بدعت بودن احتفال النبی

سوال
بزرگداشت سال روز تولد امامان (علیهم السلام) در زمان رسول الله (صلی الله علیه وآله) و صحابه مطرح نبوده است و بعدها به وجود آمده است. بنابراین چنین اموری بدعت است.
پاسخ
با تکیه بر کتاب، سنت، و سیره سلف می توان از این شبهه مطرح شده از سوی مخاالفین چنین پاسخ داد:
پاسخ اول: تاکید قرآن بر بزرگداشت تولد پیامبر(صلی الله علیه وآله)
خداوند در آیه شریفه می فرماید: «اِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا»[1] با توجه به این آیه شریفه که دستور به درود فرستادن بر پیامبر (صلی الله علیه وآله) را می دهد و آن را مقید به زمان حضور ، غیبت، حیات و ممات ندانسته است، فهمیده می شود در هر حال برما لازم است که درود و صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه وآله) بفرستیم و از جمله این موارد شب تولد ایشان می باشد.[2]
همچنین در آیه شریفه: «وَمَا أَرْسَلناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ»[3]پیامبر گرامی را مایه رحمت عالمین معرفی نموده است.[4]و خود پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیز می فرماید:« یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا أَنَا رَحْمَةٌ مُهْدَاةٌ»[5] و در آیه دیگری می فرماید: «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ»؛ بگو: به فضل خدا و رحمت او شادمان شوند، زیرا این دو از هر چه مىاندوزند بهتر است.[6] مشهور مفسرین مصداق بارز «فبذلک فلیفرحوا» را پیامبر گرامی دانسته اند. [7] پس از آنجایی که پیامبر (صلی الله علیه وآله) به عنوان بزرگترین رحمت الهی برای بندگان است باید به واسطه تولد این مصداق بارز رحمت الهی، شکر خدا به جا آورده شود و شاد بود.[8]
پاسخ دوم: اهتمام پیامبر (صلی الله علیه وآله) بر شادی سالروز تولد خود
با بررسی منابع می توان دریافت که خود پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیز در باب تولد خود شاد بوده اند که برای نمونه به برخی از این شواهد اشاره می گردد:
الف. روزه دوشنبه پیامبر (صلی الله علیه وآله)
وقتی از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) درباره روزه ایشان در روز دوشنبه سوال شد، فرمودند: این همان روزی است که من در آن روز متولد شده ام و همان روزی است که من در آن روز مبعوث گشته ام.[9]
علاوه بر صحیح مسلم این روایت در منابع معتبر اهل سنت وارد شده که برخی از این منابع عبارتند:
سنن ابی داوود[10]
سنن کبری نسائی[11]
صحیح ابن حبان[12]
مسند احمد[13]
مسند ابویعلی موصلی[14]
شارحین در ذیل این حدیث تصریح دارند: استحباب روزه دوشنبه به خاطر این است که خداوند در این روز بر ما مسلمانان منت گذاشته و تولد پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) را در این روز قرار داده.[15] از این رو می توان این نتیجه را گرفت که بواسطه خوشحالی و عید بودن این روز، خداوند روزه را در این روز مقرر فرمود. و چه عیدی بالاتر از اینکه خداوند، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) رحمت را در این روز برای ما فرستاد.[16]
همانطور که ابن رجب حنبلی در شرح این روایت تصریح دارد: این روایت دلالت بر استحباب روزه در ایامی دارد که خداوند به بندگانش نعمت می دهد و بالاترین نعمت الهی نیز تولد پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) است از این رو تجدد روزه این روز در تمام سال به منزله شکر از این نعمت بزرگ الهی می باشد.[17]
