نقد و بررسی دیدگاه ابن تیمیه درباره مسمومیت امام حسن (علیه السلام)

پرسش
ابن تیمیه کلام علامه حلی در خصوص مسومیت امام حسن (علیه السلام) را نقل کرده و شروع به رد کلام علامه کرده[1] و می نویسد: «أما قوله: إن معاویة سم الحسن هذا مما ذکره بعض الناس، ولم یثبت ذلک ببینة شرعیة، أو إقرار معتبر، ولا نقل یجزم به. وهذا مما لا یمکن العلم به، فالقول به قول بلا علم»[2] اما سخن علامه حلی که معاویه امام حسن (علیه السلام) را مسموم کرد، این را برخی از مردم گفته اند و بینه شرعی یا اقرار معتبر و آن را ثابت نمی کند و نقلی که به آن یقین پیدا کنیم نیز وجود ندارد و این از چیزی هایی است که ممکن نیست به آن علم پیدا کنیم قول به این که معاویه مسموم کرد قول بدون علم است ابن تیمیه در ادامه اینکه گفته می شود معاویه سم فرستاد تا امام را مسموم کنند این را گمان دانسته است. البته برخی از شاگردان ابن تیمیه مانند ذهبی نیز برای تطهیر معاویه، واقعیت تاریخی را نادیده گرفته و جریان مسموم ساختن امام حسن (علیه السلام) به دست معاویه را منکر شده و گوید: «هذا شیء لا یصح فمن الذی اطلع علیه»[3] این چیزی است که صحیح نیست چه کسی بر این مطلب اطلاع پیدا کرده است.
[1]. علامه حلی، حسن ، منهاج الکرامة فی معرفة الإمامة، ص: 79.
[2]. ابن تیمیه، احمد، منهاج السنة النبویة ج4/ 469.
.[3] ذهبی، شمس الدین محمد، تاریخ الإسلام ج 4، ص 40 . دار الکتاب العربی، بیروت، چاپ اول.
پاسخ
الف: منابع اهل سنت
یکی از جنایات معاویه دسیسه بر مسموم نمودن امام حسن (علیه السلام) می باشد. جریان فرستادن سم توسط او برای مسومیت امام حسن (علیه السلام)، امری ثابت و مسلم می باشد. این چیزی است که بزرگان اهل سنت از جمله سیره نویسان، تاریخ نویسان و غیره در کتب خود به صورت فراوان نقل کرده و آن را قطعی و مشهور دانسته اند. .به مواردی از نقل و اقوال بزرگان اهل سنت که قبل از ابن تیمیه بودند، اشاره می کنیم تا کذب گفته ابن تیمیه برای همگان روش شود.
بلاذری متوفای 279 ق
بلاذری که از استوانه های بزرگ اهل سنت در تاریخ بشمار می شود به توطئه معاویه برای مسمومیت امام حسن (علیه السلام) و فرستادن سم و تشویق جعده برای شهادت امام حسن علیه السلام اشاره کرده و چنین می نویسد: «فکان حصین بْن المنذر الرَّقَاشِیّ أَبُو ساسان یقول: مَا وفا معاویة للحسن بشیء مما جعل (له!!!) قتل حجرًا وأصحابه، وبایع لابنه ولم یجعلها شورى وسمّ الحسن وقد قیل: أن مُعَاوِیَة دس إِلَى جعدة بنت الأشعث بْن قَیْس امرأة الحسن وأرغبها حتى سمّته وکانت شانئة له قَالَ الْهَیْثَم بْن عدی دس مُعَاوِیَة إِلَى ابنة سهیل بْن عَمْرو امرأة الحسن مائة ألف دینار عَلَى أن تسقیه شربة بعث بِهَا إِلَیْهَا ففعلت»[1] حصین بن منذر رقاشی می گفت: معاویه به هیچ یک از چیزهایی که به حسن (علیه السلام) گفته بود وفا نکرد، حجر بن عدی و اصحابش را به قتل رسانید و برای خلافت پسرش – یزید – بیعت گرفت و خلافت را شورایی قرار نداد و حسن (علیه السلام) را مسموم کرد. گفتهاند که معاویه مخفیانه به جعدة دختر اشعث همسر حسن (علیه السلام) پیام فرستاد و او را تشویق کرد که وی را مسموم نماید، جعده از حسن (علیه السلام) خوشش نمىآمد. هیثم بن عدى گفته: معاویة دسیسه کرد و به دختر سهیل بن عمرة همسر حسن (علیه السلام) صد هزار دینار وعده داد که اگر حسن (علیه السلام) را مسموم کند، براى او بفرستد، او نیز این کار را انجام داد .محققان این کتاب چنین می گویند :«ولهذا القول شواهد قطعیة من طریق رواة آل أبی سفیان وأعداء أهل البیت، وکفى بها حجة ودلیلا» برای این سخن (دسیسه کردن معاویه بر مسموم کردن امام حسن علیه السلام) شواهدی قطعی از طریق راویان آل ابوسفیان و دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) وجود دارد و اینها بعنوان دلیل و حجت کفایت می کنند.
ابن اعثم کوفی متوفای 314 ق
ابن أعثم شافعى نیز در کتاب الفتوح از افراد ثقه نقل می کند که مروان توسط معاویه، دستمال مسمومی را فرستاد که به جعده بدهد تا او با حیله و فریب امام حسن (علیه السلام) را مسموم بکند. وی در این خصوص مینویسد: «سمعنا من الثقات أنه حین قرر معاویة بن أبی سفیان أن یجعل ولده یزیدا ولی عهده، مع علمه بأن هذا الأمر صعب المنال نظر لأن الصلح الذی أبرم بینه وبین الحسن بن علی کان من بین شروطه أن یترک معاویة أمر المسلمین شورى بینهم بعد وفاته. لذلک سعى فی موت الحسن بکل جهده، وأرسل مروان بن الحکم (طرید النبی صلى الله علیه وآله وسلم) إلى المدینة وأعطاه مندیلا مسموما وأمره بأن یوصله إلى زوجة الحسن جعدة بنت الأشعث بن قیس بما استطاع من الحیل لکی تجعل الحسن یستعمل ذلک المندیل المسموم بعد قضاء حاجته وأن یتعهد لها بمبلغ خمسین ألف درهم ویزوجها من ابنه. فذهب مروان تنفیذا لأمر معاویة واستفرغ جهده حتى خدع زوجة الحسن ونفذت المؤامرة وعلى إثر ذلک انتقل الحسن إلى دار السلام واغترت جعدة بمواعید مروان وأقدمت على تلک الجریمة الشنعاء»[2] از افراد مورد اعتماد شنیدم که معاویه تصمیم گرفت که فرزندش یزید را به ولایت عهدی خود بگمارد، با این که میدانست این کار نشدنی است؛ چرا که در صلحنامهای که بین او و حسن بن علی منعقد شده بود، یکی از شروط این بود که معاویه بعد ازمرگش خلافت مسلمانان به شوری واگذار کند؛ از این رو تمام تلاش خود را برای کشتن امام حسن به کار برد، و مروان بن حکم ـ همان کسی که پیامبر او را تبعید کردـ را به مدینه فرستاد و به او دستمال مسمومی داد و امر کرد که او را به همسر امام حسن جعدة دختر اشعث بن قیس برساند و هر چه نیرنگ دارد به کار ببرد که حسن بن علی این دستمال را بعد از قضاء حاجتش استفاده کند. و نیز به جعده قول دهد که پنجاه هزار درهم به او بدهد و او را به ازدواج فرزندش درآورد. مروان برای انجام دستور معاویه به مدینه رفت و تمام تلاش خود را برای گول زدن همسر امام حسن به کار برد، تلاش او به بار نشست و به همین دلیل امام حسن به دیار باقی شتافت، و جعده گول وعدههای مروان را خورد واین گناه زشت را مرتکب شد.
