رحیم صبور

معارف،بررسی،نقد،تحلیل

رحیم صبور

معارف،بررسی،نقد،تحلیل

رحیم صبور

هجمه دشمن از طریق فضای مجازی و وارد کردن شبهات بر پیکره مذهب شیعه و انقلاب اسلامی نشان از حرکت صحیح و رو به جلو شیعه و انقلاب است. امید است همه اهالی دغدغه مند انقلابی فعال در فضای مجازی، هر یک به سهم خود در راستای کمک به آرمان های انقلاب و مذهب حقه شیعه گامی هر چند کوچک جهت هدایت قشرهای مختلف خصوصا جوانان برداشته و وظیفه خویش را در این راستا ایفا نمایند. ارادتمند شما صبور

تلاش سناتور آمریکایی برای درج نام " سازمان اخوان المسلمین" در لیست گروه­های تروریستی، از اخبار مهم روزهای اخیر بود. سناتور تد کروز عضو کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا، در نوامبر 2021م، پیش­ نویس قانونی را به کنگره ارائه داد که در آن از وزارت امور خارجه آمریکا خواسته شده بود، از اختیارات قانونی خود برای درج نام " سازمان اخوان المسلمین" در لیست گروه­های تروریستی استفاده کند. البته این اولین تلاش ایشان در این باره نبود و پیش از این نیز وی لوایح مشابهی را در سال­های 2015، 2017 و 2020م به کنگره آمریکا ارائه داده بود.

تحلیل
به نظر می­رسد " نظریه پیوستگی" جیمز روزنا، بهترین چارچوب نظری برای پاسخ به چرایی اصرار سناتور آمریکایی بر درج نام " سازمان اخوان المسلمین" در فهرست گروه­های تروریستی باشد. چرا که هرچند چارچوب­های دیگری همچون نظریه نئورئالیسم، نظریه تصمیم­گیری و ... نیز در تحلیل سیاست خارجی دولت­ها، به کار گرفته می­شوند، اما اختصاص آنها به یکی از دو رویکرد خرد و کلان، سبب شده است که نظریه­های مذکور از جامعیت لازم برای تحلیل مواضع بین المللی دولت­ها برخودار نباشند.

در هر صورت، در " نظریه پیوستگی" جیمز روزنا، سیاست خارجی کشورها، برآیند پنج عامل فرد، نقش، حکومت، جامعه و نظام بین الملل دانسته شده است. بنابراین در تبیین چرایی اصرار سناتور آمریکایی بر درج نام اخوان در فهرست گروه­های تروریستی، باید به پنج متغیر فرد، نقش، حکومت، جامعه و نظام بین الملل توجه داشت.

از آنجایی که دو متغییر حکومت و جامعه در اصرار تد کروز بر تروریست نامیدن اخوان، تاثیر چندانی ندارند، در ادامه به تبیین چرایی اصرار مذکور با تکیه بر سه متغیر فرد، نقش و نظام بین الملل پرداخته می­شود.

الف. متغیر فرد
منشأ تعامل و تقابل بازیگران با سازمان اخوان المسلمین را باید در دَوران و چرخش این سازمان میان اسلام سیاسی و اسلام سکولار جست و جو کرد. تقابل تد کروز با سازمان مذکور نیز از این قاعده مستثنی نیست.