همچنین از روایت استفاده می شود که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) از باب برکتِ این روز و اهمیت آن، این روز را روزه می گرفتند. واز آنجایی که روزه پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در این روز از باب شکر و شادی از تولدشان بوده انجام اعمال دیگری از قبیل: اطعام مسلمانان و فقرا، جمع شدن برای بیان فضائل پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و صدقه دادن نیز در این روز جایز است و کسی بین روزه گرفتن ودیگر افعال خیر فرقی قائل نشده.[18]
چنانچه کسی اشکال کند که در روایت قید روزه آمده و بقیه اموری که در مراسمات احتفال صورت می پذیرد خلاف روایت است در جواب گفته می شود: بزرگان دین تصریح دارند: هر گاه شارع عملی را جهت تقرب بندگان شرعی دانست هر کارمشروعی که ما را به این هدف شارع برساند جایز است.[19]
ب. روزه روز عاشورا
از جمله ادله ای که در جواز احتفال بمولد النبی آورده اند، روایت روزه دهم محرم الحرام می باشد که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگام ورود به مدینه گروهی از یهودیان را دیدند که در روز عاشورا روزه بودند از آنان سوال کردند چرا امروز را روزه گرفته اید در جواب گفتند زیرا این روز همان روزی است که خداوند بواسطه موسی ما را از دست فرعون رهایی بخشیده و ما برای تعظیم و شکر بر این نعمت این روز را روزه می گیریم. پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: ما سزاوارتریم نسبت به موسی.[20]
ابن حجر عسقلانی این روایت را دلیل بر مشروعیت و استحباب احتفال بمولد النبی دانسته که هر سال مسلمانان به شکرانه تولد پیامبر رحمت در یک روز خاص به تلاوت قرآن و ذکر مشغول می شوند.[21]
سیوطی نیز در ذیل این روایت تصریح دارد: از این روایت استفاده می شود که این روزه برای نزول یک رحمت و دفع بلا در روز معینی است، که می توان این عمل را در سالهای دیگر نیز انجام داد و از آنجایی که تولد و نزول پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) بالاترین نعمت است پس عبادت در این روز از باب شکر به واسطه این نعمت جایز است.[22]
علاوه بر این در برخی از روایات وارد شده که پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) خودشان به صحابه یاد می دادند که چگونه در وصف ایشان سخن بگویند و فضائل وی را در جمع بیان کنند، همانگونه که در این روایت شریف آمده:
از ابن عباس روایت شده که گروهی از اصحاب پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در جلسه ای نشسته بودند که ایشان به طرف آنان حرکت کردند و زمانیکه به نزدیکی آنان رسیدند شنید که برخی از اصحاب گفتند: همانا خداوند ابراهیم را خلیل خود قرار داد، و برخی گفتند: همانا خدا وند موسی را کلیم خود قرار داد، و برخی گفتند: عیسی کلمة الله و روح الله می باشد، و برخی گفتند: آدم صفوة الله است. پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) داخل شدند و فرمودند: کلام شما را شنیدم و آنچه گفتید همانگونه است. همانا من حبیب خدا هستم و بر این فخر نمی فروشم و حامل لواة هستم در قیامت که آدم و تمام فرزندانش زیر آن خواهند بود و بر این فخر نمی فروشم، و من اولین شافع در قیامت هستم و بر این فخر نمی فروشم. و من حلقه درب بهشت را به حرکت در می آورم و درب بهشت باز می شود و خداوند من را داخل بهشت می کند، بامن فقراء مومنین هستند و من فخر نمی فروشم، و من کریم ترین انسانها از اول تا آخرین هستم و بر این فخر نمی فروشم.[23]
پاسخ سوم: عدم فعل سلف مساوی با بدعت بودن نیست.
