آیا عایشه منکر سماع موتی یا نه؟

یکی از مبانی توسل و استغاثه به ارواح اولیای الهی در سرزمین عالم، مسئله سماع موتی است. وهابیت می گوید که اعمال و احکام به مکه نبوده است؛ زیرا ارواح امبی و الهی قادر به شنیدن صدای زنده ای نیستند و در عالم برزخ بی خبر از احوال زندانیان می آورند. یکی از عرف های آنها بر سخن عایشه می گوید که عایشه معتقد است به عدم سماع موتی.
به این صورت نقل شده است:
(ابن عمر رضی الله عنهما، قال: وقق النبی صلى الله علیه وسلم على قلیب بدر فقال: «ما را واددیم و ربکم حقا» ثم قال: «إنهم الآن یسمعون ما أقول»، فذکر لعاهشة، فقالات: إنما قال النبی صلى الله علیه وسلم: «إنم الآن لیعلمون أنعذی کنت أقول لهم هو الحق» ثم قرأت {إنک La تسمع الموتى} [ملعون: 80] حتى قرأت الأیة) [1] ؛
ابن عمر گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آیا آن چیزی را که خداوند وعده داده بود، حق یافت و سپس فرمود: «راستی آنها الان می گویند آنچه را می گویند» و این روایت برای عایشه نقل شده خوانده شده و عایشه گفته اداء پیامبر (ص) فرمودند: «اکنون که آنها می دانند آنچه که من می گویند حق است، پس ایهه به این دو آیه اشاره کرده است: (إنک لا تسمع الموتى، وما أنت بصسمع من فی القبور).
البانیه میگوید: مؤمنان نمیتوانند ادعا کنند که عایشه هم از آیات عدم سماع موتیف معلوم است و عدم وجود سماع موتی آیشا در سنتهای سنتی مشهور است [2] . بن باز نیز می نویسد: عایشه با استناد به آیاتی سماع موتی [3] .
اولا : همچنانکه نقل شده است، عایشه لفظ «لیعمونمون» را رد کرد و «لیسعون» را رد کرد، در حالی که در روایات قلیب بدر که سئل عمر بود، واژه «باسمع» آمده است؛ همچنین از ابی طلحه که در جنگ حضور داشت این واژه در حالی که عایشه در جنگ حضور نداشته است. همچنین از انس و ابن عمر هم همین کلمه نقل شده است. اگرچه آلوسی از سهیل می گوید: کسی که با پیامبر صلی الله علیه و آله به پیامبر صلی الله علیه و آله رحم فرمود (ص) حضور نداشته است [4] .
ثانیا: ابن تیمیه در مورد همین نقل از عایشه می گوید: عاصشه تاویلده است اگر عقلای این امور را به دست آورد و ناسا صحیح مقدم بر تفسیر مفاهیم و احادیث است. در ادامه می گوید در قرآن عقیده ای وجود ندارد که سماع موتیف نفی بکند. پس این کلام عاصشه از اجتهادات عایشه بوده است و اجتهاد در مقابل نص است [5] . همچنین شنیعتی می نویسد: «ورد عائشة لروایة ابن عمر بما فهمت من القرآن منفرد» [6] ؛ رد کردن عایشه روایت ابن عمر به خاطر فهمش از قرآن، منکر است.
ثالثا: این روایت عائشه با روایت عمر و دیگران تعارضی است؛ زیرا در روایت عایشه آمده اند علم دارند که آنچه که من می گویم حق است و این علم بالاتر از سماع است اگر آلوسی می گوید: بین این دو روایت وجود ندارد و جمع می شود است چون زمانی که مردگان در آن حالت علم می توانند در همان حالت سماع هم داشته باشند [7] . همچنین ابن رجب حنبلی می آورد: عایشه شاهد اینجورا نیست و عبارت «لیعمونمون» منافاتی با «لیسعون» ندارد؛ زیرا اگر دانستن برای میت ممنوع است، شنیدن نیز برایش ممنوع است؛ زیرا مرگ به گونه ای است که با شنیدن و قصاص مخالف است، با علم همچنین متضرر می باشد و اگر مات مانع بعض (شنین) باشد، باید مانع همه چیز (مثل علم) نیز باشد [8] .
