، «سلامه القرآن من التحریف» اثر فتح الله محمدی (نجارزادگان)، «فصل الخطاب فى عدم تحریف کتاب رب الارباب» از آیت الله حسن زاده آملی از جمله این موارد است.
1-4- ضرورت تحقیق
در هیچ کدام از آنها شبهه را با رویکرد گروه سلفی جهادی مورد نقد قرار نداده است و از ظرفیت علمای شیعه و اهل سنت در نقد عقاید تند این گروه ها در این مورد استفاده نکرده است. در این تحقیق سعی شده است مساله تحریف قرآن از این دید مورد بررسی قرار گیرد. علاوه بر اینکه در تحقیق مذکور به دنبال آشکار ساختن این حقیقت هستیم که علمای شیعه نه تنها قائل به تحریف نیستند بلکه برای اثبات تحریف ناپذیری قرآن دست به قلم شده و در رد این نظریه پژوهشهایی انجام داده اند.
1-5- جنبه نوآوری تحقیق
نگاه به اقوال سلفیان جهادی و پاسخ به شبهه تحریف قرآن از زوایه دید این گروه نقطه عطف این تحقیق است.
1-6- روش تحقیق
در این تحقیق از روش عقلی- نقلی با استفاده از منابع کتابخانه ای بهره برد شده است.
2- چارچوب نظری تحقیق
2-1- مفهوم شناسی تحریف
تحریف از ماده «حرف» به معنای متمایل کردن یک چیز از مسیر و وضع اصلی است.( بن عباد، بی تا ؛ 82)، (ازهرى، بی تا؛ 5/12) در قرآن نیز به همین معنا اشاره شده است آنجا که فرموده است: «مِنَ اَلَّذِینَ هادُوا یُحَرِّفُونَ اَلْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ(النساء ؛ 46)؛ برخی از کسانی که یهودی اند، حقایق [کتاب آسمانی] را از جایگاه های اصلی و معانی حقیقی اش تغییر می دهند.» معنای اصطلاحی آن نیز به همین معنای لغوی بازگشت دارد و دارای چندین مصداق است که از مهم ترین مصادیق آن دو مصداق است یکی تحریف لفظی به معنی زیادت یا نقصان یا تغییر و تبدیل در کلمات و حروف آن و دیگری تحریف معنوی که به معنای تغییر در معنای الفاظ قرآن و مراد و مقصود از آن است. (حسینی، 1375ش؛ 44) از نگاه آیت الله خوئی تحریف در معانی مختلفی به کار می رود که برخی از آن به اتفاق علماء، در قرآن اتفاق افتاده و برخی از آن به اجماع مسلمین، اتفاق نیفتاده و برخی هم مورد اختلاف است. تحریف به معنای تفسیر به رای، زیادت و نقصان برخی از حروف و حرکات با حفظ اصل قرآن و زیادت و نقصان کلمه قبل از یکی شدن مصاحف، مورد اجماع است. تحریف به معنای زیادی قرآن بر آنچه بر پیامبر نازل شده استف این قسم نیز بالاتفاق مردود است. اما در مورد نقصان قرآن از آنچه بر پیامبر نازل شده، اختلاف است.( خوئی، بی تا، ص199-200) آنچه که مورد بحث و اختلاف علمای اسلامی است تحریف به نقصان کلمه (بعد از یکی شدن مصاحف) یا آیه یا سوره است. (شریفی، 1429؛ 19-20)
2-2- مفهوم شناسی شرک
«شِرک» در لغت، نتیجه برای مصدر «شرکۀ» (شریک و همتا قائل شدن) است. (ابن اثیر، 1367ش؛ 466) در اصطلاح حالت حاصله در وجود انسان که از شریک و همتا قائل شدن برای خدا بوجود می آید. (کاشانی، 1406ق ؛ 23/1337).
2-3- تحریف از مصادیق کفر
در اینکه اعتقاد به کم یا زیاد شدن قرآن از مصادیق شرک و کفر است بین علماء اختلاف نظر وجود دارد. ابن نجیم حنفی در البحر الرائق، قائلین به عدم جزئیت بسمله را کافر ندانسته است. (ابن نجیم، بی تا؛ 1/330) ابن تیمیه نیز همین دیدگاه را اختیار کرده است. (ابن تیمیه، 1416ق ؛ 12/179-180)حتی او بیان می دارد برخی از صحابه بعض آیات را انکار کرده و جزئیت را قبول نداشتند. (ابن تیمیه، 1416ق ؛ 12/492-493) هرچند تعداد قائلین در این مساله کم است اما خود، کاشف از عدم اجماع در تکفیرِ معتقد به تحریف قرآن است.
3-دیدگاه قائلان به کفر امامیه
ابومصعب زرقاوی شیعه را به چند دلیل از جمله قول به تحریق قرآن، کافر می داند. او می نویسد این ادعا در کتب معتبر شیعه به آن اشاره شده است.[2] (زرقاوی، بی تا؛ 59) (زرقاوی، 1427ق؛ 521) زرقاوی تحریف قرآن را اعم از تحریف لفظی و معنوی میداند و تحریف قرآن، توسط شیعه را به علت عدم وجود آیاتی از قرآن که با عقاید آنها منطبق باشد، بیان میدارد.[3] (زرقاوی، 1427ق؛ 587)
ابومصعب سوری نیز علمای شیعه را به عقیدهی تحریف قرآن متهم کرده است و شیعه را به خاطر این اعتقاد از دین اسلام خارج دانسته و آنها را کافر شمرده است. (سوری، بی تا؛161و172) لذا زرقاوی ازدواج با زنان شیعه را به علت قول به تحریف قرآن و کفر آنها، حرام دانسته است. (طرطوسی، بی تا؛ 2/35-36) از جمله ادله کفر شیعه را مساله قول به تحریف قرآن توسط شیعه بیان میدارد. (طرطوسی، بی تا؛ 2)
4-1- انتساب تحریف قرآن به امامیه
گروه سلفی جهادی می نویسد شیعه قائل به تحریف قرآن است که دلیل بر این ادعا به دو مطلب بازگشت میکند؛یکی آنکه احادیثی از تحریف قرآن در کتب معتبر حدیثی شیعه وجود دارد و این خود نشان عقیده به تحریف قرآن است. دوم اینکه علمای شیعه قائل به تحریف قرآن هستند همچون نوری که کتابی در مورد تحریف قرآن نگاشته است.(سوری، بی تا؛ 161-162)
4-1-1- روایات امامیه در باره تحریف
در این مورد علمای سلفی جهادی به اندک روایاتی که در برخی از کتب شیعه آمده است مثال زدهاند. که در کلام طرطوسی به برخی از آن اشاره شد.