مسعودی متوفای 346 ق
مسعوی نیز اشاره کرده است که معاویه با توطئه و وعده های پوچ ، جعده را فریب داد تا همسرش امام حسن علیه السلام را مسموم بکند. در این بار می نویسد: «وذکر أن امرأته جَعْدة بنت الأشعث بن قیس الکندی سقته السم، وقد کان معاویة دسَّ إلیها: إنک إن احتلْتِ فی قتل الحسن وَجَّهت إلیک بمائة ألف درهم، وزوَّجتک من یزید، فکان ذلک الذی بعثها على سَمّه، فلما مات وَفَى لها معاویة بالمال، وأرسل إلیها: إنا - نحب حیاة یزید، ولولا ذلک لوفینا لک بتزویجه»[3] جعده دختر اشعث بن قیس که همسر حسن (علیه السلام) بود ایشان را مسموم کرد، معاویه او را گول زد که اگر بتوانى حسن (علیه السلام) را مسموم کنى، هزار درهم مىدهم و تو را به همسرى یزید در مى آورم همین وعده ها بود که اورا بر اجراى توطئه ى معاویه تحریک کرد و وقتى این کار را انجام داد، معاویه مال را به جعده داد؛ اما به او پیام داد که من یزید را دوست دارم و اگر این نبود به وعدهام وفا مىکردم و تو را به ازدواج او درمىآوردم.
ابو الفرج اصفهانی متوفاى356ق
ابوالفرج اصفهانى در کتاب مقاتل الطالبین نوشته است که معاویه زمانی که خواست پسرش یزید را بر تخت بنشاند، دسیسه کرده و از طریق جعد امام حسن علیه السلام را به شهادت رساند وی در این باره مىنویسد: «ودس معاویة إلیه حین أراد أن یعهد إلى یزید بعده، وإلى سعد بن أبی وقاص سماً فماتا منه فی أیام متقاربة. وکان الذی تولى ذلک من الحسن زوجته " جعدة " بنت الأشعث بن قیس لمال بذله لها معاویة. وسنذکر الخبر فی ذلک»[4]. هنگامى که معاویه قصد کرد که براى خلافت بعد از خودش برای یزید از مردم بیعت بگیرد، براى امام حسن (علیه السلام) و سعد بن أبى وقاص توطئه چید و مخفیانه سم فرستاد، هر دوى آنها به فاصله چند روز از دنیا رفتند. کسى که مأموریت مسموم کردن امام حسن (علیه السلام) را به عهده داشت، همسرش جعده دختر اشعث بن قیس بود؛ به خاطر اموالى که معاویه به او داده بود و به زودى داستان آن را نقل خواهم کرد.
وی در ادامه این روایت را نقل مىکند: «عن مغیرة، قال: أرسل معاویة إلى ابنة الأشعث إنی مزوجک بیزید ابنی، على أن تسمی الحسن بن علی، وبعث إلیها بمائة ألف درهم، فقبلت وسمت الحسن، فسوغها المال ولم یزوجها منه، فخلف علیها رجل من آل طلحة فأولدها، فکان إذا وقع بینهم وبین بطون قریش کلام عیروهم، وقالوا: یا بنی مسمة الأزواج»[5] از مغیره روایت شده است که معاویه به جعده دختر اشعث پیام داد که اگر حسن (علیه السلام) را مسموم کنى تو را به همسرى پسرم یزید در مىآورم. جعده، همسر امام حسن (علیه السلام) بود. معاویه صد هزار درهم براى او فرستاد و او امام حسن (علیه السلام) را مسموم کرد، معاویه صد هزار درهم را به جعده تسلیم کرد؛ ولى او را به همسرى یزید در نیاورد. مردى از خاندان طلحه بعدها جعده را به همسرى گرفت و از او داراى فرزند شد و هر گاه میان آنان و دیگر خانوادههاى قریش بگو مگو در مىگرفت، فرزندان جعده را ملامت و سرزنش مىکردند و به آنان مىگفتند: شما پسران زنى هستید که شوهرانشان را مسموم مى کردهاند.
طبرانی متوفای 360 ق
طبرانی نیز در معجم الکبیر خود اشاره کرده است امام حسن (علیه السلام) و سعد بن ابی الوقاص توسط معاویه مسموم شدند .وی در این خصوص می نویسد:«حدثنا محمد بن عبد اللَّهِ الْحَضْرَمِیُّ قال ثنا محمد بن عبد اللَّهِ بن نُمَیْرٍ ثنا یحیى بن أبی بُکَیْرٍ ثنا شُعْبَةُ عن أبی بَکْرِ بن حَفْصٍ أَنّ سَعْدًا وَالْحَسَنَ بن عَلِیٍّ رضی اللَّهُ عنهما مَاتَا فی زَمَنِ مُعَاوِیَةَ رضی اللَّهُ عنه فَیَرَوْنَ أَنَّهُ سَمَّهُ»[6] ابوبکر بن حفص میگوید : سعد و حسن بن علی (علیهما السلام) در زمان معاویه از دنیا رفتند و پس به نظر میرسد که معاویه او را مسموم کرده است.
ابن عبدالبر متوفای 463 ق
ابن عبد البر، اقوال بزرگان و تابیعن را نقل کرده است که معاویه، امام حسن (علیه السلام) را با توطئه به شهادت رساند «وقال قتادة وأبو بکر بن حفص سم الحسن بن على سمته إمرأته جعدة بنت الأشعث بن قیس الکندى وقالت طائفة کان ذلک منها بتدسیس معاویة إلیها وما بذل لها من ذلک وکان لها ضرائر»[7] قتاده و ابوبکر بن حفص می گویند : حسن بن علی (علیهما السلام) مسموم شد و همسر وی – جعده دختر اشعث – او را مسموم کرد. گروهی از علماء گفته اند که جعده این کار را با دسیسه معاویه انجام داد و به خاطر چیزهایى که معاویه به او داد و چند هوو نیز داشت، بوده است.
شهاب الدین نویری در « نهایه الارب » ادامه سخنان ابن عبدالبر را که الان در این کتاب نیست، چنین بیان می کند: «قال: وقال أبو قتادة وأبو بکر بن حفص: سم الحسن ابن علی رضی الله عنهما: سمته امرأته جعدة بنت الأشعث بن قیس الکندی. قال: وقالت طائفة کان ذلک منها بتدسیس معاویة إلیها وما بذل فی لها ذلک، وکان لها ضرائر وأنه وعدها بخمسین ألف درهم، وأن یزوجها من یزید، فلما فعلت وفى لها بالمال، وقال : حبنا لیزید یمنعنا من الوفاء لک بالشرط الثانی»[8]. ابن عبدالبر می گوید: قتاده و ابوبکر بن حفص می گویند: حسن بن علی (علیهما السلام) مسموم شد و همسر وی – جعده دختر اشعث – او را مسموم کرد. گروهی از علما میگویند که جعده این کار را با دسیسه معاویه انجام داد و به خاطر چیزهایى که معاویه به او داد و چند هوو نیز داشت، بوده است. معاویه وعده داده بود که پنجاه هزار درهم به او بدهد و او را به ازدواج یزید درآورد، وقتى او این کار را انجام داد، مالى را که وعده کرده بود، به او داد و گفت: دوست داشتن یزید مانع از آن مىشود که شرط دوم را عملى کنم.
