موضع سلبی سناتور آمریکایی نسبت به اخوان و پاسخ به چرایی آن

تلاش سناتور آمریکایی برای درج نام " سازمان اخوان المسلمین" در لیست گروههای تروریستی، از اخبار مهم روزهای اخیر بود. سناتور تد کروز عضو کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا، در نوامبر 2021م، پیش نویس قانونی را به کنگره ارائه داد که در آن از وزارت امور خارجه آمریکا خواسته شده بود، از اختیارات قانونی خود برای درج نام " سازمان اخوان المسلمین" در لیست گروههای تروریستی استفاده کند. البته این اولین تلاش ایشان در این باره نبود و پیش از این نیز وی لوایح مشابهی را در سالهای 2015، 2017 و 2020م به کنگره آمریکا ارائه داده بود.
تحلیل
به نظر میرسد " نظریه پیوستگی" جیمز روزنا، بهترین چارچوب نظری برای پاسخ به چرایی اصرار سناتور آمریکایی بر درج نام " سازمان اخوان المسلمین" در فهرست گروههای تروریستی باشد. چرا که هرچند چارچوبهای دیگری همچون نظریه نئورئالیسم، نظریه تصمیمگیری و ... نیز در تحلیل سیاست خارجی دولتها، به کار گرفته میشوند، اما اختصاص آنها به یکی از دو رویکرد خرد و کلان، سبب شده است که نظریههای مذکور از جامعیت لازم برای تحلیل مواضع بین المللی دولتها برخودار نباشند.
در هر صورت، در " نظریه پیوستگی" جیمز روزنا، سیاست خارجی کشورها، برآیند پنج عامل فرد، نقش، حکومت، جامعه و نظام بین الملل دانسته شده است. بنابراین در تبیین چرایی اصرار سناتور آمریکایی بر درج نام اخوان در فهرست گروههای تروریستی، باید به پنج متغیر فرد، نقش، حکومت، جامعه و نظام بین الملل توجه داشت.
از آنجایی که دو متغییر حکومت و جامعه در اصرار تد کروز بر تروریست نامیدن اخوان، تاثیر چندانی ندارند، در ادامه به تبیین چرایی اصرار مذکور با تکیه بر سه متغیر فرد، نقش و نظام بین الملل پرداخته میشود.
الف. متغیر فرد
منشأ تعامل و تقابل بازیگران با سازمان اخوان المسلمین را باید در دَوران و چرخش این سازمان میان اسلام سیاسی و اسلام سکولار جست و جو کرد. تقابل تد کروز با سازمان مذکور نیز از این قاعده مستثنی نیست.
اختلاف موجود میان خانواده تد کروز و فیدل کاسترو رهبر انقلاب کوبا و در نتیجه کوچ اجباری پدر کروز به تگزاس و نیز تعامل با خواهر وی به عنوان ضد انقلاب، از تِد کروز فردی به شدت غربگرا ساخته است. در واقع برای تد، حفظ تمدن غرب به رهبری آمریکا به عنوان یک اصل غیر قابل اجتناب تلقی میشود. این رویکرد را میتوان در عملکرد سیاسی وی به راحتی مشاهده کرد. به عنوان مثال او در آوریل 2014م، با استناد به اینکه حمید ابوطالبی در کشف لانه جاسوسی آمریکا دست داشته است، از ورود ایشان به سازمان ملل به عنوان سفیر ایران در این سازمان، ممانعت به عمل آورد. همچنین در سال 2018م با رضا پهلوی فرزند محمدرضا، ملاقات کرد و او را در راستای مخالفت با نظام جمهوری اسلامی مورد حمایت قرار داد. کروز از مخالفان سرسخت برجام بود و آن را فاجعه بار و مخرب مینامید. ایشان از نزدیک شدن آمریکا به کوبا انتقاد میکرد و در خصوص بحران سوریه نیز بر این باور بود که تهدید داعش توسط تیم سیاست خارجی دولت اوباما نادیده گرفته شده است و حمایت آمریکا از شورشیان سوری اشتباه محض است.
بنابراین فارغ از درستی و نادرستی فهم کروز از تهدیدات موجود علیه غرب و نیز فارغ از تطابق یا عدم تطابق مواضع وی با منافع غرب به ویژه آمریکا، به لحاظ متغیر فرد، تد کروز تعصب ویژهای به تمدن غرب به رهبری آمریکا دارد و همین مساله سبب میشود که وی در دَوران اخوان المسلمین میان اسلام سیاسی و اسلام سکولار و به عبارت دیگر در دوران اخوان المسلمین میان چالش و فرصت، بر چالش بودن بودن این گروه نسبت به غرب، تاکید ورزد و در نتیجه با ارائه لوایح مختلف به کنگره آمریکا، سعی در درج نام آن در لیست گروههای تروریستی داشته باشد.
ب. متغیر نقش
اقدام تد کروز در ارائه پیش نویس قانون مذکور، مورد حمایت برخی از همفکران جمهوری خواه وی نظیر جیم اینهوف، رون جانسون، پت رابرتز و ماریو دیاز قرار گرفت. بنابراین درج نام اخوان در لیست گروههای تروریستی، دغدغه جمهوری خواهان آمریکا است.