ابن قیم تصریح دارد: کسی که بگوید فلان کار جایز نیست چون سلف انجام نداده اند دلیل بر جهل و عدم علم گوینده است چه بسا سلف این کار را انجام داده اند اما کسی شاهد بر آن نبوده.[24] عمل نکردن سلف دلیل بر بدعت یا غیر مشروع بودن امور نیست.[25] بلکه تنها اثبات کننده سکوت آنان در برار این فعل مستحب است و عدم وجود دلیل خاص بر استحباب شیئ دلیل بر عدم استحباب نیست و این را خود ابن تیمیه نیز تصریح دارد و گفته: «فنفی الحکم بالاستحباب لانتفاء دلیل معین من غیر تأمل باقی الأدلة خطأ عظیم».[26] از این رو انجام ندادن سلف دلیل بر عدم استحباب و ثواب نداشتن این عمل نمی شود، و تنها در صورتی می توان حکم بر منع آن داد که دلیلی از کتاب و سنت بر نهی از آن وجود داشته باشد که در این باب نهی وارد نشده.[27] شافعی نیز تصریح دارد: هر کاری که احداث شود و مخالفت با کتاب، سنت، اجماع و اثر داشته باشد بدعت خواهد بود و چنانچه کاری احداث شود و مخالفت با این امور نداشته باشد بدعت نخواهد بود بلکه پسندیده نیز هست. و از آنجایی که مراسم احتفال مولد النبی در بر دارنده ذکر و بیان فضائل است پس کاری نیک خواهد بود.[28]
همچنین عدم مشروعیت احتفال به خاطر انجام ندادن صحابه زمانی صحیح است که احتفال را امری واجب بدانیم در حالیکه کسی این ادعا را ندارد و همه کسانی که جشن تولد پیامبر (صلی الله علیه وآله) را برگزار می کنند قائل به استحباب آن هستند.[29]علاوه بر این اعمالی از قبیل یادگیری علم نحو و ساخت مدارس و ... از اموری است که سلف انجام نداده اند و ما امروزه اهتمام زیادی بر این امور داریم و هیچ کس حکم به بدعت بودن این امور ندارد.[30]
البته باید بیان کرد، آنچه در مراسم احتفال مولد النبی انجام می شود بیان مدح پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) است که در زمان خود صحابه نیز رایج بود همانطور که از اسلمة بن اکوع نقل است که وی گفت: با پیامبر در خیبر بودیم و مردی در وصف ایشان شعری بیان کرد و پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز به اشعار وی گوش دادند نه تنها بر وی اعتراض نکردند بلکه خوشحال هم شدند.[31]
علاوه بر این پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: «مَنْ سَنَّ سُنَّةً صَالِحَةً فِی الْإِسْلَامِ فَعُمِلَ بِهَا بَعْدَهُ، کَانَ لَهُ مِثْلُ أُجُورِهِمْ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْئًا»؛ کسی که سنت حسنه ای را در اسلام ایجاد کند و به این سنت بعد از مرگ شخص نیز عمل شود همان اجری که برای انجام دهنده این عمل داده می شود به وضع کننده آن نیز داده می شود.[32] و از آنجایی که برگزاری جشن میلاد پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) عملی جز دیدار مسلمانان با یکدیگر، اطعام طعام به مسلمانان و فقرا، ذکر و بیان فضائل پیامبر (صلی الله علیه وآله) نمی باشد مصداق بارز این روایت است.
بر فرض که قبول کنیم در منابع، دلیل خاصی بر انجام مراسم احتفال با این کیفیت خاص در دوران سلف رایج نبوده اما باید توجه داشت که این عمل از جمله اموری است که بزرگان دین و همه مسلمانان در بلاد متعدد انجام می دهند و بنابر روایتی که از عبدالله بن مسعود در منابع اهل سنت وارد شده که می فرماید: «فما رأى المسلمون حسنا، فهو عند الله حسن، وما رأوا سیئا فهو عند الله سیئ»[33] ؛ هر کاری را که مسلمانانان نیکو بدانند نزد خداوندهم نیکو است و هر کاری را که مسلمانان زشت بدانند نزد خداوند نیز زشت و ناپسند است. (شارحین در ذیل این روایت آنرا حسن دانسته و راویان این حدیث را توثیق نموده اند.[34]) و از آنجایی که برگزاری جشن پیامبر (صلی الله علیه وآله) از جمله اموری است که مسلمانان به آن اهتمام داشته و آنرا انجام می دهند می توان ادعا نمود که مورد رضایت خداوند است.[35]
پاسخ چهارم:احتفال در بر دارنده برکات است.