ابن طاهر مقدسی متوفای 507 ق
مقدسی نیز در البدء والتاریخ در ذیل «وفاة الحسن بن علی رضی الله عنهما» در خصوص نحوه شهادت حضرت چنین به دست معاویه چنین می نویسد: «وتوفی الحسن فی سنة تسع وأربعین وهو ابن سبع وأربعین سنة واختلفوا فی سبب موته فزعم قوم أنه زج ظهر قدمه فی الطواف بزج مسموم وقال آخرون أن معاویة دس إلى جعدة بنت الأشعث بن قیس بأن تسم الحسن ویزوجها یزید فسمته وقتلته فقال لها معاویة إن یزید منا بمکان وکیف یصلح له من لا یصلح لابن رسول الله وعوضها منه مائة ألف درهم»[9] وفات حسن بن علی (علیهما السلام)؛ حسن (علیه السلام) در سال 49 هجری در حالی که 47 سال از دنیا رفت. در مورد علت وفات او اختلاف است و گروهی بر آنند که پشت پای او در طواف به تیری مسموم برخورد کرد (!) و دیگران نیز می گویند که معاویه مخفیانه به جعده دختر اشعث پیام داد که اگر حسن (علیه السلام) را مسموم کند، او را به ازدواج یزید درآورد، پس او، حسن (علیه السلام) را مسموم کرد و به قتل رساند، معاویه به او گفت: یزید در نزد ما جایگاهى دارد، چطور چیزى که براى فرزند رسول خدا صلاحیت نداشت براى او صلاحیت خواهد داشت، در عوض کارى که کرده بود به او صد هزار درهم داد.
زمخشری متوفای 538 ق
زمخشری، ادیب، نحوی و مفسر بزرگ اهل سنت، جریان مسمومیت امام حسن (علیه السلام) توسط توطئه معاویه به دست جعده را این چنین توصیف می کند: «در خصوص جعل معاویة لجعدة بنت الأشعث امرأة الحسن مائة ألف حتى سمته، ومکث شهرین وإنه لیرفع من تحته کذا طستاً من دم. وکان یقول: سقیت السم مراراً ما أصابنی فیها ما أصابنی فی هذه المرة، لقد لفظت کبدی فجعلت أقلبها بعود کان کان فی یدی. وقد ورثته جعدة بأبیات منها:
یا جعد بکیه ولا تسأمی... بکاء حق لیس بالباطل
إنک لن ترخی على مثله... سترک من حاف ولا ناعل
وخلف علیها رجل من قریش فأولدها غلاماً، فکان الصبیان یقولون له: یا ابن مسممة الأزواج»[10].
معاویه صد هزار (دینار) به زن حسن (علیه السلام) - جعده دختر اشعث - وعده داد تا ایشان را مسموم کرد، امام (علیه السلام) دو ماه بعد از آن زنده ماند؛ سم آن قدر اثر کرد که طشت پر از خون از مقابلش برمى داشتند. حسن (علیه السلام) مىفرمود: چند بار پیش از این به من سم داده اند؛ اما هیچ بار مثل این دفعه سم اثر نکرده بود لخته هاى خونى که از من خارج شده است آن را با چوبى که در دست داشتم زیرو رو کردم، دیدم این دفعه سم اثرش را کرده است. جعده سپس با این اشعار امام را مخاطب نمود وگفت: اى جعده بر او گریه کن و ناراحت نباش که گریه تو شایسته و حق است نه باطل ؛ همانا نمیتوانی پرده و حفاظ خانهات را بر مثل او کنار بزنی! جعده سپس با مردى از قریش ازدواج کرد و فرزندى پسر از وى به دنیا آورد که بچه ها به وى مى گفتند: اى پسر زنى که شوهرش را مسموم کرده است.
زمخشرى، علاوه بر روایت گذشته، این مطلب را نیز نقل کرده است: «لما بلغ معاویة موت الحسن بن علی رضی الله عنه، سجد معاویة وسجد من حوله شکراً. فدخل علیه ابن عباس فقال له: یا ابن عباس أمات أبو محمد ؟ قال: نعم، وبلغنی سجودک، والله یا ابن آکلة الکبود لا یسدن جسدک إیاه حفرتک، ولا یزید انقضاء أجله فی عمرک»[11] هنگامى که خبر شهادت امام حسن به معاویه رسید، او و کسانى که در اطراف او بودند، سجده شکر بجاى آوردند. آنگاه ابن عباس نزد معاویه آمد، معاویه به وى گفت: آیا امام حسن مرد؟ گفت: آرى، من شنیدهام سجده شکر بجاى آوردهاى! اى پسر زن جگر خوار، به خدا قسم! بدن او را در قبر تو نخواهند نهاد، فرا رسیدن مرگ او موجب طول عمر تو نخواهد شد!.
این سخنان زمخشری نشان می دهد که معاویه قاتل اصلی امام حسن (علیه السلام) بوده است.
سبط بن جوینی متوفای متوفای654ق
سبط ابن جوزی حنفی در باب سبب وفات امام مجتبی (علیه السلام)، اقوال سیره نویسان و دیگر بزرگان تابعی و غیره را نقل کرده است که آنها اشاره کرده اند که سبب شهادت امام سمی بوده است که معاویه برای جعده فرستاده بود. در این خصوص مینویسد:
«قال علماء السیر: منهم ابن عبد البر سمته زوجته جعدة بنت الأشعث بن قیس الکندی.
وقال السدی: دس الیها یزید بن معاویة أن سمی الحسن وأتزوجک فسمته فلما مات ارسلت الی یزید تسأله الوفاء بالوعد فقال أنا والله ما ارضاک للحسن افنرضاک لأنفسنا.
وقال الشعبی: إنما دس الیها معاویة فقال سمی الحسن وأزوجک یزید وأعطیک مائة الف درهم فلما مات الحسن بعث الی معاویة تطلب انجاز الوعده فبعث الیها بالمال وقال: إنی احب یزید وأرجو حیاته لولا ذلک لزوجتک ایاه.
وقال الشعبی: ومصداق هذا القول أن الحسن کان یقول عند موته وقد بلغه ما صنع معاویة لقد عملت شربته وبلغ امنیته والله لا یفی بما وعد ولا یصدق فیما یقول.
وقد حکی جدی فی کتاب الصفوة قال: ذکر یعقوب بن سفیان فی تاریخ أن جعدة التی سمته وقال الشاعر فی ذلک:
تغر فکم لک من سلوة تفرح عنک غلیل الحزن
بموت النبی وقتل الوصی وقتل الحسین وسم الحسن
وقال ابن سعد فی الطبقات: سمه معاویة مرارا لأنه کان یقدم علیه الشام هو وأخوه الحسین (ع)»[12]
علما تاریخ و از جمله ابن عبد البر گفتهاند: جعده دختر اشعث بن قیس همسر امام مجتبی (علیه السلام) آن حضرت را مسموم کرد.
سدی گفته: یزید معاویه مخفیانه به او پیام داد که اگر حسن را مسموم کنی، من با تو ازدواج خواهم کرد، پس جعده مسموش کرد، وقتی امام حسن از دنیا رفت، جعده کسی را پیش یزید فرستاد تا به وعدهاش وفا کند، یزید در جواب گفت: سوگند به خدا ما از کاری که با حسن کردی راضی نبودیم؛ آیا در حق خودمان به آن رضایت خواهیم داد؟
شعبی گفته: معاویه مخفیانه به او پیام داد و گفت: حسن را مسموم کن تا تو را به ازدواج یزید درآورده و صد هزار درهم به تو بدهم. وقتی حسن از دنیا رفت، کسی را پیش معاویه فرستاد تا از او درخواست کند که به وعدهاش وفا نماید، معاویه مال را برای او فرستاد و گفت: من یزید را دوست دارم و امید به زنده بودن او دارم، اگر این مسأله نبود، من تو را به ازدواج او درمیآوردم.