ابوبصیر طرطوسی تحریف قرآن توسط شیعیان را به دو بخش تحریف در تاویل و تحریف در تنزیل تقسیم کرده است. او در بخش تحریف تاویلی قرآن به روایاتی از کتاب کافی مثال زده است که در آن روایات به مصداق شناسی آیات اشاره دارد. به عنوان نمونه کتاب کافی در تفسیر آیهِی «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ ؛ قرآن هدایت میکند به سوی چیزی که با قوام تر است.» حدیثی بیان کرده است که «یهدی للتی...» را به «یهدی للامام علی علیه السلام»، تفسیر نموده است. (طرطوسی، بی تا ؛ 1-5) طرطوسی در قسم تحریف تنزیل به مساله کم و زیاد شدن آیات قرانی مثال زده است. او در این مورد به روایاتی که در کتب شیعه از جمله کتاب الکافی استناد کرده است. به عنوان نمونه کلینی در کافی گفته است: امام باقر فرموده است؛ کسی نمیتواند ادعا کند که کل قرآن همانطوری که نازل شده، جمع کرده است مگر علی بن ابی طالب یا در حدیثی دیگر آمده که جزء اوصیاء کسی نمیتواند ادعا کند که در نزد او ظاهر و باطن قرآن است.[4](طرطوسی، بی تا ؛ 5)
طرطوسی دلیل اینکه قائل به تحریف قرآن کافر است را چنین بیان کرده است: کسی که قائل به تحریف قرآن است در واقع برخی از آیات قرآن را قبول ندارد. مثلا آیه 9 سوره حجر را قبول ندارد که خداوند فرمود: « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (حجر ؛ 9) ؛ ما قرآن را نازل کردیم و خود آن را حفظ میکنیم»، در حالی که این سخن صریح خداوند است که فرموده من آن را حفظ میکنم. یا در آیهی 3 سوره مائده خداوند میفرماید: « الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً (مائده ؛ 3)؛ امروز دین را برای شما کامل نمودم و بر شما نعمتم را تمام کردم و اسلام را به عنوان دین شما پسندیدم»، در این آیه خداوند میفرماید دین کامل شد در حالی که کسی که قائل به زیادت یا نقصان قرآن است قائل به ضد این است و میگوید دین کامل نشده است. همچنین آیهی 67 سوره مائده را انکار کرده است که میفرماید: « یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ (مائده ؛ 67)؛ ای پیامبر! آنچه از سوی پروردگارت [درباره ولایت و رهبری علی بن أبی طالب امیرالمؤمنین (علیه السلام)] بر تو نازل شده ابلاغ کن؛ و اگر انجام ندهی پیام خدا را نرسانده ای. و خدا تو را از [آسیب و گزند] مردم نگه می دارد؛ قطعاً خدا گروه کافران را هدایت نمی کند.» زیرا نقصان یا زیادت قرآن به معنای عدم ابلاغ رسالت توسط پیامبر صلی الله علیه و آله است. نویسنده تعداد آیات را بیش از این موارد میداند و معتقد است؛ انکار این آیات شریفه منجر به کفر شیعه میشود.(طرطوسی، بی تا؛ 8-9)
خلاصه بیان علمای سلفی جهادی در مورد تحریف قرآن در یک قضیه خلاصه میشود:
علمای شیعه قائل به تحریف قرآن هستند. هرکس قائل به تحریف قرآن باشد کافر است پس در نتیجه شیعه و علمای شیعه کافر است.
4-1-1-2- بررسی روایات تحریف
به این ادعای به دو صورت نقضی و حلی میتوان جواب داد؛
4-1-1-2-1 جواب حلی به روایات تحریف
به روایاتی که به ظاهر دال بر تحریف قرآن است چند جواب حلی میتوان داد؛
4-1-1-2-1-1- خبر واحد بودن روایات تحریف قرآن و متواتر بودن قرآن
علامه طباطبایی در این باره می نویسد اولا؛ اخبار تحریف، خبر واحد هستند و در آن روایات، خبر متواتر یا خبر واحد همراه با قرینه قطعیه وجود ندارد (در نتیجه باید گفت این اخبار ضعیف هستند)، ثانیا؛ روایات تحریف که دال بر زیاده یا نقیصه هستند با نظم اعجاز گونه قرآن نمیسازد (یعنی اگر چیزی از قرآن کنونی کم یا زیاد کنیم نظم اعجاز گونه قرآن به هم میریزد).[5] (طباطبایی، 1417ق؛ 12/112)علامه محمد جواد بلاغی نیز روایات تحریف قرآن را روایاتی شاذ میداند که قابل اعتناء نمیباشد.[6] (بلاغی نجفی،1420ق ؛ 1/18)دکتر مصطفی زید نیز اینگونه روایات را در شان کسانی چون عبدالله بن عمر و عایشه نمی داند و آن را جعلی و از دسیسه های دشمنان اسلام میداند.[7] (زید، 1408ق؛ 1/283)
4-1-1-2-1-2- قابل حمل بودن روایات تحریف
علمای شیعه روایات تحریف را حمل بر تحریف معنوی، اختلاف قرائات، (محمدی، 1423ق؛ 55-56) تفسیری، بیان شان نزول و مصداق شناسی و... نموده اند؛ (شریفی، 1429ق؛ 119-120)
- شیخ مفید زیادتی که در مصحف امیر المومنین علیه السلام است را حمل بر تاویل و تفسیر معانی قرآن مینماید نه اینکه جزء قرآن باشد.(مفید، 1413 ق ؛ 54)
- مرحوم خوئی در این باره می نویسد زیاداتی که در برخی از روایات به آن اشاره شده است از باب تفسیر و تاویل یا تنزیلی (محمدی، 1423ق؛ 44-45) است که شرح مراد خداوند از آن آیه است؛ نه اینکه جزء قران باشد.(خویى ، بی تا؛ 223و231)
علمای اهل سنت نیز که در کتب معتبرشان بسیاری از روایات تحریف وجود دارد، به همین صورت روایات تحریف را توجیه نمودهاند؛
