نقد دیدگاه مولوی سربازی در مورد ابن تیمیه

سوال
یکی از از علمای معاصر استان سیستان و بلوچستان در پیج اینستاگرامی خود فیلمی منتشر کرده است مبنی بر اینکه ابن تیمیه جهادگری بزرگ بوده است که باید شخصیت او را از لابلای کتب شاگردان وی شناخت.
وی همچنین معتقد است اشکالاتی که به ابن تیمیه نسبت داده می شود از طرف صوفیان کم سواد بوده و وجهه علمی ندارد.
پاسخ
در پاسخ باید گفت یکی از معتقدات ابن تیمیه ردّ نظریه تقلید از مذاهب اربعه است، وی در کتاب مجموع الفتاوی می گوید تقلید و تعبّد، به مذهب معیّن کفر است و قائل به آن باید توبه داده شود و الّا کشته بشود.
حال آیا این مولوی سربازی که ابن تیمیه را جهادگر عرصه علم و عمل می داند این نظریه را می پذیرد و از تمذهب به حنفی گری و تبعیت از ابوحنیفه دست بر می دارد و یا این که در این مورد اشکال به ابن تیمیه را وجیه دانسته و نظر او را خطا می داند.
نکته قابل تأمّل دیگر در سخنان او این است که وی مدّعی شده است برای شناخت ابن تیمیه باید به کتب شاگردان او مراجعه شود در حالی که بدیهی به نظر میرسد برای تایید و یا رد شخصیت ابن تیمیه بهتر است به مکتوبات خودش رجوع شود یا اینکه تفکرات او را با تفکرات اهل سنت مقایسه کنیم و نه با تفکرات شاگردان وی که متأثر از مکتب او هستند .
اگرچه که بسیاری از شاگردان او در بسیاری از امور با وی مخالف بوده و او را گمراه و خاطی میدانند چرا که ابن تیمیه بر خلاف سایر اهل سنت بسیاری از اعتقادات و یا حتی فروع فقهی را موجب شرک و کفر و بدعت دانسته است از توسل و استغاثه و ... گرفته تا اعتقاد به تقلید از شخص معیّن.
از طرفی کتاب های او نیز مملوّ از اخطاء و غرض ورزی هاست، وی روایاتی که مورد اجماع محدثین نامی اهل سنت است را مردود و ضعیف دانسته و گاهی در این راه مدعی اجماعات دروغین نیز شده است. روایاتی مانند رد الشمس،[1] مواخاة،[2] ولایت[3] و خاتم بخشی[4] امیر المومنین (علیه السلام) که مورد تایید بزرگان محدثین است.
و اما در پاسخ به این عالم بلوچستان در مورد شاگردان ابن تیمیه نیز باید گفت برخی از آنها از ابن تیمیه برگشته و برخی نیز اشکالات اساسی به معتقدات او داشته اند.
ابن رجب حنبلی از اعتقاد به تفکر ابن تیمیه برگشت و مورد دشمنی اتباع ابن تیمیه قرار گرفت،[5] ذهبی با وجود تاثیر پذیری از ابن تیمیه در بسیاری از مسائل اصلی و فرعی با او مخالف بوده و برای ارشاد ابن تیمیه با او مکاتباتی داشته است.[6] او به مخالفتش با ابن تیمیه تصریح کرده[7] و قائل است اگر چه ابن تیمیه گاهی به نا حق رمی به تکفیری و گمراه و ... شده است اما گاهی نیز او مستحق این اتهامات بوده است.[8]
یکی دیگر از شاگردان ابن تیمیه صفدی است وی ابن تیمیه را صاحب نظرات غریب و عا مل به روایات ضعیف دانسته است.[9]
و اما علمای صوفی که با افکار ابن تیمیه مخالفت کرده اند و این مولوی آنها را بی سواد خوانده است بسیارند که برخی از آنها عبارتند از سبکی صاحب کتاب شفاء السقام که در ردّ افکار ابن تیمیه نگاشته شده است، ابن حجر هیتمی که ابن تیمیه را مخذول من عند الله دانسته است،[10] و آلوسی صاحب کتاب روح المعانی که ابن تیمیه و شاگردانش را منحرف و جمع کننده بین حق و باطل دانسته است[11] و علامه کوثری در کتاب الاشفاق که ابن تیمیه را مضرترین شخص در عالم اسلام دانسته است[12] و انور شاه کشمیری که گفته است ابن تیمیه تشبیهی بوده و آیات مشرکین را بر احناف تطبیق داده است.[13]
[1] ثُمَّ الحَدِیث صرح جمَاعَة من الْأَئِمَّة والحفاظ بِأَنَّهُ صَحِیح قَالَ القَاضِی عِیَاض فِی الشِّفَاء أخرج الطَّحَاوِیّ فِی مُشکل الحَدِیث عَن أَسمَاء بِنْت عُمَیْس من طَرِیقین: أَن النَّبِی کَانَ یُوحى إِلَیْهِ وَرَأسه فِی حجر عَلیّ فَذکر هَذَا الحَدِیث. قَالَ الطَّحَاوِیّ وَهَذَانِ الحدیثان ثابتان ورواتهما ثِقَات وَحکى الطَّحَاوِیّ أَن أَحْمَد بْن صالِح کَانَ یَقُولُ لَا یَنْبَغِی لِمن سَبیله الْعلم التَّخَلُّف عَن حفظ حَدِیث أَسمَاء لِأَنَّهُ من عَلَامَات النُّبُوَّة انْتهى مَا فِی الشِّفَاء. اللآلىء المصنوعة فی الأحادیث الموضوعة (1/ 309)