شعبی گفته: دلیل این سخن این است که امام حسن علیه السلام در هنگام مرگ خودش در حالی که از کار معاویه با خبر شده بود میگفت: تو شربت او را ساختی و او به آرزویش رسید، سوگند به خدا که او به وعدهای که داده است، وفا نخواهد کرد و به آن چه گفته عمل نخواهد کرد.
جدم (ابن جوزی حنبلی) در کتاب الصفوة گفته: یعقوب بن سفیان در تاریخش گفته: جعده همان کسی است که امام حسن را مسموم کرد و شاعر در این باره گفته:
(ای دنیا) فریب میدهی! چه مقدار شیرینی (که میتوانی همه مردم را فریب بدهی)!
با وجود فشار اندوه، اما باز مردم را به خود شاد میکنی!
اندوهی که به خاطر وفات رسول خدا و وصی او و شهادت حسین و مسمومیت حسن بود!
و ابن سعد در طبقاتش گفته: معاویه چندین بار امام حسن علیه السلام را مسموم کرد؛ زیرا او و برادرش حسین به شام میآمدند.
ابوالحسن قرطبی حنفی متوفای 550 ق
قرطبی حنفی عالم بزرگ احناف به صراحت اعلان کرده است که مسومیت امام حسن علیه السلام دسیسه معاویه بوده است: «ومات الحسن مسموما سمته زوجته بنت الأشعث الکندیة دسه إلیها معاویة»[13] حسن (علیه السلام) مسموم از دنیا رفت، همسرش دختر اشعث با دسیسه معاویه او را مسموم کرد.
محمد بن ابی بکر البری متوفای 644 ق
أنصاری تلمسانی معروف به بُرِّی، نقشه شهادت امام حسن (علیه السلام) توسط معاویه را این چنین نقل می کند: «ومات الحسن، رضی الله عنه، مسموما یُقال إن امرأته " جَعْدة " بنت الأشعث بن قیس سمَّته. دَسَّ إلیها معاویة أن تسمَّه فإذا مات أعطاها أربعین ألفا، وزوَّجها من یزید فلما مات الحسن وفَّى لها بالمال وقال لها: حاجة هذا ما صنعت بابن فاطمة، فکیف تصنع بابن معاویة؟ فخسرت وما ربحت»[14].
حسن (علیه السلام) مسموم از دنیا رفت. گفتهاند که همسرش جعده دختر اشعث بن قیس او را مسموم کرده است، معاویه مخفیانه براى او پیام فرستاد که اگر مسموم نماید و او از دنیا برود، چهل هزار درهم به او بدهد و او را به همسرى یزید درآورد. هنگامى که حسن (علیه السلام) از دنیا رفت، مالى را که وعده کرده بود، به داد و گفت: وقتى تو با فرزند فاطمه این چنین کردى، با فرزند معاویه چه خواهى کرد؛ پس آن زن زیان کرد و سودى نبرد.
سعدی خزرجی متوفای 668 ق و نقل از تاریخ طبری
سعدی خزرجی نقلی را از طبری در خصوص مسمومیت امام حسن (علیه السلام) توسط معاویه چنین گزارش می دهد: «وفی تاریخ الطبری أن الحسن بن علی رضی الله عنهما مات مسموما فی أیام معاویة وکان عند معاویة کما قیل دهاء فدس إلى جعدة بنت الأشعث بن قیس وکانت زوجة الحسن رضی الله عنه شربة وقال لها إن قتلت الحسن زوجتک بیزید فلما توفی الحسن بعثت إلى معاویة تطلب قوله فقال لها فی الجواب أنا أضن بیزید. »[15] در تاریخ طبرى آمده است که حسن بن على (علیه السلام) در زمان معاویه مسموم از دنیا رفت، معاویه که با هوش و زیرک بود، مخفیانه براى جعده دختر اشعث که همسرس امام حسن (علیه السلام) بود، شربتى فرستاد و به او گفت که اگر حسن را بکشى، تو را به ازدواج یزید درخواهم آورد. هنگامى که حسن ( علیه السلام) از دنیا رفت، کسى را فرستاد که معاویه به وعدهاش عمل کند، معاویه در جواب گفت: من در مورد یزید، بخل میورزم (او را به دست هرکس نمیسپارم).
این مطلب هم اکنون در تاریخ طبری وجود ندارد و از آن حذف شده است!
سعدی خزرجی بحث مسموم شدن امام حسن (علیه السلام) توسط معاویه را در ذیل ترجمه ابن آثال می آورد و می گوید: «وکان ابن أثال خبیرا بالأدویة المفردة والمرکبة وقواها وما منها سموم قواتل وکان معاویة یقربه لذلک کثیرا ومات فی أیام معاویة جماعة کثیرة من أکابر الناس والأمراء من المسلمین بالسم»[16] ابن اثال در ساختن دواهای تک و ترکیبی و همچنین سم های کشنده، مهارت داشته و لذا معاویه بسیار زیاد او را نزدیک به خود نگه میداشت. در زمان معاویه، گروه زیادی از بزرگان مردم و فرماندهان مسلمانان، بر اثر مسوم شدن ، از دنیا رفتند.
این نقل نشان می دهد که ابن اثال کسی بوده است که آن سم کشنده را برای معاویه تهیه کرد تا امام حسن (علیه السلام) را بواسطه آن به شهادت برساند.
شهاب الدین نویری متوفی 733 ق
شهاب الدین نویری ماجرای شهادت امام حسن (علیه السلام) توسط معاویه را این چنین تشریح کرده است: «وفی ابن هندٍ وفی ابن المصطفى حسنٍ . . . أتت بمعضلة الألباب و الفکر فبعضنا قائلٌ ما اغتاله أحدٌ . . . وبعضنا ساکتٌ لم یؤت من حصر. ابن هند الذی أشار إلیه هو معاویة بن أب سفیان ، أراد ما کان بینه وبین الحسن بن علی فی أمر الخلافة . وأراد بالبیت الثانی ما وقع الاختلاف فیه من أن الحسن مات مسموماً وأن معاویة وعد زوجة الحسن جعدة بنت قیسٍ الکندی بمائة ألف درهمٍ ویزوجها لابنه یزید إن قتلت الحسن، ففعلت وسمته. ولما مات الحسن وفى لها بالمال وقال: حب حیاة یزید منعنی تزویجه منک، وقیل مات الحسن حتف أنفه»[17] در مورد فرزند هند (معاویه) و فرزند مصطفی، حسن، ضرب المثلی است ؛ که عقل و فکر را دچار مشکل کرده است! عدهای از ما اعتقاد دارند که کسی او را ترور نکرد! عدهای نیز ساکتند و نظر قاطعی ابراز نمیکنند! پسر هندى که در این جا به او اشاره شده، معاویه بن أبىسفیان است و منظور مسائلى است که بین او و حسن بن على در امر خلافت پیش آمد. و با بیت دوم قصد کرده که اشاره کند به اختلاف موجود در این مطلب که حسن بن على مسموم از دنیا رفت و معاویه همسر او جعده دختر قیس را وعده داد که اگر حسن را بکشى، هزار درهم به او بدهد و او را به ازدواج فرزندش یزید درآورد. جعده این کار را انجام داد و حسن (علیه السلام) را مسموم کرد. وقتى حسن (علیه السلام) از دنیا رفت، به وعده مالى خود وفا کرد و گفت: دوست داشتن زندگى یزید مانع از این مىشود که تو را به ازدواج او درآورم. و گفته میشود که حسن (علیه السلام) در بستر مرد
بنابراین روشن شد که مسئله توطئه معاویه برای مسمومیت امام حسن (علیه السلام)، توسط بزرگان اهل سنت به صورت فراوان نقل شده است که قابل انکار نیست. اما ابن تیمیه نقل اهل سنت را در این خصوص نادیده گرفته و آن را رد کرده است.
ب: منابع شیعه
روایات و نقل تاریخی درباره مسومیت امام حسن (علیه السلام) توسط توطئه معاویه به صورت فراوان و مستفیض در منابع شیعه نقل شده است. همچنانکه نویسنده کتاب صلح الحسن (علیه السلام) روایات درباره توطئه معاویه برای مسموم کردن امام حسن علیه اسلام را نقل کرده و معتقد است روایات در این خصوص فراوان می باشد. می نویسد: «والنصوص على اغتیال معاویة الحسن بالسم متضافرة کاوضح قضیة فی التاریخ»[18]. نصوصی که بر مسموم شدن امام حسن بوسیلهى معاویه دلالت میکند همچون روشنترین حوادث تاریخ، فراوان است. به نقل چند مورد از بزرگان شیعه که قبل از ابن تیمیه می زیستند اشاره می کنیم:
شیخ صدوق متوفای 381ق
شیخ صدوق در ذیل روایتی به توطئه معاویه برای زهر دادن به امام حسن (علیه السلام) چنین اشاره می کند: «حَتَّى مَاتَ الْحَسَنُ ع مَسْمُوماً سَمَّتْهُ جَعْدَةُ بِنْتُ الْأَشْعَثِ بْنِ قَیْسٍ الْکِنْدِیِّ لَعَنَهَا اللَّهُ دَسّاً مِنْ مُعَاوِیَة»[19] تا امام حسن (علیه السلام) وفات کرد بوسیله زهرى که جعده بنت اشعث بن قیس کندى با دسیسه معاویه به او خورانید.
وی در کتاب الاعتقادات نیز آن را به ععنوان اعتقاد شیعه نقل کرده است: «وَالْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ- عَلَیْهِمَا السَّلَامُ- سَمَّتْهُ امْرَأَتُهُ جَعْدَةُ بِنْتُ الْأَشْعَثِ الْکِنْدِیِّ، فَمَاتَ مِنْ ذَلِکَ».[20]
شیخ مفید متوفای 413ق
نقلی را شیخ مفید درباره دسیسه معاویه برای مسموم کردن امام حسن (علیه السلام) چنین نقل می کند: «وَ لَمَّا اسْتَقَرَّ الصُّلْحُ بَیْنَ الْحَسَنِ ص وَ بَیْنَ مُعَاوِیَةَ عَلَى مَا ذَکَرْنَاهُ- خَرَجَ الْحَسَنُ ع إِلَى الْمَدِینَةِ فَأَقَامَ بِهَا کَاظِماً غَیْظَهُ لَازِماً مَنْزِلَهُ مُنْتَظِراً لِأَمْرِ رَبِّهِ جَلَّ اسْمُهُ إِلَى أَنْ تَمَّ لِمُعَاوِیَةَ عَشْرُ سِنِینَ مِنْ إِمَارَتِهِ وَ عَزَمَ عَلَى الْبَیْعَةِ لِابْنِهِ یَزِیدَ فَدَسَّ إِلَى جَعْدَةَ بِنْتِ الْأَشْعَثِ بْنِ قَیْسٍ وَ کَانَتْ زَوْجَةَ الْحَسَنِ ع مَنْ حَمَلَهَا عَلَى سَمِّهِ وَ ضَمِنَ لَهَا أَنْ یُزَوِّجَهَا بِابْنِهِ یَزِیدَ وَ أَرْسَلَ إِلَیْهَا مِائَةَ أَلْفِ دِرْهَمٍ فَسَقَتْهُ جَعْدَةُ السَّمَّ فَبَقِیَ ع مَرِیضاً أَرْبَعِینَ یَوْماً وَ مَضَى ع لِسَبِیلِهِ فِی صَفَرٍ سَنَةَ خَمْسِینَ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ لَهُ یَوْمَئِذٍ ثَمَانٌ وَ أَرْبَعُونَ سَنَةً فَکَانَتْ خِلَافَتُهُ عَشْرَ سِنِینَ وَ تَوَلَّى أَخُوهُ وَ وَصِیُّهُ الْحُسَیْنُ ع غُسْلَهُ وَ تَکْفِینَهُ وَ دَفَنَهُ عِنْدَ جَدَّتِهِ فَاطِمَةَ بِنْتِ أَسَدِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافٍ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهَا بِالْبَقِیعِ»[21] و چون کار صلح میان امام حسن (علیه السّلام) و معاویه به پایان رسید آن حضرت به مدینه رفت و در حالى که خشم خود را فرو مىنشاند و خانهنشین گشته چشم به راه دستور خداى عز و جل بود در آنجا ماند، از آن سو ده سال که از خلافت معاویه گذشت معاویه تصمیم گرفت براى پسرش یزید از مردم بیعت بگیرد، پس در پنهانى کسى راه بنزد جعدة دختر اشعث بن قیس که همسر حسن علیه السّلام بود فرستاد که او را وادار به زهر دادن امام (علیه السّلام) کند و به عهده گرفت (که چون این کار را بکند) او را به همسرى پسرش یزید در آورد و صد هزار درهم پول براى او فرستاد (که این جنایت را انجام دهد) جعدة آن حضرت را زهر خورانید، و چهل روز آن جناب بیمار بود و در ماه صفر سال پنجاه هجرى از دنیا رفت، و در آن زمان چهل و هشت سال از عمر شریفش گذشته بود، و مدت خلافتش ده سال کشید، و کار غسل و کفن کردنش را برادر آن حضرت و وصیش حسین (علیه السّلام) انجام داد و او را در کنار قبر جدهاش فاطمه (مادر امیر المؤمنین علیه السّلام) که دختر اسد بن هاشم بن عبد مناف رضى اللَّه عنها بود در بقیع دفن کرد[22].
وی همچنین در ذیل فصل شهادة الإمام الحسن (علیه السلام) درباره فرستادن زهر توسط معاویه برای جعده چنینن می نویسد: (فصل) فمن الأخبار التی جاءت بسبب وفاة الحسن ع و ما ذکرناه من سم معاویة له و قصة دفنه و ما جرى من الخوض فی ذلک و الخطاب. مَا رَوَاهُ عِیسَى بْنُ مِهْرَانَ قَالَ حَدَّثَنَا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ الصَّبَّاحِ قَالَ حَدَّثَنَا جَرِیرٌ عَنْ مُغِیرَةَ قَالَ: أَرْسَلَ مُعَاوِیَةُ إِلَى جَعْدَةَ بِنْتِ الْأَشْعَثِ بْنِ قَیْسٍ أَنِّی مُزَوِّجُکِ یَزِیدَ ابْنِی عَلَى أَنْ تَسُمِّی الْحَسَنَ وَ بَعَثَ إِلَیْهَا مِائَةَ أَلْفِ دِرْهَمٍ فَفَعَلَتْ وَ سَمَّتِ الْحَسَنَ ع فَسَوَّغَهَا الْمَالَ وَ لَمْ یُزَوِّجْهَا مِنْ یَزِیدَ فَخَلَفَ عَلَیْهَا رَجُلٌ مِنْ آلِ طَلْحَةَ فَأَوْلَدَهَا فَکَانَ إِذَا وَقَعَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ بُطُونِ قُرَیْشٍ کَلَامٌ عَیَّرُوهُمْ وَ قَالُوا یَا بَنِی مُسِمَّةِ الْأَزْوَاجِ.[23] در این فصل اخبارى در خصوص وفات امام حسن و سمى که معویه براى قتل آن حضرت فرستاده و پیشآمدهاى هنگام دفنش را بیان مىکنیم. مغیره گفت: معاویه کسى را پنهانى پیش جعده فرستاده که من مىخواهم ترا به همسرى فرزندم یزید درآورم مشروط به اینکه امام مجتبى (علیه السلام) را مسموم کنی و صد هزار درهم هم پیش از انجام کار براى وى فرستاد او هم حضرت را مسموم ساخت لیکن معاویه چنان که عادت دیرینه اوست به عهد خود وفا نکرد یعنى او را به همسرى یزید در نیاورد. پس از شهادت امام مجتبى (علیه السلام) مردى از آل طلحه وی را به همسرى خود انتخاب کرد و جعده از او چند بچه آورد هر گاه میان فرزندان جعده و عده از قریش، مخالفتى پیش مىآمد آنان را سرزنش کرده و مىگفتند اى فرزندان زنى که شوهر خود را مسموم کرد.
شبیه همین نقل را ابن شهر آشوب درباره دخیل بودن معاویه در شهادت امام چنین بیان می کند: «لَمَّا تَمَّ مِنْ إِمَارَةِ مُعَاوِیَةَ عَشْرُ سِنِینَ وَ عَزَمَ عَلَى الْبَیْعَةِ لِیَزِیدَ دَسَّ إِلَى جَعْدَةَ بِنْتِ الْأَشْعَثِ زَوْجَةِ الْحَسَنِ ع إِنِّی مُزَوِّجُکِ مِنْ یَزِیدَ ابْنِی عَلَى أَنْ تَسُمَّ الْحَسَنَ وَ بَعَثَ إِلَیْهَا مِائَةَ أَلْفِ دِرْهَمٍ فَقَتَلَتْهُ وَ سَمَّتْهُ فَسَوَّغَهَا الْمَالَ وَ لَمْ یُزَوِّجْهَا مِنْ یَزِیدَ فَخَلَفَ عَلَیْهَا رَجُلٌ مِنْ آلِ طَلْحَةَ فَأَوْلَدَهَا وَ کَانَ إِذَا جَرَى کَلَامٌ عَیَّرُوهُمْ وَ قَالُوا یَا بَنِی مُسِمَّةِ الْأَزْوَاجِ».[24]
فضل بن حسن طبرسی متوفای 548 ق
طبرسی نیز در کتاب اعلام الوری به مسئله مسمومیت امام حسن (علیه السلام) توسط معاویه اشاره کرده و می نویسد: «وَ خَرَجَ الْحَسَنُ ع إِلَى الْمَدِینَةِ وَ أَقَامَ بِهَا عَشْرَ سِنِینَ وَ مَضَى لِرَحْمَةِ رَبِّهِ لِلَیْلَتَیْنِ بَقِیَتَا مِنْ صَفَرٍ سَنَةَ خَمْسِینَ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ لَهُ سَبْعٌ وَ أَرْبَعُونَ سَنَةً وَ أَشْهُرٌ مَسْمُوماً سَقَتْهُ زَوْجَتُهُ جَعْدَةُ بِنْتُ الْأَشْعَثِ بْنِ قَیْسٍ وَ کَانَ مُعَاوِیَةُ قَدْ دَسَّ إِلَیْهَا مَنْ حَمَلَهَا إِلَى ذَلِکَ وَ ضَمِنَ لَهَا أَنْ یُزَوِّجَهَا مِنْ یَزِیدَ ابْنِهِ وَ أَوْصَلَ إِلَیْهَا مِائَةَ أَلْفِ دِرْهَمٍ فَسَقَتْهُ السَّمَّ وَ بَقِیَ مَرِیضاً أَرْبَعِینَ یَوْماً وَ تَوَلَّى أَخُوهُ الْحُسَیْنُ ع غُسْلَهُ وَ تَکْفِینَهُ وَ دَفْنَهُ عِنْدَ جَدَّتِهِ فَاطِمَةَ بِنْتِ أَسَدِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافٍ بِالْبَقِیعِ.»[25] امام حسن (علیه السلام) توسط جعده دختر اشعث بن قیس مسموم شد و از دنیا رفت، معاویة بن ابى سفیان مقدارى زهر براى جعده فرستاد و به او وعده کرد در صورتى که حسن را مسموم کند او را در عقد یزید خواهد آورد، و صد هزار درهم نیز براى او فرستاد. جعده هم براى رسیدن به این آرزو امام حسن علیه السّلام را مسموم کرد و آن جناب در اثر این زهر مدت چهل روز مریض و بسترى شدند و پس از این درگذشتند، سید الشهداء (سلام اللَّه علیه) برادرش را غسل دادند کفن کردند و در نزد جدهاش فاطمه بنت اسد به خاک سپردند.
قطب الدین راوندی متوفای 573ق
قطب الدین روایتی را در خصوص نحوه شهادت امام حسن (علیه السلام) این چنین نقل می کند: «مَا رُوِیَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ الْحَسَنَ ع قَالَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ إِنِّی أَمُوتُ بِالسَّمِّ کَمَا مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالُوا وَ مَنْ یَفْعَلُ ذَلِکَ قَالَ امْرَأَتِی جَعْدَةُ بِنْتُ الْأَشْعَثِ بْنِ قَیْسٍ فَإِنَّ مُعَاوِیَةَ یَدُسُّ إِلَیْهَا وَ یَأْمُرُهَا بِذَلِکَ قَالُوا أَخْرِجْهَا مِنْ مَنْزِلِکَ وَ بَاعِدْهَا مِنْ نَفْسِکَ قَالَ کَیْفَ أُخْرِجُهَا وَ لَمْ تَفْعَلْ بَعْدُ شَیْئاً وَ لَوْ أَخْرَجْتُهَا مَا قَتَلَنِی غَیْرُهَا وَ کَانَ لَهَا عُذْرٌ عِنْدَ النَّاسِ فَمَا ذَهَبَتِ الْأَیَّامُ حَتَّى بَعَثَ إِلَیْهَا مُعَاوِیَةُ مَالًا جَسِیماً وَ جَعَلَ یُمَنِّیهَا بِأَنْ یُعْطِیَهَا مِائَةَ أَلْفِ دِرْهَمٍ أَیْضا وَ یُزَوِّجَهَا مِنْ یَزِیدَ وَ حَمَلَ إِلَیْهَا شَرْبَةَ سَمٍّ لِتَسْقِیَهَا الْحَسَنَ فَانْصَرَفَ إِلَى مَنْزِلِهِ وَ هُوَ صَائِمٌ فَأَخْرَجَتْ لَهُ وَقْتَ الْإِفْطَارِ وَ کَانَ یَوْماً حَارّاً شَرْبَة لَبَنٍ وَ قَدْ أَلْقَتْ فِیهَا ذَلِکَ السَّمَّ فَشَرِبَهَا وَ قَالَ یَا عَدُوَّةَ اللَّهِ قَتَلْتِینِی قَتَلَکِ اللَّهُ وَ اللَّهِ لَا تُصِیبِینَ مِنِّی خَلَفاً وَ لَقَدْ غَرَّکِ وَ سَخِرَ مِنْکِ وَ اللَّهُ یُخْزِیکِ وَ یُخْزِیهِ فَمَکَثَ ع یَوْمَیْنِ ثُمَّ مَضَى فَغَدَرَ مُعَاوِیَةُ بِهَا وَ لَمْ یَفِ لَهَا بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهِ»[26] امام صادق (علیه السلام) از اجدادش روایت کرده که روایت شده که امام حسن- علیه السّلام- به اهل خانوادهاش گفت: من به وسیله سمّ کشته مىشوم چنانچه رسول خدا- صلّى اللَّه علیه و آله- به ا آن کشته شد. پرسیدند: چه کسى به شما سمّ مىخوراند. فرمود: همسرم جعده دختر اشعث. معاویه او را دسیسه مىکند و مأمور به این کار مىکند. گفتند: او را از خانهات بیرون کن و از خودت دور نما. حضرت فرمود: چگونه این کار را بکنم در حالى که فعلا کارى نکرده است (یعنى قصاص قبل از جنایت است) و اگر هم بیرونش کنم کسى غیر از او مرا نخواهد کشت و او نزد مردم، معذور خواهد بود. چند روزى سپرى شده بود که معاویه براى جعده مالى فرستاد و در ضمن، به او وعده داد که اگر امام را شهید نمایى، صد هزار درهم دیگر به تو مىدهم و تو را به ازدواج فرزندم یزید در مىآورم. سپس به او شربت سمّى داد تا اینکه به حضرت بخوراند. در یکى از روزهایى که هوا گرم بود و حضرت روزه داشت، براى افطار به منزل تشریف آورد. جعده سمّ را در شیر ریخت و جهت افطار، آن را مقابل حضرت قرار داد. امام آن را نوشید و فرمود: اى دشمن خدا! مرا کشتى، خدا تو را بکشد. به خدا قسم! بعد از من خیرى نخواهى دید و معاویه به تو نیرنگ زده است و خداوند تو و معاویه را خوار خواهد نمود.[27]
علامه مجلسی نیز این روایت را از حسین بن علاء از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است: «الْحُسَیْنُ بْنُ أَبِی الْعَلَاءِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ ع لِأَهْلِ بَیْتِهِ یَا قَوْمِ إِنِّی أَمُوتُ بِالسَّمِ کَمَا مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهُ أَهْلُ بَیْتِهِ وَ مَنِ الَّذِی یَسُمُّکَ قَالَ جَارِیَتِی أَوِ امْرَأَتِی فَقَالُوا لَهُ أَخْرِجْهَا مِنْ مِلْکِکَ عَلَیْهَا لَعْنَةُ اللَّهِ فَقَالَ هَیْهَاتَ مِنْ إِخْرَاجِهَا وَ مَنِیَّتِی عَلَى یَدِهَا مَا لِی مِنْهَا مَحِیصٌ وَ لَوْ أَخْرَجْتُهَا مَا یَقْتُلُنِی غَیْرُهَا کَانَ قَضَاءً مَقْضِیّاً وَ أَمْراً وَاجِباً مِنَ اللَّهِ فَمَا ذَهَبَتِ الْأَیَّامُ حَتَّى بَعَثَ مُعَاوِیَةُ إِلَى امْرَأَتِهِ قَالَ فَقَالَ الْحَسَنُ ع هَلْ عِنْدَکِ مِنْ شَرْبَةِ لَبَنٍ فَقَالَتْ نَعَمْ وَ فِیهِ ذَلِکَ السَّمُّ الَّذِی بَعَثَ بِهِ مُعَاوِیَةُ فَلَمَّا شَرِبَهُ وَجَدَ مَسَّ السَّمِّ فِی جَسَدِهِ فَقَالَ یَا عَدُوَّةَ اللَّهِ قَتَلْتِینِی قَاتَلَکِ اللَّهِ أَمَا وَ اللَّهِ لَا تُصِیبِینَ مِنِّی خَلَفاً وَ لَا تَنَالِینَ مِنَ الْفَاسِقِ عَدُوَّ اللَّهِ اللَّعِینِ خَیْراً أَبَد»[28]
احمد بن علی طبرسی متوفای 588ق
همچنین احمد بن علی طبرسی درباره حیله و تلاش معاویه برای به دست آوردن سم جهت مسموم کردن امام حسن علیه السلام می نویسد: «عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ سَالِمِ بْنِ أَبِی الْجَعْدِ قَالَ: حَدَّثَنِی رَجُلٌ مِنَّا قَالَ: أَتَیْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ ع فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَذْلَلْتَ رِقَابَنَا وَ جَعَلْتَنَا مَعْشَرَ الشِّیعَةِ عَبِیداً مَا بَقِیَ مَعَکَ رَجُلٌ؟ قَالَ وَ مِمَّ ذَاکَ؟ قَالَ قُلْتُ بِتَسْلِیمِکَ الْأَمْرَ لِهَذَا الطَّاغِیَةِ قَالَ وَ اللَّهِ مَا سَلَّمْتُ الْأَمْرَ إِلَیْهِ إِلَّا أَنِّی لَمْ أَجِدْ أَنْصَاراً وَ لَوْ وَجَدْتُ أَنْصَاراً لَقَاتَلْتُهُ لَیْلِی وَ نَهَارِی حَتَّى یَحْکُمَ اللَّهُ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ وَ لَکِنِّی عَرَفْتُ أَهْلَ الْکُوفَةِ وَ بَلَوْتُهُمْ وَ لَا یَصْلُحُ لِی مِنْهُمْ مَنْ کَانَ فَاسِداً إِنَّهُمْ لَا وَفَاءَ لَهُمْ وَ لَا ذِمَّةَ فِی قَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ إِنَّهُمْ لَمُخْتَلِفُونَ وَ یَقُولُونَ لَنَا إِنَّ قُلُوبَهُمْ مَعَنَا وَ إِنَّ سُیُوفَهُمْ لَمَشْهُورَةٌ عَلَیْنَا قَالَ وَ هُوَ یُکَلِّمُنِی إِذْ تَنَخَّعَ الدَّمَ فَدَعَا بِطَسْتٍ فَحُمِلَ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ مَلِیءٌ مِمَّا خَرَجَ مِنْ جَوْفِهِ مِنَ الدَّمِ فَقُلْتُ لَهُ مَا هَذَا یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص؟ إِنِّی لَأَرَاکَ وَجِعاً قَالَ أَجَلْ دَسَّ إِلَیَّ هَذَا الطَّاغِیَةُ مَنْ سَقَانِی سَمّاً فَقَدْ وَقَعَ عَلَى کَبِدِی وَ هُوَ یَخْرُجُ قِطَعاً کَمَا تَرَى- قُلْتُ أَ فَلَا تَتَدَاوَى؟ قَالَ قَدْ سَقَانِی مَرَّتَیْنِ وَ هَذِهِ الثَّالِثَةُ لَا أَجِدُ لَهَا دَوَاءً وَ لَقَدْ رُقِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ کَتَبَ إِلَى مَلِک الرُّومِ یَسْأَلُهُ أَنْ یُوَجِّهَ إِلَیْهِ مِنَ السَّمِّ الْقَتَّالِ شَرْبَةً فَکَتَبَ إِلَیْهِ مَلِکُ الرُّومِ أَنَّهُ لَا یَصْلُحُ لَنَا فِی دِینِنَا أَنْ نُعِینَ عَلَى قِتَالِ مَنْ لَا یُقَاتِلُنَا فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَنَّ هَذَا ابْنُ الرَّجُلِ الَّذِی خَرَجَ بِأَرْضِ تِهَامَةَ وَ قَدْ خَرَجَ یَطْلُب مُلْکَ أَبِیهِ وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أَدُسَّ إِلَیْهِ مَنْ یَسْقِیهِ ذَلِکَ فَأُرِیحَ الْعِبَادَ وَ الْبِلَادَ مِنْهُ وَ وَجَّهَ إِلَیْهِ بِهَدَایَا وَ أَلْطَافٍ فَوَجَّهَ إِلَیْهِ مَلِکُ الرُّومِ بِهَذِهِ الشَّرْبَةِ الَّتِی دَسَّ فِیهَا فَسُقِیتُهَا وَ اشْتَرَطَ عَلَیْهِ فِی ذَلِکَ شُرُوطاً»[29].– اعمش از سالم نقل می کند مردى نزد امام حسن (علیه السّلام) رسیده و گفت: اى زاده رسول خدا، گردنهایمان را خوار و ذلیل ساختى، و آنچنان ما شیعیان را به بردگى انداختى که هیچ کسى برایت باقى نماند!!. حضرت فرمود: براى چه؟! گفت: به اینکه حکومت را تسلیم این طاغیه نمودى!. حضرت فرمود: به خدا این حکومت به او واگذار نکردم جز براى اینکه یار و یاورى براى خود نیافتم، و گر نه با او شبانه روز جنگ مىکردم تا خود خداوند میان من و او حکم و داورى فرماید، ولى أهل کوفه را شناخته و آزمودم، و هیچ خیرى ندیدم، اینان عارى از هر وفا و عهدى در سخن و کردار و دمدمى مزاجند، اینان معتقدند که قلب و دلشان با ماست ولى شمشیرهاشان علیه ما کشیده شده است. راوى گفت: همین طور با من سرگرم صحبت بود که ناگاه خون بالا آورد، ظرفى طلبید و از معدهاش آنقدر خون آمد که آن ظرف لبریز شد. عرض کردم: اى زاده رسول خدا این چه حالى است که شما را رنجور مىبینم؟! فرمود: این طاغیه کسى را مأمور نموده که به من سمّ دهد و آن بر جگر من أثر گذاشته و همان طور که مىبینى تکّه تکّه از دلم خارج مىشود. عرض کردم: آیا قصد درمان آن را ندارید؟! فرمود: دو مرتبه این سمّ را به من خورانده و آن را درمان کردهام ولى این بار هیچ دوایى برایش نیافتم. و به من خبر رسیده که معاویه نامهاى به پادشاه روم ارسال نموده و درخواست سمّ کشنده مایعى نموده، و او در جواب نامه گفته در دین ما جایز نیست که کمر به قتل کسى ببندیم که قصد جان ما را نکرده. و معاویه در نامه بعدى به او نگاشته که: این فرد فرزند مردى است که در ارض تهامه شورش نموده و قصد مطالبه حکومت پدرش را دارد، و من مىخواهم کسى را مأمور کنم تا این زهر را به او بنوشاند تا تمام عباد را راحت و آسوده و همه جا را آرام کنم. و همراه این نامه هدایاى بسیارى روانه ساخت تا اینکه پادشاه روم نیز این سمّ که مرا با آن مسموم نمود را برایش ارسال نمود البتّه با شرط و شروط.
بنابراین روشن شد بزرگان شیعه نیز قبل از ابن تیمیه، مسئله توطئه معاویه برای مسمومیت امام حسن (علیه السلام) را نقل کرده اند.
نویسنده: وحید خورشیدی
[1] . بلاذری، احمد، جمل من أنساب الأشراف، ج 3 ص 47 – 48 رقم 56 و ص 55 – 59 رقم 67 و 68 ،: دار الفکر - بیروت- 1417 هـ - 1996 م، چاپ دوم ، تحقیق : سهیل زکار وریاض الزرکلی.
[2]. ابن اعثم ، أبی محمد أحمد بن أعثم (متوفای314هـ)، کتاب الفتوح، ج 4، ص 319، تحقیق: علی شیری (ماجستر فی التاریخ الإسلامی)، ناشر: دار الأضواء للطباعة والنشر والتوزیع ـ بیروت، چاپ اول، 1411ق.
[3]. مسعودی، علی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 3 ص 346 ، دارالهجره.
[4]. اصفهانی، ابوالفرج، علی، مقاتل الطالبیین، ص 60 و 80 ، تحقیق : السید احمد صقر، دارالمعرفه – بیروت.
[5]. همان.
[6]. طبرانی ، سلیمان، المعجم الکبیر ، ج 3، ص 71 رقم 2694 ، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 ق چاپ دوم.
[7]. ابن عبد البر، یوسف ، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب ، ج 1، ص 389 ، تحقیق: علی محمد البجاوی، دار الجیل - بیروت - 1412 ق ، چاپ اول.
[8]. نویری، احمد، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج 20، ص 201 ، تحقیق: مفید قمحیة وجماعة ، دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان - 1424هـ چاپ اول.
[9]. مقدسی، مطهر، البدء والتاریخ ، ج 6 ، ص 5، مکتبة الثقافة الدینیة.
[10]. زمخشری، محمود، ربیع الأبرار ونصوص الأخیار، ج 5، ص156 – 157 تحقیق: عبدالامیر علی مهنا مؤسسة الأعلمی، بیروت / لبنان – 1412ق چاپ اول.
[11]. زمخشری، محمود ، ربیع الأبرار، زمخشری، ج1، ص431.
[12]. سبط بن الجوزی حنفی، شمس الدین یوسف، تذکرة الخواص، ص191ـ 192، ناشر: مؤسسة أهل البیت ـ بیروت، 1401ق.
[13]. قرطبی حنفی، احمد، التعریف بالأنساب والتنویه بذوی الأحساب، ج 1، ص 3.
[14]. بری، محمد، جوهرة فی نسب النبی وأصحابه العشرة ، ج 2، ص 207 - 208: تحقیق : د محمد التونجی، دار الرفاعی للنشر والطباعة والتوزیع – ریاض / 1403ق چاپ اول.
[15]. سعدی خزرجی، موفق الدین أبی العباس أحمد، عیون الأنباء فی طبقات الأطباء ص 174، تحقیق: الدکتور نزار رضا، دار مکتبة الحیاة – بیروت.
[16]. همان، ص 171.
.[17] نویری، احمد، نهایة الأرب فی فنون الأدب ، ج 5، ص 193.
[18]. شیخ راضى آل یاسین ، صلح الحسن(علیه السلام)، آل یاسین ص 367 اعلمی، بیروت، 1412ق، چاپ اول.
[19]. ابن بابویه، محمد، کمال الدین و تمام النعمة ؛ ج2؛ ص546 - تهران، چاپ: دوم، 1395ق.
[20]. ابن بابویه، محمد، إعتقادات الإمامیة (للصدوق)؛ ص98- ایران؛ قم، چاپ: دوم، 1414ق.
[21]. مفید، محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ج2؛ ص15- قم، چاپ: اول، 1413 ق.
[22]. لازم به یادآوری است برخی ترجمه های روایت از کتبی استفاده شده است که از عربی به فارسی ترجمه شده اند.
[23]. مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ج2، ص16.
[24]. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبی طالب علیهم ج 4، ص42 - قم، چاپ: اول، 1379 ق.
[25]. طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القدیمة) – ص 206، تهران، چاپ: سوم، 1390 ق.
[26]. قطب الدین راوندى، سعید بن هبة الله ،الخرائج و الجرائح؛ ج1؛ ص241: مؤسسه امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف)، قم، سال چاپ: 1409 ق.
[27]. قطب الدین راوندى، سعید بن هبة الله، جلوههاى اعجاز معصومین (علیهم السلام) - ایران؛ قم، چاپ: دوم، 1378 ش.
[28] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بیروت) - ج43، ص: 328، بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
[29]طبرسی ، احمد، الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی) ؛ ج2؛ ص291، نشر مرتضى، مشهد، سال چاپ: 1403 ق.