اختلاف موجود میان خانواده تد کروز و فیدل کاسترو رهبر انقلاب کوبا و در نتیجه کوچ اجباری پدر کروز به تگزاس و نیز تعامل با خواهر وی به عنوان ضد انقلاب، از تِد کروز فردی به شدت غرب­گرا ساخته است. در واقع برای تد، حفظ تمدن غرب به رهبری آمریکا به عنوان یک اصل غیر قابل اجتناب تلقی می­شود. این رویکرد را می­توان در عملکرد سیاسی وی به راحتی مشاهده کرد. به عنوان مثال او در آوریل 2014م، با استناد به اینکه حمید ابوطالبی در کشف لانه جاسوسی آمریکا دست داشته است، از ورود ایشان به سازمان ملل به عنوان سفیر ایران در این سازمان، ممانعت به عمل آورد. همچنین در سال 2018م با رضا پهلوی فرزند محمدرضا، ملاقات کرد و او را در راستای مخالفت با نظام جمهوری اسلامی مورد حمایت قرار داد. کروز از مخالفان سرسخت برجام بود و آن را فاجعه بار و مخرب می­نامید. ایشان از نزدیک شدن آمریکا به کوبا انتقاد می­کرد و در خصوص بحران سوریه نیز بر این باور بود که تهدید داعش توسط تیم سیاست خارجی دولت اوباما نادیده گرفته شده است و حمایت آمریکا از شورشیان سوری اشتباه محض است.

بنابراین فارغ از درستی و نادرستی فهم کروز از تهدیدات موجود علیه غرب و نیز فارغ از تطابق یا عدم تطابق مواضع وی با منافع غرب به ویژه آمریکا، به لحاظ متغیر فرد، تد کروز تعصب ویژه­ای به تمدن غرب به رهبری آمریکا دارد و همین مساله سبب می­شود که وی در دَوران اخوان المسلمین میان اسلام سیاسی و اسلام سکولار و به عبارت دیگر در دوران اخوان المسلمین میان چالش و فرصت، بر چالش بودن بودن این گروه نسبت به غرب، تاکید ورزد و در نتیجه با ارائه لوایح مختلف به کنگره آمریکا، سعی در درج نام آن در لیست گروه­های تروریستی داشته باشد.

ب. متغیر نقش
اقدام تد کروز در ارائه پیش نویس قانون مذکور، مورد حمایت برخی از همفکران جمهوری خواه وی نظیر جیم اینهوف، رون جانسون، پت رابرتز و ماریو دیاز قرار گرفت. بنابراین درج نام اخوان در لیست گروه­های تروریستی، دغدغه جمهوری خواهان آمریکا است.

واقعیت این است که جمهوری خواهان آمریکا در پیشبرد اهداف خویش، تمایل زیادی به استفاده از قدرت سخت دارند و در مقابل دموکرات­ها اغلب با تکیه بر قدرت نرم به دنبال تحقق اهداف خود هستند. این را می­توان در اقدامات سخت و فیزیکی آیزنهاور در کودتای 28 مرداد، دکترین دوستونه نیکسون، حمله آمریکا به عراق و افغانستان در زمان جرج بوش و ترور سردار سلیمانی در زمان ریاست جمهوری ترامپ و در مقابل اقدامات نرم کِنِدی در ایران یا مقابله نرم اوباما با سازمان اخوان المسلمین مشاهده کرد.

در یک کلام به لحاظ متغیر نقش، جمهوری خواهان آمریکا اهتمام چندانی به برخورد نرم و مسائلی همچون دیپلماسی عمومی و مفهوم فوکویی قدرت، ندارند و به همین دلیل در مواجهه با پدیده­ای به نام اخوان المسلمین، هم ترامپ رئیس جمهور و هم تد کروز سناتور، برخورد سخت و درج نام اخوان المسلمین در لیست گروه­های تروریستی را از میان گزینه­های روی میز انتخاب می­کند. اما در مقابل باراک اوبامای دموکرات، هرچند خود در دَوران سازمان اخوان المسلمین میان اسلام سیاسی و اسلام سکولار یا میان چالش و فرصت، بر چالش بودن اخوان تاکید داشت، اما هیچگاه به تقابل سخت با اخوان اقدام نکرد و مقابله نرم را در دستور کار قرار داد، به گونه­ای که پیش از قدرت یافتن اخوان در مصر، کلینتون برای دسترسی این سازمان به قدرت سیاسی چراغ سبز نشان داد و بعد از سقوط مرسی نیز جان کری به صراحت اعلام کرد که سازمان اخوان المسلمین هیچ ارتباطی با گروه­های تروریستی ندارد و تروریست خواندن این سازمان توسط دولت انتقالی نیز قابل پذیرش نیست.