[2] سنن الترمذی (6/ 80)- من بنده خدا و برادر رسول او هستم. حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ الرَّازِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى قَالَ: أَنْبَأَنَا الْعَلَاءُ بْنُ صَالِحٍ، عَنِ الْمِنْهَالِ، عَنْ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: قَالَ عَلِیٌّ: «أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَأَخُو رَسُولِهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَأَنَا الصِّدِّیقُ الْأَکْبَرُ، لَا یَقُولُهَا بَعْدِی إِلَّا کَذَّابٌ، صَلَّیْتُ قَبْلَ النَّاسِ لِسَبْعِ سِنِینَ» سنن ابن ماجه (1/ 44)
[3] مسند أحمد بن حنبل ت شعیب (5/ 180) و المستدرک على الصحیحین للحاکم (3/ 145)، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب (3/ 1091)- مسند أحمد بن حنبل ج 1 ص 330
[4] طبرانی المعجم الأوسط ج 6 ص 218 ، نشر : دار الحرمین - القاهرة - 1415 ، مناقب علی بن أبی طالب ( ع ) لابن مردویه (ت 410) ص 235، نشر دار الحدیث. تخریج الأحادیث والآثار للزیعلی (762) ج 1 ص 410 ، نشر ابن خزیمة – الریاض. الدر المنثور، ج 3 ص 105 دار النشر : دار الفکر - بیروت – 1993
حاکم نیشابوری معرفة علوم الحدیث ج 1 ص 102، نشر : دار الکتب العلمیة - بیروت . تاریخ مدینة دمشق ، ج 42 ص 356، ، نشر : دار الفکر - بیروت
جصاص أحکام القرآن ، ج 4 ص 102 ، ، تحقیق ، ج محمد الصادق قمحاوی ،نشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت. ثعلبی تفسیر الثعلبی: ج4 ص80، الناشر: دار إحیاء التراث العربی ـ بیروت. واحدی أسباب النزول: ص133ـ 134، الناشر: مؤسسة الحلبی وشرکاه ـ القاهرة.. الشجری الجرجانی الأمالى وهى المعروفة بالأمالى الخمیسیة، ج 1 ص 181 ، تحقیق ، ج محمد حسن اسماعیل، ناشر ، ج دار الکتب العلمیة - بیروت ص لبنان، الطبعة ، ج الأولى، 1422 هـ - 2001م .. قرطبی الجامع لأحکام القرآن، ج 6 ص 221 ، ناشر ، ج دار الشعب – القاهرة. سیوطی لباب النقول ، ج 1 ص 93 ، دار النشر ، ج دار إحیاء العلوم – بیروت
[5] ونقم علیه إفتاؤه بمقالات ابن تیمیة، ثم أظهر الرجوع عن ذلک فنافره التیمیون فلم یکن مع هؤلاء ولا مع هؤلاء. إنباء الغمر بأبناء العمر ج 1ص 460
[6] ومع أن الذهبی قد خالف رفیقه وشیخه " فی مسائل أصلیة وفرعیة (5) " وأرسل إلیه نصیحته الذهبیة (6) التی یلومه، وینتقد بعض آرائه وآراء أصحابه بها. سیر أعلام النبلاء ص38
[7] وَأَنا لَا أعتقد فِیهِ عصمَة بل أَنا مُخَالف لَهُ فِی مسَائِل أَصْلِیَّة وفرعیة. الدرر الکامنة فی أعیان المائة الثامنة ج1 ص 176
[8] فما أظنک فی ذلک تبلغ رتبة ابن تیمیة ولا والله تقربها، وقد رأیت ما آل أمره إلیه من الحط علیه، والهجر والتضلیل والتکفیر والتکذیب بحق وبباطل. زغل العلم ص 42
[9] أعیان العصر وأعوان النصر ج1 ص 235
[10] ابْن تَیْمِیة عبد خذله الله وأضلَّه وأعماه وأصمه وأذلَّه، وَبِذَلِک صرح الْأَئِمَّة الَّذین بینوا فَسَاد أَحْوَاله وَکذب أَقْوَاله. الفتاوى الحدیثیة، دار الفکر ابن حجر الهیتمی ص 83
[11] تفسیر الألوسی = روح المعانی دار الکتب العلمیه ، ج 1ص 19
[12] ولو قلنا لم یبل الاسلام فی الادوار الاخیره بمن هو اضر من ابن تیمیه فی تفریق کلمه المسلمین لما کنا مبالغین فی ذلک. کوثری، محمد زاهد، الأشفاق على أحکام الطلاق، ص 67.
[13] کشمیرى، محمد انور شاه، فیض الباری على صحیح البخاری، تحقیق: محمد بدر عالم المیرتهی، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1426ق. ج6 ص 404