چهارم: ابن حجر عسقلانی و علامه لکونی و شنیعتی قائل هستند عایشه از نظر خودش [9] است و دلیل دو دلیل است که عبارتند از:
الف: روایتی که ترمذی از عایشه نقل می کند وقتی عایشه سرب برادرش (عبد الرحمن) می رود با برادرش می گوید: (حدثنا الحسین بن حریث، قال: عطا ایزی بن یونس، عن ابن جریج، عن عبد الله بن ابی ملیکة، قال: توفی عبد الرحمن بن أبی بکر قبشی قال: فحمل إلى مکة، فدفن فیها، فلامن قدمة عائشة أتت قبر عبد الرحمن بن عیبکر، فقلات ... ثم قالت: والله لأذا ما رسول الله حیث مات، ولو شهد تک ما زرتک) [10]. از عبدالله بن ابی ملیکه نقل شده است که زمانی عبدالرحمن بن ابی بکر در حبشه از دنیا رفت و جنسه اش را به مکه بردند و در مکه دفن شدند و زمانی که عایشه به مکه رفت و سر قبر عبدالرحمن رفت پیغم خواند و سپس گفت: قسم به خدا اگر من موقع مرگت حاضر بودم افطنت نمی شد مگر جایی که تو مرده بودی و اگر شاهد بودی، من به تو سفر نکرده ام.
پس طبق این روایت عائشه از نظریه سمع موتیب شده است و الله معنى ندارد و اگر سرایى از سنت به این نکته اشاره کند می گوید سر گارد برادرش با او صحبت می کند.
شاید بعضی بگویند این روایت ضعیف است اگر البانی در زیر سنن ترمذی این روایت را ضعیف دانسته باشد [11] . در پاسخ می گویم هر چند البانی در زیر گفته ها ضعیف است، اما در جای دیگر این حادث را صحیح دانسته است [12] . به این نکته اشاره کرد که البانی در کتاب إرواء الغلیل [13] اشاره کرد .همچنین بغوى این روایت را در توضیح السنه ذکر کرده و صحیح دانسته است. [14] همانطور که در کتاب مقدمه کتاب منحجه بیان شده است که من در این کتاب معتقد به اعتقاد حضرت امام هستند که خودشان از حدیث هستند و این احادیث ذکر شده و به اهل عصر خودشان دانا بودند و در این کتاب از احادیث اصوالوب و مجهول و موضوع دوری [15] .
ب: روایتى که احمد از عایشه نقل کرده است: (قالت کنت أدخل بتى الذی فی رسول الله صلى الله علیه وسلم، وأبی فأضع ثبى، وأقول إنما هو زوجی وأبی، فلامآفرن عمر معان فوالله ما ضعة إلا وأشم مشدودة علی ثیابی، حیاء من عمر [16] ؛ هرگاه به خانه آمدم، که پیامبر (ص) و پدر من در آن بودند، پوشش از سر بر من؛ زیرا صاحبان قبر پدر و شوهرم بودند. ولی زمانی که عمر در این مکان دفن شد، به خدا قسم داخل خانه امیدم، مگر اینکه به دلیل حیاء خود خود را کامل پوشید.
در این روایت آمده است، عایشه نه تنها سماع عموات را قبول دارد، بلکه معتقد است که روح میت می تواند زائرش را نیز ببیند. بخاطر همین میگفت که اینها شوهر و پدر من هستند و از آنها حجاب گرفته نمیشود، اما زمانی که عمر در آن جا گم شد، هیچ وقت بدون حجاب آنجا نماند. و به همین خاطر اتاق خود را با کشیدن دیواری بین خود و میان قبرها تقسیم کرد تا در جایی که قبر وجود ندارد، بتوان راحت لباس بپوشد [17] . پس همین نشان از این است که عایشه از نظر خود خود بازگشته است و الا پوشش عایشه معنای ندارد.
سند این روایت صحیح است در صورتیکه شعیب أرنؤوتی در پاجوی مسند احمد این روایت را تصحیح کرده است [18] و هیثمی آورده است: (روح أحمد، ورجاله رجال الصحیح) [19] . همین نشان از این است که عایشه از نظر خود خود بازگشته است.
برای مطالعه بیشتر درباره سماع موتی و ادله طرفین و آیات مربوط به وهابیات به مقالاتی که در این سایت نوشته شده است [20] .
پس از مجموع مطالب بالا روشن می شود که عایشه اگر چه در ابتدا سمع أومات را رد کرد، اما بعدا از این دیدگاه بازگشت و به صماع و رؤیت مورخان اعتقاد پیدا کرده است و همین امر رأی جمهوریو سحاب و علما است، و رای کسانی که منکر سماع عموات هستند بر اساس برداشت نادرست از آیات و احادیث و منکر است.
سید مصطفی عبدالله زاده
[1] - بخارى، محمد، صحیح البخاری، تحقیق: محمد زهیر بن ناصر، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422 ق. ج 5 ص 77.