ج. متغیر بین الملل
با توجه به متغیر بین الملل، مواجهه آمریکا با سازمان اخوان المسلمین را باید به دو بخش عمده قبل و بعد از فروپاشی نظام بین الملل دو قطبی تقسیم کرد.

قبل از فروپاشی نظام بین الملل و در دوران جنگ سرد به دلیل رقابت موجود میان آمریکا و شوروی، آمریکا نه تنها رویکرد تقابلی با این سازمان نداشت، بلکه در برخی موارد به دلیل گرایشات ضد ناصری و ضد مارکسیستی این سازمان، اعضای آن را " مومنان ارتدکس" می­نامید. اما بعد از فروپاشی نظام بین الملل و در دوران گذار، آمریکا با توجه به تاکید اخوان بر توسعه اسلامی که طبیعتا می­توانست در تعارض با منافع غرب باشد، رویکرد تقابلی به خود گرفت.

البته آمریکایی­ها در روش و شیوه تقابل، خود گرفتار اختلاف نظر شدند، که همانطور که قبلا نیز اشاره شد، منشأ این اختلاف را باید در دَوران و چرخش اخوان میان اسلام سکولار و اسلام سیاسی جست و جو کرد. عده­ای از دور میزنشینان سیاست خارجی آمریکا به دنبال هدایت اخوان به سمت سکولاریسم و کثرت­گرایی و در نتیجه جداسازی اهداف اصلاحات مذهبی از اهداف نوسازی و توسعه بودند. چرا که اعتقاد داشتند تعامل با اخوان را می­توان به عنوان یک الگو برجسته کرد و در نتیجه از جذابیت و مشروعیت اسلام سیاسی کاست. در مقابل عده­ای دیگر، گرایش اخوان به اسلام سیاسی را پرنگ­تر از گرایش این سازمان به اسلام سکولار و همراه با غرب می­دیدند و در نتیجه از تقابل نرم با این سازمان استقبال نمی­کردند.

تد کروز و همفکران جمهوری خواه وی در گروه دوم قرار دارند. ایشان بر این باورند که مقابله نرم با سازمان اخوان المسلمین راه به جایی نخواهد برد و در نتیجه با تکیه بر قدرت سخت و هم نوا با همپیمانان آمریکا در جهان عرب، نظیر مصر، عربستان و امارات، باید نام اخوان المسلمین را در لیست گروه­های تروریستی قرار داد و با ایجاد برخی محدودیت­ها برای این سازمان از فعالیت­های آن جلوگیری کرد.

در واقع میان همفکران تد کروز و گروه اول یک اختلاف مبنای وجود دارد. گروه اول بر این باورند که جلوگیری از رشد و گسترش اسلام سیاسی، جز با رشد و گسترش اسلام سکولار امکان پذیر نیست، هرچند که لازمه آن از بین رفتن حکومت­های اقتدارگرای جهان عرب و یا حداقل حرکت آنها به سمت لیبرال دموکراسی باشد. در مقابل تد کروز و همفکران وی معتقدند که اسلام سکولار از کارآمدی لازم برای مقابله با اسلام سیاسی برخودار نیست و مقابله سخت تنها مسیر موجود است. ایشان بر این باورند که می­توان با تکیه بر قدرت سخت مانع از پیشروی اسلام سیاسی شد و یا پیشروی آن را به حداقل ممکن رساند و وضعیت موجود را حفظ کرد. در یک کلام رویکرد گروه اول رویکرد تحریفی است و این گروه به دنبال تحریف اسلام سیاسی و جایگزین کردن اسلام سکولار به جای آن است. اما رویکرد تد کروز و همفکران وی، رویکرد حذفی است و ایشان به دنبال حذف و محدود کردن اسلام سیاسی هستند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی