زمینه های فکری، سیاسی ظهور طالبان در افغانستان (2)

مقدمه
افغانستان در سه قرن گذشته، همواره صحنه درگیریهای خونین داخلی میان اقوام مختلف این کشور و نزاع ملت افغان با تجاوزگران خارجی بوده است. در سال 1358 شمسی با اشغال افغانستان توسط شوری، این کشور مرحله تازه ای از جنگ و ناامنی را تجربه کرد. نبرد مثال زدنی مردم با اشغالگران هر چند با خروج نیروهای شوروی در سال 1367 شمسی همراه بود، اما تلفات انسانی فراوان و آوارگی بسیاری از مردم، این پیروزی را نمی توانست آنچنان که شایسته بود، به کام آنان شیرین سازد. با روی کار آمدن دولت مجاهدین در سال 71 شمسی، بار دیگر شعله جنگ های داخلی به روی مردم افروخته شد و کشتار و نا امنی را در افغانستان تداوم بخشید.
در این شرایط بود که طالبان در سال 1373 شمسی، ناگهان سر برآوردند و با تصرف قندهار خودشان را به عنوان یک جنبش اصلاح گر که به دنبال احیای ارزش های اسلام و برقراری امنیت در افغانستان هستند، معرفی نمودند. آنان طلبه های حوزه های علمیه و مدارس پاکستان و افغانستان بودند که تحت تاثیر عوامل سیاسی، جنگ های داخلی و دخالت کشورهای خارجی به ویژه پاکستان، فرصت ظهور یافتند. در گفتار قبل به بسترهای ظهور طالبان در افغانستان اشاره شد. در این گفتار نقش برخی از کشورها در شکلگیری طالبان مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
نقش پاکستان در ایجاد طالبان
افغانستان برای پاکستان دارای اهمیت است و منافع سیاسی، اقتصادی و مذهبی این کشور، سبب حمایت های همه جانبه پاکستان از مجاهدین افغان در جنگ بر علیه شوروی بود. سازمان اطلاّعات پاکستان (آی.اس.آی) در زمان جنگ شوروی علاوه بر سازماندهی مجاهدین، در متقاعد کردن آمریکا به دادن سلاحهای پیشرفته به مجاهدین نقش محوری بازی کرده بودند.[1]
پس خروج نیروهای شوروی و با توجه به درگیری هایی که پاکستان بر سر برخی از مناطق با هند داشتند، پاکستان با تمام قوا به میدان آمد تا با روی کار آوردن دولتی همسو و اتحاد با او، اهرم فشاری علیه هند در دست داشته باشد و بتواند در صورت درگیری میان دو کشور، از آن استفاده کند.[2] از طرفی پاکستان برای حل مشکلات اقتصادی خود به منابع نفت و گاز آسیای مرکزی چشم دوخته بود تا با عبور آن منابع انرژی از طریق افغانستان و پاکستان (و نه ایران)، هم سوخت مورد نیازش را تامین کند و هم درآمد خوبی از این طریق نصیب پاکستان شود.[3]
علاوه بر آن دو، تشکیل دولتی همسو با ایران شیعی در افغانستان، برای احزاب تندرو در پاکستان، قابل تحمل نبود و با توجه به نفوذی که آن احزاب در بخش هایی از قدرت به ویژه ارتش پیدا کرده بودند، زمینه را برای ایجاد دولتی همسو با پاکستان فراهم نمودند.[4]پس از ناامیدی پاکستان از گلبدین حکمتیار و شکست او در به دست گرفتن قدرت، پاکستان به دنبال جایگزین کردن فردی دیگر از قوم پشتون بود تا او بتواند مجاهدین را شکست داده و امنیت که مهم ترین مساله برای مردم بود را تامین کند.
با تلاش هایی که مولوی فضل الرحمان (رهبر جمعیت علمای اسلام و ریاست کمیته دائمی امور خارجه مجلس ملی) انجام داد، توانست نظر دولت پاکستان را نسبت به حمایت از طلبه هایی که در مدارس آنان درس خوانده بودند، جلب نموده و زمینه را برای به قدرت رسیدن آنان فراهم کند.[5]فضل الرحمان در دیدار با مقامات غربی و همچنین با جلب نظر برخی دولت های عربی، توانست حمایت سیاسی و کمک های مالی و نظامی آنها را نسبت به ظهور و تقویت طالبان به دست آورد.[6]
نقش عربستان در ایجاد طالبان
ادعای خلافت اسلامی و مرکزیت جهان اسلامی از سوی عربستان، عاملی مهم و تاثیرگذار در سیاست خارجی این کشور محسوب می شود. این کشور که از زمان جنگ افغانستان و شوروی، کمک های مالی بسیاری به مجاهدین کرده بود، اینک تامین منافع خودش را مرهون تقویت طالبان در افغانستان می دید. لذا به شدت از مدارس دینی پاکستان که محل تحصیل طلاب افغانی بود، حمایت مالی می کرد و از این طریق نفوذ سیاسی و عقیدتی خود را در پاکستان تحکیم بخشید.[7]
در واقع این کشور در پشتیبانی از طالبان چند هدف را دنبال می کرد: اولا تلاش داشت با کمک های مالی هنگفت، نفوذ سیاسی خود در جهان اسلام را افزایش دهد و از طریق مالی بتواند به نحوی برای خودش کسب اعتبار کند. ثانیا از نفوذ سیاسی ایران در جهان اسلام که به عنوان جدی ترین رقیب مذهبی او به شمار می آمد بکاهد.[8] ثالثا از خطر افغان العرب هایی که در جنگ افغانستان حضور داشتند و با دولت سعودی به مخاصمه برخواسته بودند را با روی کار آوردن طالبان بکاهند.[9]
نقش آمریکا در ایجاد طالبان
انتقال انرژی برخی کشورها از خاک افغانستان و چشم طمع به ذخائر معدنی آن کشور، از جمله اهداف اقتصادی بود که آمریکا در افغانستان دنبال می کرد. بعد از استقلال کشورهای آسیای میانه، آمریکا در صدد برآمد تا با انتقال نفت و گاز کشورهای حوزه خزر از طریق افغانستان، به منابع غنی این کشورها دست پیدا کند و بر این اساس استقرار دولتی مقتدر برای تامین امنیت نفت و گاز ضروری بود و به همین خاطر از طالبان حمایت کرد.[10]
علاوه بر اهداف اقتصادی، مهمترین هدف سیاسی آمریکا که در افغانستان به دنبال آن بود، محاصره ایران از سوی کشورهای همجوار بود. حکومت طالبان با گرایش های سیاسی و مذهبی، دقیقا در تعارض با جمهوری اسلامی ایران به شمار می آمد.[11]البته ناگفته نماید ارائه چهره ای خشک و خشن از اسلام، را می توان یکی از مهمترین علل حمایت آمریکا از به روی کار آمدن طالبان دانست.[12]
منابع
سرافراز، محمد، جنبش طالبان از ظهور تا افول، تهران، انتشارات صدا و سیما، چاپ اول، 1390ش.
صفاری، غلام علی، طالبان، تهران، موسسه مطالعات اندیشه سازان نور، چاپ اول، 1395 ش.
حاجی خادمی، مازیار، طالبان خاستگاه و مبانی فکری، تهران، کانون اندیشه جوان، چاپ اول، 1392ش.
رشید، احمد، افغانستان طالبان و سیاستهای جهانی، ترجمه عبد الغفار محقق، انتشارات ترانه، مشهد، 1377ش.
پهلوان، چنگیز، عصر مجاهدین و برآمدن طالبان، تهران، نشر قطره، چاپ اول، 1370ش.
احمدی، حمید، طالبان؛ ریشه ها، علل ظهور و عوامل رشد، اطلاعات سیاسی و اقتصادی، ش131.
حقانی، حفیظ الله، طالبان افغانستان من حلم الملّا الی اماره المسلمین، اسلام آباد، معهد الدراسات السیاسیه، چاپ اول، 1418ق.
مژده، وحید، افغانستان و 5 سال سلطه طالبان، تهران، انتشارات نِی، چاپ اول، 1382ش.
قراگوزلو، محمد، افغانستان پایان همایش بنیادگرایان، اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره 173.
عصمت الهی، محمد هاشم، جریان پر شتاب طالبان، تهران، چاپ الهدی، چاپ اول، 1378ش.
سجادی، سید عبدالقیوم، طالبان دین و حکومت، علوم سیاسی، شماره اول، سال اول.
[1] نگاه کن: مقاله "نقش پنهانی آی. اس. آی در جهاد افغانستان" محمد اکرم عارفی، مجله سراج شماره 13 و 14 (پائیز و زمستان 1376). آدرس لینک: https://www.andisha.af/fa/show_pdf/440
[2] سرافراز، محمد، جنبش طالبان از ظهور تا افول، ص69.
[3] صفاری، غلام علی، طالبان، ص66.
[4] حاجی خادمی، مازیار، طالبان خاستگاه و مبانی فکری، ص58.
[5] سرافراز، محمد، جنبش طالبان از ظهور تا افول، ص112.
[6] رشید، احمد، افغانستان طالبان و سیاستهای جهانی، ص۱۱۴-۱۱۵.
[7] پهلوان، چنگیز، عصر مجاهدین و برآمدن طالبان، ص90.
[8] احمدی، حمید، طالبان؛ ریشه ها، علل ظهور و عوامل رشد، ص31.
[9] حقانی، حفیظ الله، طالبان افغانستان من حلم الملّا الی اماره المسلمین، ص177.
[10] مژده، وحید، افغانستان و 5 سال سلطه طالبان، ص20.
[11] قراگوزلو، محمد، افغانستان پایان همایش بنیادگرایان، ص34.
[12] حاجی خادمی، مازیار، طالبان خاستگاه و مبانی فکری، ص63.