واقعیت این است که جمهوری خواهان آمریکا در پیشبرد اهداف خویش، تمایل زیادی به استفاده از قدرت سخت دارند و در مقابل دموکراتها اغلب با تکیه بر قدرت نرم به دنبال تحقق اهداف خود هستند. این را میتوان در اقدامات سخت و فیزیکی آیزنهاور در کودتای 28 مرداد، دکترین دوستونه نیکسون، حمله آمریکا به عراق و افغانستان در زمان جرج بوش و ترور سردار سلیمانی در زمان ریاست جمهوری ترامپ و در مقابل اقدامات نرم کِنِدی در ایران یا مقابله نرم اوباما با سازمان اخوان المسلمین مشاهده کرد.
در یک کلام به لحاظ متغیر نقش، جمهوری خواهان آمریکا اهتمام چندانی به برخورد نرم و مسائلی همچون دیپلماسی عمومی و مفهوم فوکویی قدرت، ندارند و به همین دلیل در مواجهه با پدیدهای به نام اخوان المسلمین، هم ترامپ رئیس جمهور و هم تد کروز سناتور، برخورد سخت و درج نام اخوان المسلمین در لیست گروههای تروریستی را از میان گزینههای روی میز انتخاب میکند. اما در مقابل باراک اوبامای دموکرات، هرچند خود در دَوران سازمان اخوان المسلمین میان اسلام سیاسی و اسلام سکولار یا میان چالش و فرصت، بر چالش بودن اخوان تاکید داشت، اما هیچگاه به تقابل سخت با اخوان اقدام نکرد و مقابله نرم را در دستور کار قرار داد، به گونهای که پیش از قدرت یافتن اخوان در مصر، کلینتون برای دسترسی این سازمان به قدرت سیاسی چراغ سبز نشان داد و بعد از سقوط مرسی نیز جان کری به صراحت اعلام کرد که سازمان اخوان المسلمین هیچ ارتباطی با گروههای تروریستی ندارد و تروریست خواندن این سازمان توسط دولت انتقالی نیز قابل پذیرش نیست.
ج. متغیر بین الملل
با توجه به متغیر بین الملل، مواجهه آمریکا با سازمان اخوان المسلمین را باید به دو بخش عمده قبل و بعد از فروپاشی نظام بین الملل دو قطبی تقسیم کرد.
قبل از فروپاشی نظام بین الملل و در دوران جنگ سرد به دلیل رقابت موجود میان آمریکا و شوروی، آمریکا نه تنها رویکرد تقابلی با این سازمان نداشت، بلکه در برخی موارد به دلیل گرایشات ضد ناصری و ضد مارکسیستی این سازمان، اعضای آن را " مومنان ارتدکس" مینامید. اما بعد از فروپاشی نظام بین الملل و در دوران گذار، آمریکا با توجه به تاکید اخوان بر توسعه اسلامی که طبیعتا میتوانست در تعارض با منافع غرب باشد، رویکرد تقابلی به خود گرفت.
البته آمریکاییها در روش و شیوه تقابل، خود گرفتار اختلاف نظر شدند، که همانطور که قبلا نیز اشاره شد، منشأ این اختلاف را باید در دَوران و چرخش اخوان میان اسلام سکولار و اسلام سیاسی جست و جو کرد. عدهای از دور میزنشینان سیاست خارجی آمریکا به دنبال هدایت اخوان به سمت سکولاریسم و کثرتگرایی و در نتیجه جداسازی اهداف اصلاحات مذهبی از اهداف نوسازی و توسعه بودند. چرا که اعتقاد داشتند تعامل با اخوان را میتوان به عنوان یک الگو برجسته کرد و در نتیجه از جذابیت و مشروعیت اسلام سیاسی کاست. در مقابل عدهای دیگر، گرایش اخوان به اسلام سیاسی را پرنگتر از گرایش این سازمان به اسلام سکولار و همراه با غرب میدیدند و در نتیجه از تقابل نرم با این سازمان استقبال نمیکردند.
تد کروز و همفکران جمهوری خواه وی در گروه دوم قرار دارند. ایشان بر این باورند که مقابله نرم با سازمان اخوان المسلمین راه به جایی نخواهد برد و در نتیجه با تکیه بر قدرت سخت و هم نوا با همپیمانان آمریکا در جهان عرب، نظیر مصر، عربستان و امارات، باید نام اخوان المسلمین را در لیست گروههای تروریستی قرار داد و با ایجاد برخی محدودیتها برای این سازمان از فعالیتهای آن جلوگیری کرد.
در واقع میان همفکران تد کروز و گروه اول یک اختلاف مبنای وجود دارد. گروه اول بر این باورند که جلوگیری از رشد و گسترش اسلام سیاسی، جز با رشد و گسترش اسلام سکولار امکان پذیر نیست، هرچند که لازمه آن از بین رفتن حکومتهای اقتدارگرای جهان عرب و یا حداقل حرکت آنها به سمت لیبرال دموکراسی باشد. در مقابل تد کروز و همفکران وی معتقدند که اسلام سکولار از کارآمدی لازم برای مقابله با اسلام سیاسی برخودار نیست و مقابله سخت تنها مسیر موجود است. ایشان بر این باورند که میتوان با تکیه بر قدرت سخت مانع از پیشروی اسلام سیاسی شد و یا پیشروی آن را به حداقل ممکن رساند و وضعیت موجود را حفظ کرد. در یک کلام رویکرد گروه اول رویکرد تحریفی است و این گروه به دنبال تحریف اسلام سیاسی و جایگزین کردن اسلام سکولار به جای آن است. اما رویکرد تد کروز و همفکران وی، رویکرد حذفی است و ایشان به دنبال حذف و محدود کردن اسلام سیاسی هستند.