- حمل بر تفسیر: زرکشی زیاده هایی که در برخی از روایات آمده را تفسیریه گرفته است؛ مثلا در روایتی که عایشه و حفصه کلمه «صلاة العصر» را به آیه شریفه « حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ والصَّلاَةِ الْوُسْطَى وَقُومُواْ لِلّهِ قَانِتِینَ»(سورة البقرة ؛ 238) اضافه نمودند آن را یک کلام تفسیری برای بیان معنای صلوة الوسطی گرفته اند. (زرکشی ، 1417ق ؛ 1/215)
3. حمل بر حدیث قدسی: چفری از مفسرین اهل سنت آیه رجم و رضاع را حمل بر حدیث قدسی کردند و گفتند این یک حدیث قدسی بوده است که از بین رفته است (چفری، 1954م؛ 86) علاوه بر این، احتمالاتی دیگری نیز در مورد روایات مذکور، داده شده است. (محمدی، 1423 ق؛ 67)
4-1-1-2-1-3- طرد روایات تحریف
طبق مبنای شیعه هیچ یک از روایات به صرف اینکه در فلان کتاب آمده است قابل عمل نیست مگر پس از بررسی سند و انطباق آن با قرآن و سنت. اگر روایتی از لحاظ سندی صحیح باشد اما محتوای آن با قرآن سازگار نباشد، باز روایت مذکور قابل عمل نیست و باید از آن دست کشید، چنانکه سفارش به این مساله در روایات بسیاری آمده است؛ به عنوان نمونه امام صادق از پیامبر نقل فرموده است: « فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ کِتَابَ اللَّهِ فَدَعُوهُ ؛ آن چه که موافق با کتاب خدا است بگیرید و آنچه مخالف با کتاب خداست رها کنید». ( کلینى، 1407 ق؛ 1/69) لذا روایات تحریف چون با برخی از آیات قرآن از جمله آیهی « إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا اَلذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ ؛ همانا ما قرآن را نازل کردیم، و یقیناً ما نگهبان آن [از تحریف و زوال] هستیم.» مخالف است آن روایات را کنار گذاشته و به آن عمل نمیشود. مرحوم خوئی در این باره مینویسد اگر این روایات قابل حمل نبود باید آنها را طرد کرد و به آن عمل نکرد چنانچه در احادیث متواتر امر شده که روایات را به کتاب و سنت عرضه شود. (خوئی، بی تا؛ 230)
4-1-1-2-2 جواب نقضی به روایات تحریف
با توجه به ملاک مذکور در مساله تحریف قرآن، لبه تیغ تیز علمای سلفی جهادی به سوی تمام مسلمانان است. زیرا روایات مذکور در کتب حدیثی برادران اهل سنت نیز وجود دارد و طبق بیان علامه عسکری اکثر روایاتی که در کتب شیعه وجود دارد از مکتب خلفاء به کتب شیعه وارد شده است.(عسکری، 1378 ش؛ 3/119-129) بنابراین صرف وجود روایات در کتب حدیثی شیعه و اهل سنت به معنای پذیرش تحریف قرآن نیست. در ذیل به برخی از روایات تحریف قرآن در کتب حدیثی اهل سنت اشاره میشود؛
1. عمر می گوید: «لولا ان یقول الناس ان عمر زاد فی کتاب الله لکتبت آیة الرجم بیدی ؛ اگر مردم نمی گفتند عمر چیزی به قرآن اضاف کرده است، من آیه رجم را به قرآن اضافه می کردم». (ابن حجر عسقلانى، 1379ق؛ 13/159) این بدین معناست که عمر قائل است که آیه رجم از قرآن کم شده است.
2. روایت عائشه ام المومنین؛ سوره احزاب در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله دویست آیه بوده است اما زمانی که عثمان قرآن ها را جمع کرد و یکی کرد، جز همین مقدار که اکنون وجود دارد یافت نشد (یعنی 73 آیه). (سیوطی، 1394ق؛ 3/82)
- روایت عبدالله بن عمر؛ کسی ادعا نکند که تمام قرآن را دارد و تمام قرآن را گرفته است، او چه می داند تمام قرآن چیست؟ بسیاری از قرآن از بین رفته است. (سیوطی، 1394ق؛ 3/82)
- روایتی دیگر از عایشه ام المومنین؛ آیه رجم و رضاع کبیر نازل شده و در یک صحیفه زیر سر من بود که وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله فوت کرد ما مشغول به کفن و دفن حضرت شدیم در این زمان موریانه آن را خورد. (ابن حنبل، بی تا؛ 43/342)( ابن قتیبه دینوری، 1419 ق؛ 439)
4-1-2- استناد قول به تحریف به علمای امامیه
سلفی جهادی ها در این قسمت از بیان خود انگشت اتهام تحریف قرآن را به سوی علمای شیعه گرفته اند و علمای شیعه را معتقد به تحریف قرآن متهم نموده و حکم تحریف را به تمام علمای شیعه از قدماء و متاخرین نسبت داده اند. به عنوان نمونه؛ ابومصعب سوری نیز علمای شیعه را به عقیدهی تحریف قرآن متهم کرده است و شیعه را به خاطر این اعتقاد از دین اسلام خارج دانسته و آنها را کافر شمرده است. (سوری، بی تا؛161و172)
4-1-2-1- بررسی انتساب تحریف به علمای امامیه
به این اتهام به دو صورت حلی و نقضی می توان جواب داد؛
4-1-2-1-1- جواب حلی به انتساب تحریف به علمای امامیه