برگزاری مراسم احتفال در بردارنده برکاتی است که به برخی از آنها اشاره می گردد:
الف. تقرب به پیامبر و جلب رضایت ایشان
یکی از فوائد برگزاری جشن میلاد و بیان فضائل ایشان در این مراسم نزدیک تر شدن به پیامبر (صلی الله علیه وآله) و جلب رضایت ایشان می باشد چرا که بیان فضائل آن بزرگوار موجب خشنودی ایشان است. همانگونه که وقتی ابو رواحه انصاری در وصف ایشان ابیاتی را سرودند،[36] حضرت خوشحال شده و در حق او دعا فرمودند.[37]
ب.شنیدن فضائل پیامبر (صلی الله علیه وآله) موجب تقرب به خداوند می شود.
یکی دیگر از فوائدی که در برگزاری مراسمات جشن تولد پیامبر (صلی الله علیه وآله) است، تقرب الی الله می باشد، چرا که این مراسمات مشتمل بر ذکر خداوند و شنیدن فضائل پیامبر است و همانگونه که خداوند تقویت ایمان و استواری پیامبر (صلی الله علیه وآله) را بواسطه بیان قصه انبیا قبل قرار داده و در قرآن خطاب به پیامبر می فرماید:« وَکُلًّا نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ»؛ هر خبری از اخبار پیامبران را برای تو بازگو می کنیم تا تو را قوی دل می گردانیم.[38] ما نیز به این مهم نیاز داشته تا جهت استوار نمودن ایمانمان به خداوند داستان و فضائلی از پیامبر (صلی الله علیه وآله) را بشنویم که بهترین موقعیت بیان این موارد در ایام برگزاری مراسمات جشن تولد پیامبر (صلی الله علیه وآله) می باشد.[39]
نووی نیز تصریح دارد: اگر بیان مدح موجب تقویت ایمان و اقتدا بیشتر شخص به پیامبر (صلی الله علیه وآله) و معارف دین گردد این امر و به تبع آن شادی نیز مستحب است.[40]
پاسخ پنجم: مشروعیت احتفال مولد النبی از نگاه علمای اهل سنت.
مشهور علمای اهل سنت بر جواز و حتی تاکید بر برپایی مراسم جشن تولد پیامبر (صلی الله علیه وآله) می باشد که برای نمونه به برخی از موارد اشاره می گردد:
سیوطی
وی تصریح دارد: پیامبر گرامی اسلام بعد از بعثتشان برای خود عقیقه کردند هر چند که قبل از آن جدشان نیز برایش عقیقه کرده بود، آنچه که رایج است اکتفا کردن به یک مرتبه عقیقه می باشد مگر اینکه بگوییم هدف پیامبر از این کار شکر خداوند به خاطر تولدش و انتخاب ایشان به عنوان پیامبر می باشد.پس بر ما نیز مستحب است به شکرانه تولدحضرت اجتماع کرده و طعام دهیم و عباداتی که موجب تقرب و شادی است انجام دهیم.[41]
سیوطی در جایی دیگر آورده است: اصل عمل مولد نبوی که در آن گروهی از مسلمانان اجتماع کرده و به تلاوت آیات و همچنین مدح پیامبر و اطعام می پردازند بدعت حسنه ای است که در دین ایجاد شد و به انجام دهنده آن ثواب داده می شود زیرا این امر موجب تعظیم مقام پیامبر و ابراز خوشحالی به خاطر ولادت ایشان است.[42]
وی همچنین در جواب کسانی که اشکال کرده اند بر اینکه وفات پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیز روز دوشنبه بوده از این رو استحباب روزه به این خاطر است.گفت: ولادت پیامبر (صلی الله علیه وآله) از بزرگترین نعمتهایی است که خداوند به مسلمانان داده و شهادت ایشان نیز از بزرگترین مصائبی است که بر مسلمانان وارد شده اما درباره تولد ایشان استحباب عقیقه وارد شده ولی درباره وفات ایشان ذبح (کشتن حیوانی به خاطر رحلت ایشان) وارد نشده. از این رو می توان به عظمت روز ولادت پیامبر (صلی الله علیه وآله) پی ببریم و بر ما لازم است این روز را گرامی بداریم.[43]
ابن کثیر
وی در معرفی شخصیت ابو سعید کوکَبری تصریح دارد: او یکی از نیکوکاران، سادات بزرگوار واز پادشاهان خوب بود که برای او آثار نیکی شمرده اند...وی در شب ولادت پیامبر جشنی بزرگ برگزار می کرد همچنین شیخ ابوالخطاب نیز کتابی را در باب احتفال مولد نبوی برای او نگاشت.[44] ابن کثیر از این شخص تعریف و مدح کرده و چنانچه قائل بود احتفال بدعت در دین است نمی بایست اینگونه از شخصی که اهتمام به برگزاری جشن میلاد داشته تعریف کند. علاوه بر این ذهبی نیز در ذیل ترجمه ابوسعید کوکبری تعابیری همچون متواضع، خیّر، سنی و محب فقها در وصف وی آورده.[45]
ابن حجر عسقلانی
وی در باب احتفال بمولد النبی تصریح دارد: اصل عمل احتفال بمولد النبی عملی است که در زمان سلف وارد نشده است، با این وجود مشتمل بر محاسن و سیئاتی است که اگر به امور حسنه آن عمل شود و از سیئات دوری گردد امری پسندیده خواهد بود.[46] از این رو با این توصیفاتی که ابن حجر دارد می توان این عمل را یک سنت حسنه دانست.
سخاوی
وی در باب برگزاری مراسم جشن تولد پیامبر (صلی الله علیه وآله) آورده است: زمانیکه اهل صلیب (مسیحیان) شب میلاد پیامبرشان را جشن می گیرند و آن را شبی بزرگ می پندارند و بزرگترین عید خود قرار داده اند مسلمانان به این تکریم در حق پیامبرشان اولویت دارند.[47]
قسطلانی
بعد از قرون ثلاثه (دوران سلف) پیوسته مسلمانان مراسم تولد پیامبر (صلی الله علیه وآله) را جشن گرفته اند و در شب تولد ایشان انواع صدقات را می دهند و سرور و شادی خود را ابراز می نمایند.[48]
[1] . سوره احزاب، آیه56
[2] . بن علوی مالکی، محمد، الاعلام بفتاوی ائمةالاسلام حول مولده علیه الصلواة والسلام، ص 83، اشر: دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول،1426ق
[3] . سوره انبیا، آیه 107.
[4] .شنقیطی، محمد امین، اضواء البیان فی ایضاح القرآن بالقرآن، ج 4، ص 251، ناشر: دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع بیروت – لبنان، چاپ اول، 1415
[5] . دارمی، عبدالله، سنن دارمی، ج 1، ص 166؛ تحقیق: حسین سلیم أسد الدارانی، ناشر: دار المغنی للنشر والتوزیع، المملکة العربیة السعودیة، چاپ اوّل، 1412ق.
[6] . سوره یونس، آیه58
[7] . آلوسی، محمود، روح المعانی، ج 6، ص 133، تحقیق: علی عبد الباری عطیة، ناشر: دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اوّل، 1415 هـ.ق.
[8] . بن علوی مالکی، محمد، الاعلام بفتاوی ائمةالاسلام حول مولده علیه الصلواة والسلام، ص16، ناشر: دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول،1426ق
[9] . نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج 2، ص 819، حدیث 1162؛ وَسُئِلَ عَنْ صَوْمِ یَوْمِ الِاثْنَیْنِ؟ قَالَ: «ذَاکَ یَوْمٌ وُلِدْتُ فِیهِ، وَیَوْمٌ بُعِثْتُ.
[10] . ابی داوود سجستانی، سلیمان، سنن ابی داوود، ج 2، ص 322؛ عَنْ أَبِی قَتَادَةَ، بِهَذَا الْحَدِیثِ. زَادَ قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، أَرَأَیْتَ صَوْمَ یَوْمِ الِاثْنَیْنِ، وَیَوْمِ الْخَمِیسِ قَالَ فِیهِ: «وُلِدْتُ وَفِیهِ أُنْزِلَ عَلَیَّ الْقُرْآنُ»
[11] . نسائی، احمد، سنن الکبری، ج 3، ص 214.
[12] . ابن حبان، محمد، الاحسان فی تقریب صحیح ابن حبان، ج 8، ص 408، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، ناشر: مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اوّل، 1408ق.
۱. [13] . ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج 37، ص 244، تحقیق: شعیب الأرنؤوط وعادل مرشد و دیگران، ناشر: مؤسسة الرسالة، چاپ اوّل، 1421ق.
[14] . ابو یعلی موصلی، احمد، مسند ابویعلی، ج 1، ص 133، تحقیق: حسین سلیم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث، دمشق، چاپ اوّل، 1404ق.
[15] . هیمید، سلیمان، اعانة فی شرح صحیح مسلم، ص 71، ناشر: مجلة ریاض المتقین، WWW.ALMOOTGEEN.COM.
[16] . سخاوی، محمد، الاجوبة المرضیة فیما سئل السخاوی، ج 3، ص 1118، تحقیق: محمد ابراهیم، محمد، ناشر: دار الرایة للنشر والتوزیع، بی جا، چاپ اول، 1418ق.
[17] . ابن رجب حنبلی، عبدالرحمن، لطائف المعارف، ص 96، ناشر: دار ابن حزم للطبعة والنشر، بی جا، چاپ اول، 1424ق.
[18] . ابن الشیخ، عثمان، الآلی السنیة فی مولد خیر البریة، ص، بینا، بی جا، بی تا 28؛ بابکر، احمد، الحجج الدامغة و البراهین الساطعة فی جواز الاحتفال، ص 15، ناشر: دراسات المنهجیة فی بناء المجتمع الصالح، بی جا، بی تا.
[19] . زین، محمود احمد، البیان النبوی عن فضل الاحتفال بمولد النبی، ص 48.
[20] . بخاری، محمد، صحیح بخاری، ج 5، ص 70؛ نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج 2، ص 792 تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربى، بیروت، بى تا.؛ ابی داوود، سلیمان، سنن ابی داوود، ج 2، ص 326 تحقیق: محمد محیى الدین عبد الحمید، ناشر: المکتبة العصریة، بیروت، بى تا.
[21] . سیوطی، جلال الدین، حسن المقصد فی عمل المولد، ص 31، تحقیق: عطا، مصطفی عبدالقادر، ناشر: دارالکتب العلمیة، بیروت، بی تا.
۱. [22] . سیوطی، جلال الدین، الحاوی للفتاوی، ج 1، ص 229 دار الفکر للطباعة والنشر، بیروت، 1424 هـ.ق.
[23] . مبارکفوری، عبدالرحمن، تحفة الاحوازی، ج 10، ص ناشر: دار الکتب العلمیة، بیروت، بى تا.61؛ قاضی عیاض، ابوالفضل، الشفا بتعریف الحقوق المصطفی، ج1، ص211 تحقیق: شمنی، احمد، ناشر: دار الفکر للطباعة و النشر والتوزیع، بی جا، چاپ اول، 1409
[24] . ابن قیم جوزیة، محمد، کتاب الروح،ص دار الکتب العلمیة، بیروت. بی تا 143؛ وَالْقَائِل أَن أحدا من السّلف لم یفعل ذَلِک قَائِل مَالا علم لَهُ بِهِ فَإِن هَذِه شَهَادَة على نفی مَا لم یعمله فَمَا یدریه أَن السّلف کَانُوا یَفْعَلُونَ ذَلِک وَلَا یشْهدُونَ من حضرهم عَلَیْهِ.
[25] . بن علوی مالکی، محمد، الاعلام بفتاوی ائمةالاسلام حول مولده علیه الصلواة والسلام، ص 22.
[26] .ابن تیمیه حرانی، احمد، مجموع الفتاوی، ج 21، ص 315 تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، ناشر: مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، مدینة نبویة، چاپ اول، 1416ق.؛ پس نفی حکماستحباب به خاطر نبود دلیل معین بر آن بدون تامل در دیگر ادله خطایی بزرگ است.
[27] . بن علوی مالکی، محمد، الاعلام بفتاوی ائمةالاسلام حول مولده علیه الصلواة والسلام«رسالة شیخ سلیم علوان»، ص 227 اشر: دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول،1426ق
[28] . ر.ک، بن علوی مالکی، محمد، الاعلام بفتاوی ائمةالاسلام حول مولده علیه الصلواة والسلام، ص 22 ناشر: دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول،1426ق
[29] . زین، محمود احمد، البیان النبوی عن فضل الاحتفال بمولد النبی، ص 37.
[30] . بن علوی مالکی، محمد، الاعلام بفتاوی ائمةالاسلام حول مولده علیه الصلواة والسلام،ص23 اشر: دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول،1426ق
[31] . بخاری، محمد، صحیح بخاری، ج 5، ص 130.
[32] . نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج 11، ص 466 تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربى، بیروت، بى تا.؛ ابن ماجه، محمد، سنن ابن ماجه، ج 1، ص 75؛ طبرانی، سلیمان، معجم الکبیر، ج 2، 345.
[33] . ابن حنبل شیبانی، احمد، مسند احمد، ج 6، ص تحقیق: شعیب الأرنؤوط وعادل مرشد و دیگران، ناشر: مؤسسة الرسالة، چاپ اوّل، 1421ق.86؛ طبرانی، سلیمان، المعجم الکبیر، ج 9، ص 112.
[34] . ابن حنبل شیبانی، احمد، حاشیه مسند احمد، ج 6، ص86 تحقیق: شعیب الأرنؤوط وعادل مرشد و دیگران، ناشر: مؤسسة الرسالة، چاپ اوّل، 1421ق.
[35] . بن علوی مالکی، محمد، الاعلام بفتاوی ائمةالاسلام حول مولده علیه الصلواة والسلام، ص 21 اشر: دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول،1426ق.
[36] شعر ابی رواحه عبارت است:
إنی تفرست فیک الخیر أعرفه ... والله یعلم أن ما خاننی البصر
أنت النَّبِیّ ومن یحرم شفاعته ... یوم الحساب فقد أزرى به القدر
فثبت اللَّه ما آتاک من حسن ... تثبیت موسى ونصرًا کالذی نصروا.
[37] . ابن اثیر، علی بن الکرم، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 3، ص 235.
[38] . سوره هود، آیه 120.
[39] . بن علوی مالکی، محمد، اعلام بفتاوی الائمة الاسلام حول مولده علیه الصلواة والسلام، ص 80 اشر: دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول،1426ق.
[40] . نووی، یحیی بن شرف، المنهاج شرح صحیح مسلم الحجاج، ج 18، ص 126.
[41] . سیوطی، جلال الدین، الحاوی للفتاوی، ص 230 دار الفکر للطباعة والنشر، بیروت، 1424 هـ.ق.
[42] . سیوطی، جلال الدین، الحاوی للفتاوی، ص 231 دار الفکر للطباعة والنشر، بیروت، 1424 هـ.ق.
[43] . سیوطی، جلال الدین، الحاوی للفتاوی، ص 230 دار الفکر للطباعة والنشر، بیروت، 1424 هـ.ق.
[44] . ابن کثیر، اسماعیل، البدایة والنهایة، ج 13، ص 159 تحقیق: علی شیری، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اوّل، 1408 هـ. ق.
[45] . ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء،ج 22، ص 336.
[46] . سیوطی، جلال الدین، الحاوی للفتاوی، ص 229 دار الفکر للطباعة والنشر، بیروت، 1424 هـ.ق.
[47] . سخاوی، محمد، الاجوبة المرضیة فی ما سئل السخاوی، ج 3، ص 1117.
[48] . قسطلانی، احمد بن محمد، المواهب اللدنیة بالمنح المحمدیة، ص ناشر: المکتبة التوفیقیة، القاهرة. بی تا 89؛ ولا زال أهل السلام یحتفلون بشهر مولده- علیه السّلام-، ویعملون الولائم، ویتصدقون فى لیالیه بأنواع الصدقات، ویظهرون السرور، ویزیدون فى المبرات. ویعتنون بقراءة مولده الکریم، ویظهر علیهم من برکاته کل فضل عمیم.