واقعیت آن است که قاطبه علمای شیعه یک صدا قائل به عدم تحریف قران به زیاده و نقیصه، تغییر و تبدیل هستند.[8] شاید فرد یا افراد شاذ و نادری از علمای شیعه آن هم نه عالمان سرشناس شیعه مانند محدث نوری در یک برهه زمانی قائل به تحریف بودند که قابل اعتنا نمی باشند، حتی بلکه باید گفت محدث نوری نیز قائل به تحریف قرآن نبوده است زیرا پس از اینکه برخی بر کتاب او رد نوشتند او در جواب بیان داشت: منظور من از تحریف، تبدیل و تغییر قرآن نیست و منظور من از قرآن، قرآن فعلی که در زمان عثمان جمع شده، نمیباشد. صاحب مستدرک در باره کتاب محدث نوری بیان داشته است که این کتاب فقط یک اثر علمی است و بیانگر اعتقادات او نسبت به قرآن نمیباشد. ( طهرانی، بی تا؛ 16/231) همچنین او کتابی در مورد حفظ قران نگاشته است ( نورى، 1408ق؛ 1/55) و احادیثی فراوانی در بیان فضیلت , تعلیم و تعلم قرآن جمع آوری نموده است. ( نورى، 1408ق؛ 4/231) (شریفی،1429ق؛ 138-139) ضمن اینکه در همان زمان و زمان های بعد نسبت به این عالم به شدت توسط عالمان شیعی موضع گرفته شده و علیه او ردیه نگاشته شده است. [9]در حال حاضر هیچ یک از علمای شیعه قائل به تحریف قرآن نیستند بلکه برای اثبات تحریف ناپذیری قرآن کتاب ها تالیف نموده اند. برای اثبات این ادعا کافی است به نظریات علمای شیعه نگاهی انداخته شود؛
- مرحوم شیخ صدوق از علمای قرن چهارم: عقیده ما این است که قرآن موجود همان قرآنی است که بر پیامبر خدا حضرت محمد نازل شده است و تعداد سور آن نیز 114 سوره است و هر کس نسبت تحریف را به شیعه بدهد او درغگویی بیش نیست. (شیخ صدوق، 1414 ق ؛ 84)
- مرحوم شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی از علمای قرن پنجم نیز قائل به عدم تحریف قرآن می باشند. شیخ مفید در این باره می نویسد: علمای امامیه قائل به عدم تحریف قرآن به زیاده و نقیصه هستند و قائلند آنچه در مصحف امام علی علیه السلام بوده در قرآن کنونی موجود نیست که به عنوان تفسیر و تاویل آن باشد. هرچند مصحف مذکور چیز ثابتی است اما جزء قرآن نمی باشد بلکه مبین و مفسر قران است. (مفید، 1413 ق ؛ 54) سید مرتضی نیز می نویسد: قرآن در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله مدون و جمع بوده است، به همین صورتی که اکنون وجود دارد. حتی پیامبر افرادی از صحابه را بر امر حفظ قرآن گماشته بود». (هندى،1410ق؛ 3/928)همچنین شیخ طوسی به عنوان شیخ الطاائفه امامیه نیز در رد تحریف قرآن این چنین بیان می دارد: سزوار نیست در مورد نقصان و زیادت قران بحث شود. زیرا زیادت قرآن اجماع بر بطلان آن است. اما نقصان نیز ظاهرا اجماع مسلمین بر خلاف آن است یعنی مسلمین همه قائل به عدم نقصاناند و همین نظر شایسته مذهب ما است....[10](طبرسى، 1372 ش؛ 1/44)
- طبرسی از بزرگان مذهب شیعه در قرن پنجم قول به تحریف قرآن را رد می کند و بیان می دارد: کلام در مورد زیادت و نقصان قرآن است. اما زیادت قرآن که اجماع بر بطلان آن است اما در نقصان قرآن از شیعه و اهل سنت روایاتی نقل شده است. اما قول درست خلاف این روایات است».[11] (طبرسى، 1372 ش؛ 1/44)
- ابن طاووس حلی از علمای قرن هفتم در مورد عدم تحریف چنین بیان می دارد: قرآن مصون و محفوظ از زیادت و نقصان است چنانچه عقل و شرع این را می گوید.[12](حلی، بی تا؛193-194)
- علامه حلی از اعلام شیعه در قرن هشتم به بیان عدم تحریف قرآن می پردازد و دراین باره می نویسد: حق آن است که هیچ گونه تقدیم و تاخیر و تبدیل در قران و آیات قرانی نیست و اینکه در آنچه هیچ گونه زیاده و نقصانی صورت نگرفته است. پناه به خدا می بریم از اینگونه اعتقادی، زیرا باعث نفوذ در معجزه متواتر پیامبر می شود.»[13] (حلی ، 1401ق؛ 121)
- زین الدین عاملی از عالمان قرن نهم در مورد عدم تحریف قرآن این چنین می فرماید: «علم بالضرورة تواتر القرآن بجملته وتفاصیله، وکان التشدید فی حفظه أتم، حتى نازعوا فی أسماء السّور والتفسیرات. إنّما اشتغل الأکثر عن حفظه بالتفکیر فی معانیه وأحکامه، ولو زید فیه أو نقص لعلمه کلّ عاقل وان لم یحفظه، لمخالفة فصاحته وأسلوبه ؛ به صورت علم اجمالی و تفصیلی تواتر قرآن ثابت شده است و مراقبت از آن نیز به نحو اتم صورت گرفته است به گونه ای که در تفسیر سور و تفسیر آن نزاع میکردند نه در اصل آیات، مردم از حفظ فارغ شده و به تفکر در معانی آن مشغول بودند، اگر چیزی از قرآن زیاد یا کم میشد هر عاقلی آن را می دانست هر چند آن را حفظ نباشد زیرا تحریف، مخالف با فصاحت و اسلوب قرآن است.» (بیاضى، 1384 ق؛ 1/45)
- نورالله تستری، (بلاغی، 1420ق؛ 1/25-26) شیخ بهاء الدین عاملی از عالمان قرن یازدهم نیز به مساله عدم تحریف قرآن تصریح دارند.شیخ بهاء الدین در این مورد چنین بیان می دارد: نظر صحیح ان است که قرآن محفوظ از تحریف است، به دلیل آیهی حفظ و آنچه مشهور است بین مردم از اینکه می گویند اسم امام علی علیه السلام از قرآن حذف شده است حرفی است که نزد علماء هیچ اعتباری ندارد.[14] (بلاغى ، 1420ق؛ 1/25-26)
- محمد حسین کاشف الغطاء، شرف الدین العاملی ( شرف الدین، 1373ق؛ 34-38)، محمد رضا مظفر، (مظفر، 1387ش؛ 59) از اعلام شیعه در قرن چهاردهم به مساله عدم تحریف قرآن اشاره دارند. کاشف الغطاء در این مورد می نویسد: کتابی که اکنون در دست مسلمین است همان کتابی است که خداوند بر پیامبر نازل کرده است برای اعجاز، تحدّی و بیان احکام و در این کتاب هیچ گونه نقض و تحریف وزیادی وجود ندارد و اخباری که از طریق شیعه اهل سنت در مورد تحریف قرآن وارد شده است ضعیف و شاذ است و خبری که واحد است مفید علم نیست و در مرجله عمل بی فایده است. (کاشف الغطاء1413ق؛ 66-67)
- علامه طباطبایی(طباطبایى،1417ق؛ 12/106)، امام خمینی(خمینى، 1382ش؛ 2/165)، خوئی(خویى، بی تا؛ 258) و بسیاری دیگر از علمای شیعه(ر.ک؛ معرفت،1386ش؛ 55-72 و رضوی، بی تا؛ 157-181)، در قرن پانزدهم نیز قائل به تحریف ناپذیری قرآن هستند. امام خمینی در جواب از اخباری که دال بر تحریف قران است چنین نگاشته است: کسی که آگاهی داشته باشد بر اینکه چقدر مسلمین بر حفظ و جمع، ضبط آن از جهت قرائت و نوشتار تلاش داشته و دارند، متوجه می شود که قول به تحریف قران قولی است باطل، و روایاتی که در مورد تحریف قران به آن تمسک میکنند یا ضعیف که قابلیت استدلال ندارد یا جعلی است که در آن نشانه های جعلی بودن آشکار است یا غریب است اما آن روایاتی که صحیح است مساله تاویل و تفسیر را بیان میکند.»[15] (خمینى، 1382ش؛ 2/165)
علمای اهل سنت نیز شیعه را از قول به تحریف قرآن مبرا می دانند. ابوالحسن اشعری در این باره می نویسد: امامیه قائل است که قرآن تحریف نشده است. (اشعری، 1400ق؛ 40) رحمة الله هندی می نویسد: قرآن مجید نزد جمهور علمای شیعه امامیه، مصون از تحریف است و اگر کسی از آنها قائل به تحریف باشد، توسط دیگر علما رد شده است».[16] ( هندی، 1410ق؛ 3/928) محمد غزالی مینویسد: مردی غضبناک پیش من آمد و پرسید چگونه شیخ الازهر فتوا داده که شیعه مذهبی از مذاهب اسلامی و معروف است در حالی میگویند آنها قرآنی غیر از این قرآن دارند و به سوی کعبه می روند برای اینکه آن را تحقیر نمایند؟ نگاه تاسف باری به این مرد کردم و گفتم تو معذوری زیرا همواره این چنین بوده که برخی از ما برخی دیگر را مورد حمله و از بین بردن کرامت قرار میدهد».(غزالی، 1379؛ 414) محمد عبد الله دراز نیز این باره مینویسد: شیعه طی 13 قرن است که قائل به عدم تحریف قرآن است او در ادامه کلام شیخ صدوق را به عنوان شاهد ذکر میکند. (دراز، 1391ق؛ 39) محمد مدینی از بزرگان دانشگاه الازهر چنین مینویسد: امامیه اعتقاد به نقص قرآن ندارند، فقط برخی از روایات در کتب آنها ذکر شده است هچنانکه مثل همین روایات در کتب ما هم ذکر شده است و محققین و علمای دو فرقه این روایات را رد کردند و در شیعه امامیه و زیدیه کسی که قائل به تحریف قرآن باشد، وجود ندارد». (مدنی، 1379ق؛ 382)
مصطفى الشکعة، أحمد محمد جلی، زرقانی، بهنساوی، عبد الصبور شاهین از دیگر علمای اهل سنتاند که تصریح بر عقیده شیعه بر عدم تحریف قرآن نموده اند.(حسینی، 1375ش؛ 169.178)
برخی دیگر از علمای اهل سنت به صور غیر صریح به تنزیه شیعه از تحریف قرآن اذعان نمودند. مولوی عبدالرحمن محبی(محبى، بی تا؛ 7) و قرطبی(قرطبی، 1364 ش؛ 1/80) از جمله این افراد هستند.
4-1-2-1-2- جواب نقضی به انتساب تحریف به علمای امامیه
اگر افراد بسیار نادر و غیر سرشناسی از علمای شیعه قائل به تحریف قرآن هستند، همین مساله در مورد برادران اهل سنت نیز وجود دارد و علمای نادری از اهل سنت نیز قائل به تحریف قرآن هستند. جناب سجستانی کتابی نوشته است به نام «المصاحف» که در آن برخی از احادیث تحریف قرآن آورده است. (ر. ک . به؛ سجستانی، 1423ق؛ 4و9 و ....،بی تا؛ 5و11) و یکی از اندیشمندان الازهر کتابی به نام «الفرقان فی تحریف القرآن» نگاشته است،(....،بی تا؛ 5و11) آیا صحیح است به جهت این چنین اقوال شاذ و نادری و عدهای قلیل و کم، قول به تحریف قرآن را به تمام علمای اهل سنت نسبت داد؟ قطعا این چنین نسبتی کلامی است به دور از انصاف و واقعیت. بلکه باید گفت این افراد فقط ناقلان و جمع کنندگان احادیث در کتب بودند و نسبت به صحت و سقم آن چیزی نگفتند همانگونه که در اهل سنت نیز این رویه در علمای ایشان بوده است که به جمع آوری احادیث (بدون نسبت صحت و سقم به آن حدیث) میکردند. (محمدی، 1423ق؛ 73)
4-2- قائلین به تحریف قرآن کافرند
این ادعا به این مطلب اشاره دارد که کسانی که قائل به تحریف قران کریم هستند کافرند زیرا قائل به تحریف به صورت غیر مستقیم قائل به انکار برخی از آیات از جمله آیه ی « إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا اَلذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ» (الحجر ؛ 9) (قائل به عدم ابلاغ رسالت توسط پیامبر می باشد و این کفر است. کفری که توسط این گروه ثابت شده است کفر معین است زیرا تمام علمای شیعه را به جهت تحریف قرآن کافر می دانند.
4-2-1- بررسی ادعای مذکور
برای این ادعا سه جواب می توان بیان نمود؛
4-2-1-1- در این ادعا بیان شده است کسانی که قائل به تحریف قرآن هستند کافرند، به فرض اینکه این قضیه درست باشد پس باید افراد بسیار کم و نادری تکفیر شوند نه همه ی علمای شیعه. زیرا در جای خود ثابت شد که قاطبه ی علمای شیعه قائل به تحریف ناپذیری قرآن هستند.
4-2-1-2- برای نسبت دادن کفر به شخص یا گروهی به صورت معین دو چیز نیاز است. اول اینکه مقتضی موجود باشد و در مرحله دوم مانع مفقود باشد. یکی از موانع که جلوی کفر معین را می گیرد جهل است. اگر شخصی قرآن را تکذیب بکند با وجود اینکه علم به آن دارد این شخص کافر است اما اگر کسی با قرآن مخالفت کند در حالی که خود به این مساله جهل دارد در این صورت جهل مانع از تکفیر او می شود. به عنوان مثال محدث نوری که از اخباریون است طبق مبانی اخباری گری ظواهر قرآن را به تنهایی حجت نمی داند لذا با توجه به این مبنا جهل دارد نسبت به آیه ی « إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا اَلذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ»» (الحجر ؛ 9) یعنی مخالفت او نسبت به این آیه شریفه و امثال آن از روی علم نیست بلکه بر اساس مبانی اخباری گری او است در نتیجه او در این مورد عذر و مانع دارد، لذا نمی توان او را تکفیر نمود.
4-2-1-3- علمای اهل سنت منکرین برخی از آیات و سور قرآنی را کافر نمی دانند. ابن نجیم حنفی در البحر الرائق می نویسد: در جزئیت بسمله اختلاف است برخی آن را جزء تمام سور قرآن دانسته و برخی آن را جزء سوره حمد می دانند... ایشان در ادامه قول به جزء سور بودن را انتخاب کرده و در پایان این چنین می نویسد: «... وإنما لم یحکم بکفر منکرها لأن إنکار القطعی لا یوجب الکفر ؛ کسی انکار جزئیت بسمله نماید تکفیر نمی شود زیرا انکار یک امر قطعی موجب کفر نمی شود».(ابن نجیم، بی تا؛ 1/330) همچنین ابن نجیم خود به اختلاف در مورد تکفیر قائلین به تحریف اشاره کرده است. (ابن نجیم، بی تا؛ 5/101) نووی یکی دیگر از علمای اهل سنت تکفیر مثبتین و منکرین بسمله را به دلیل مشتبه شدن امر بر او جایز نمی داند. حتی ابن تیمیه نیز قائلین به تحریف را کافر ندانسته بلکه در مورد آنها تعبیر به مبتدعه کرده است. (ابن تیمیه حرانی، 1416ق؛ 12/179-180) ابن تیمیه در جای دیگر بیان می دارد حتی برخی از صحابه برخی از آیات قرانی را قبول نداشتند و آن را جزء قرآن نمی دانستند. (ابن تیمیه حرانی، 1416ق؛ 12/492-493)
نتیجه گیری
قول به تحریف قرآن از اتهاماتی است که برخی از گروه های تندرو از جمله سلفیان جهادی برای توجیه جنایات خود علیه شیعه به مکتب امامیه نسبت می دهند. استدلال آنها در این مورد به برخی روایات موجود در کتب امامیه و کلام محدوی از علمای امامیه است. آنها با این اتهام شیعه را تکفیر کرده و جان و مال ایشان را مباح می دانند. در حالی که روایات موجود در کتب شیعه از لحاظ سندی ضعیف است ضمن اینکه روایات تحریف در کتب اهل سنت هم می باشد. همچنین علمای شیعه اجماع بر عدم تحریف قرآن داشته و فقط تعداد بسیار اندکی از علمای نه چندان سرشناس شیعه از کلامشان، شائبه تحریف قرآن می آید. ضمن اینکه در مورد تکفیر قائلین به تحریف بین علماء اختلاف وجود دارد.
کتابنامه
1. ....، أکذوبة تحریف القران، المکتبة الاسلامیة الثقافیة فی مالمو، السوید، بیجا، بیتا.
2. ابن تیمیه حرانی، احمد، مجموع الفتاوى، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، مدینة نبویة، 1416ق.
3. ابن حجر عسقلانى، احمد، فتح الباری شرح صحیح البخاری، دار المعرفة، بیروت، 1379ق.
4. ابن حنبل شیبانی، أحمد، مسند أحمد بن حنبل، تحقیق: شعیب الأرنؤوط وعادل مرشد و دیگران، مؤسسة الرسالة، چاپ اوّل، 1421ق.
5. قرطبی، محمد، الجامع لأحکام القرآن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، اول، 1364 ش.
6. ابن اثیر جزرى، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، محقق / مصحح: طناحى، محمود محمد / زاوى، طاهر احمد، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، چهارم، 1367 ش.
7. ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، تأویل مختلف الحدیث، المکتب الاسلامی - مؤسسة الإشراق، چاپ دوم، 1419 ق.
8. ابن نجیم، زین الدین بن ابراهیم (م 970)، البحر الرائق شرح کنز الدقائق، دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوّم، بی تا.
9. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، محقق / مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چهارم، 1407 ق.
10. مفید، محمد، أوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، قم، اول، 1413ق.
11. ازهرى، محمد بن احمد، تهذیب اللغة - بیروت، چاپ: اول.
12. اشعری، علی بن اسماعیل (م 324)، مقالات الاسلامیین واختلاف المصلین، تصحیح هلموت ریتر، دار فرانز شتایز، فیسبادن، آلمان، چاپ سوّم، 1400 هـ.ق.
13. إعلام الخلف بمن قال بتحریف القرآن من أعلام السلف، بی جا، بی تا.
14. امام خمینى روح الله ، تهذیب الأصول(تقریرات سبحانی تبریزی، جعفر)، دار الفکر، قم، اول، 1382 ش.
15. آقا بزرگ الطهرانی، الذریعة، دار الأضواء: بیروت، چاپ سوم.
16. آل کاشف الغطاء، محمد حسین ، أصل الشیعة وأُصولها، مؤسسة الأعلمی، بیروت، چاپ چهارم، 1413 ق.
17. بلاغى نجفى محمد جواد، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، قم، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1420ق.
18. بن أبی داود السجستانی، أبو بکر ، کتاب المصاحف، الفاروق الحدیثة، مصر، اول، 1423 ق.
19. بن عامر، ابراهیم، الانتصار للصحب والآل من افتراءات السماوی الضال، مکتبة العلوم والحکم، المدینة المنورة، 1423 ق.
20. بن عباد، صاحب، المحیط فی اللغة : بیروت، چاپ: اول، بی تا.
21. بینام، الإفتراء علی الشیعه فی (تحریف القرآن) والجواب عنه،http://www.valiasr-aj.com
22. چفری، اُثر، مقدمتان فی علوم القرآن )مقدمه کتاب المبانی و مقدمه کتاب ابن عطیه)، مکتبةالخانجی، 1954ق.
23. کاشانى، فیض، محمد محسن ابن شاه مرتضى، محقق/ مصحح: ضیاء الدین حسینى اصفهانى، کتابخانه امام امیر المؤمنین علی علیه السلام، اصفهان، اول، 1406ق.
24. حسینی، شهاب الدین: «اتّفاق المسلمین على صیانة القرآن من التحریف»، مجله رسالة التقریب، شماره 13، آبان 1375ش.
25. حلی، أجوبة المسائل المهناویة، خیام، قم، 1401 ق.
26. حلی، علی بن طاووس، سعد السعود، محمد کاظم الکتبیی، قم، چاپ اول.
27. خویى، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، قم، موسسه احیاء آثار الامام الخوئی، چاپ اول، بیتا.
28. دراز، محمد عبدالله: مدخل إلى القرآن الکریم، دار القلم: الکویت، 1391 ق.
29. رضوی، مرتضی، البرهان على عدم تحریف القرآن، لبنان، الامیره، چاپ اول، 1426ق.
30. رضوی، مرتضی، آراء علماء المسلمین فی التقیة والصحابة وصیانة القرآن الکریم، بی جا، بی تا.
31. زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، مطبعة عیسى البابی الحلبی وشرکاه، چاپ سوم، بیتا.
32. زرقاوی، ابومصعب، الأرشیف الجامع لکلمات و خطابات الشیخ أبی مصعب الزرقاوی ـ شبکة البراق الإسلامیة، بیجا، چاپ اول، 1427 ق.
33. زرکشی، بدر الدین محمد بن عبدالله، البرهان فی علوم القرآن، دار إحیاء الکتب العربیة عیسى البابى الحلبی وشرکائه، چاپ اول، 1417 ق.
34. زید، مصطفى، النسخ فی القرآن، دار الوفا، مصر، چاپ سوم، 1408 ق.
35. سوری، ابو مصعب، الثورة الإسلامیة الجهادیة فی سوریا2 الفکر والمنهج، بیجا، بیتا.
36. سیوطی، ابوبکر جلال الدین، الإتقان فی علوم القرآن، محقق: محمد أبو الفضل إبراهیم، مصر، الهیئة المصریة العامة للکتاب، 1394 ق.
37. شاهین، عبد الصبور، تاریخ القران، قاهره، دارالاعتصام، ۱۴۱۸ق.
38. شرف الدین الموسوی، عبد الحسین، أجوبة مسائل جار الله، مطبعة العرفان، صیدا، الطبعة الثانیة، 1373 هـ.
39. الشریفی، محمود، اسطورة التحریف( دراسة فی مسألة التحریف عند الشیعة و السنة)، نشر مشعر، تهران، چاپ اول، 1429 ه. ق
40. صدوق، محمد بن علی، الاعتقادات، تحقیق: عصام عبد السید، قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، چاپ دوم، 1414 ق.
41. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، 1417 ق.
42. طبرسى، فضل بن حسن ،مجمع البیان، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372 ش.
43. طرطوسی، ابوبصیر، الشیعة الروافض طائفة شرک وردة، بیجا، بیتا.
44. طرطوسی، ابوبصیر، مجموع فتاوى الشیخ أبی بصیر الطرطوسی، بیجا، بیتا.
45. عتیبی، جهیمان بن سیف، البیان و التفصیل فی وجوب معرفة الدلیل، بیجا، بیتا.
46. عسکری، مرتضی، تحریف القرآن الکریم و روایات المدرستین (ج3)، ناشر: دانشکده اصول دین، تهران، اول، 1378 ش.
47. علال، خالد کبیر، أباطیل و خرافات حول القرآن الکریم و النبی، دار المحتسب، 2008 م.
48. على بن محمد، بیاضى، الصراط المستقیم إلى مستحقی التقدیم ،المکتبة المرتضویة، چاپ اول، 1384 ق.
49. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر (تفسیر العیاشی)، تهران، چاپخانه علمیه، چاپ اول، 1380 ق.
50. الغزالی السقا، محمد: «رسالة الإسلام»، مصر: مجمع تقریب بین المذاهب ، 1379 ق.
51. فخر رازی، ابو العباس، إعلام الخلف بمن قال بتحریف القرآن من أعلام السلف، بیجا، بیتا.
52. لنکرانی، محمد فاضل ، مدخل التفسیر، قم، مرکز فقه الأئمّة الأطهار(علیهم السلام)، بیتا.
53. محمد المدنی،محمد: «رجة البعث فی کلیة الشریعه»، رسالة الإسلام، مصر: مجمع تقریب بین المذاهب، 1379 ق.
54. محمدی (نجارزادگان)، فتح الله ، سلامه القرآن من التحریف و تفنید الافترائات علی الشیعه، نشر مشعر، چاپ دوم، 1423 ق.
55. مظفر، محمد رضا، عقائد الإمامیّة، انتشارات انصاریان، قم، چاپ دوازدهم، 1387 ش.
56. معرفت، محمد هادی، صیانه القرآن من التحریف، مؤسسة التمهید، قم، چاپ اول، 1386ش.
57. مقدسی، ابو محمد، أجوبة أسئلة اللقاء المفتوح لأعضاء شبکة شموخ الإسلام، بیجا، بیتا.
58. مقدسی، ابو محمد، النکت اللوامع فی ملحوظات الجامع، بیجا، بیتا.
59. مقدسی، ابو محمد، کلمة فی المنهاج (3) العبرة بالحقائق والمعانی لا بالأسماء والمبانی، بیجا، بیتا.
60. نورى، حسین بن محمد تقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، 28جلد، مؤسسة آل البیت علیهم السلام - قم، چاپ: اول، 1408ق.
61. هندی، رحمة الله، اظهار الحق، الرئاسة العامة لإدارات البحوث العلمیة والإفتاء والدعوة والإرشاد، عربستان، چاپ اول، 1410 ق.
[1] . سطح 3 مذاهب اسلامی، دانشجوی سطح 4 شیعه شناسی.
[2] . «فمن الشـرک الصراح وعبادة القبـور والطواف بالأضرحة إلى تکفـیر الصحابة...وصولاً إلى تحریف القرآن ....إلى غیر ذلک من صـور الکفر ومظاهر الزندقة ...»
[3] . «مَعَ غَیَابَاتِ هَذِهِ الظُّلُماتِ أَضَافُوا لِمُعتَقَدَاتِهِم الرَّذِیلَةَ قَولَهُم بِتَحرِیفِ القُرآنِ، سَوَاءً أَکَانَ بِاللفظِ أَم بِالمَعنَى وَالشَّرحِ».
[4] . فی الکافی للکلینی 1/ 228: عن أبی جعفر (یقول: ما ادعى أحدٌ من الناس أنه جمع القرآن کله کما أُنزل إلا کذاب، وما جمعه وحفظه کما أنزله الله تعالى إلا علی بن أبی طالب والأئمة من بعده» و « وعنه قال: ما یستطیع أحد أن یدعی أن عنده جمیع القرآن ظاهره وباطنه غیر الأوصیاء.
[5] . «لیس فیها حدیث متواتر ولا محفوف بقرائن قطعیة، بل هی آحاد متفرقة، ومع الغضّ عن ذلک فهی تذکر من الآیات والسور ما لا یشبه النظم القرآنی بوجه».
[6] . «ولئن سمعت من الروایات الشاذة شیئاً فی تحریف القرآن وضیاع بعضه، فلا تقم لتک الروایات وزناً».
[7] . «نحن نستبعد صدور مثل هذه الآثار بالرغم من ورودها فی الکتب الصحاح، .... وفی بعض هذه الروایات جاءت العبارات التی لا تتفق ومکانة عمر ولا عائشة، ممّا یجعلنا نطمئن إلى اختلافها ودسّها على المسلمین».
[8] . اهتمام علمای شیعه خصوصا مفسران به آیاتی که دال بر عدم تحریف است و نقل احادیث دال بر عدم تحریف به عنوان بهترین شاهد بر این مطلب است. (محمدی (نجارزادگان)، فتح الله ، سلامه القرآن من التحریف و تفنید الافترائات علی الشیعه،ص 18-27)
[9] . از جمله کتبی که در رد کتاب محدث نوری در همان زمان نگاشته شد؛ کتاب «کشف الارتیاب عن تحریف القرآن» نوشته محمود تهرانی معروف به معرب، و در عصر حاضر کتب مختلفی از جمله کتاب سلامه القرآن من التحریف و تفنید الافترائات علی الشیعه نوشته استاد فتح الله نجارزادگان که در فصل سوم به نقد آن ، پرداخته است.
[10] . وأمّا الکلام فی زیادته ونقصانه فممّا لا یلیق به، لأنّ الزیادة فیه مجمع على بطلانها، وأمّا النقصان منه فالظاهر أیضاً من مذاهب المسلمین خلافه، وهو الألیق بالصحیح من مذهبنا...
[11] . «الکلام فی زیادة القرآن ونقصانه؛ فأمّا الزیادة فیه فمجمع على بطلانها، وأمّا النقصان منه فقد روى جماعة من أصحابنا وقوم من الحشویة العامة أن فی القرآن تغییراً ونقصاناً، والصحیح من مذهب أصحابنا خلافه.»
[12] . «کان القرآن مصوناً من الزیادة والنقصان کما یقتضیه العقل والشرع .. وإن رأی الإمامیّة هو عدم التحریف».
[13] . «الحقّ أنه لا تبدیل ولا تأخیر ولا تقدیم فیه، وأنه لم یزد ولم ینقص، ونعوذ بالله تعالى من أن یعتقد مثل ذلک وأمثال ذلک. فإنّه یوجب التطرّق إلى معجزة الرسول علیه وآله السلام المنقولة بالتواتر ».
[14] . «والصحیح ان القرآن العظیم محفوظ من التحریف، زیادةً کانت أو نقصاناً بنص آیة الحفظ من الذکر الحکیم، وما اشتهر بین الناس من إسقاط اسم أمیر المؤمنین فی بعض المواضع فهو غیر معتبر عند العلماء
[15] . إن الواقف على عنایة المسلمین علی جمع الکتاب وحفظه وضبطه قراءةً وکتابةً یقف على بطلان تلک الدعوة المزعومة- التحریف-، وما ورد من أخبار- حسبما تمسکوا به- أمّا ضعیف لا یصلح للاستدلال به، أو مجعول تلوح علیه أمارات الجعل، أو غریب یقضی بالعجب، أمّا الصحیح منها فیرمى إلى مسألة التأویل والتفسیر، وإن التحریف إنّما حصل فی ذلک، لا فی لفظه وعباراته.
[16] . القرآن المجید عند جمهور علماء الشیعة الإمامیّة الاثنی عشریة، محفوظ عن التغییر والتبدیل، ومن قال منهم بوقوع النقصان فیه فقوله مردود غیر مقبول عندهم .