[2] - المعارف فاقد سماع الأموات على القرآن الحنفى السادات، تحقیق: تحقیق المهدی المحدث محمد ناصر الدین الألبانى، انتشارات: المکتب الإسلامی - بیروت، چاپ چهارم، ص 25 و 26.
[3] - مجله علمی حوزه علمیه قم، معاونت علمی و تحقیقاتی، معاونت علمی و فناوری، ناشر: موقع المدعة على الإنتنت، جزء 37، ص 276. http://www.iu.edu.sa/Magazine.
[4] - الوسی، محمود بن عبد الله (م. 1270)، روح المعانی فیصله القرع العلم و المثنی، تحقیق: علی عبد الباری عطیة، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415 ه.ق. ج 11 ص 56.
[5] - ابن تیمیه، احمد بن عبد الحلیم (م 728)، مجموع الفتاى، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، مجمع الملک فهد لاتبعة المصحف الشریف، مدینة نبویا، 1416 ه. ج 4 ص 298.
[6] - أضواء البیان فی اصحاب القرآن بالقرآن، المؤلف: محمد الأامین بن محمد المختارات بن عبد القادر الجکنی الشنقیطی (المکتففی: 1393 الع)، النشر: دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع بیروت - لیانان، عام النشور: 1415 ه - 1995 م ج 6 ص 130.
[7] - الوسی، محمود بن عبد الله (م. 1270)، روح المعانی فی تکلیف القرع العلم و المثنی، تحقیق: علی عبد الباری عطیة، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415 هج. ج 11 ص 56.
[8] - ابن رجب، عبد الرحمن بن أحمد (م 795)، أهوال القبور وأحوال أللها إلى النشور، التحقیق: عاطف صابر شاهین، دار الغد الجدید، المنصورة بمصر، الطبعة الأولى، 1426 ه.ق. ص 80
[9] - ابن حجر عسقلانى، احمد، فتح الباری شرح صحیح البخاری، دار المعرفة، بیروت، 1379 ق. ج 7 ص 304-الجزء الحساب و الصحاف الکبیر لمن یطلع الغم الصغیر، مؤلف الجمع الصغیر: أبو عبد الله محمد بن الحسن الشیبانی (المتوفى: 189 ال)، مؤلف النافع الکبیر: محمد عبد الحی بن محمد عبد الحلیم الأنصاری اللکک الى النندى، أبو الحسنات ( المتوفى: 1304 ه) فلاسفه: علم الکب - حیثة الأولة: الأولى، 1406 هص 273- الأحکم البیان فی اصحاب القرآن بالقرآن، المؤلف: محمد الأمین بن محمد المکارتون بن عبد القادر الجکنی الشنقیاتی (المکته: 1393 ال) النشر: دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع بیروت - لیبر، عام النشر: 1415 ه - 1995 م. ج 6 ص 134 و 135.
[10] - ترمذى، محمد، سنن الترمذى، تحقیق: بشار عائد معروف، دار الغرب الإسلامى، بیروت، 1998 م. ج 2 ص 362.
[11] - محمد بن عیسى بن پادشاه بن موسی بن اللغاک، الترمذی، أبو عیسى (المتوفى: 279 ه)، سنت الترمذی، تحقیق وتعلیق: أحمد محمد شاکر (ج 1، 2) ومحمد فؤاد عبد الباقی (ج 3) وإبراهیم عطاة عوض المدرس فی الأزهر الشریف (ج 4، 5) فرم: شرکة مکتبة وماطبعة مصطفى البابی الحلبی - مصر، الطباة: الثانیة، 1395 ه - 1975 م من ج 3 ص 362.
[12] - تبریزی، محمد بن عبد الله (م 741)، مشکاة المصابیح، تحقیق: ناصر الدین الألبانی، المکتب الإسلامی، بیروت، چاپ سوم، 1985 م. ج 1 ص 538.
[13] - ألبانی، محمد ناصر الدین (م 1420)، إرواء الغلیل فی تخریج أحادیث منار السبیل، المکتب الإسلامی، بیروت، چاپ دوم، 1405 ه.ق. ج 3 ص 234.
[14] - محیی السنة، أبو محمد الحسین بن ماسود بن محمد بن الفراء البغوی الشافعی (المتوفى: 516 الى)، توصیف السنة، تحقیق: شعیب الأرنؤوت-محمد زهیر الشویش، النشر: المکتب الإسلامی - دماکس، بیروت، الطبعة: الثانیة، 1403 ه - 1983 م. ج 5 ص 465.
[15] - محیط السنة، أبو محمد الحسین بن ماسود بن محمد بن الفراء البغوی الشافعی (المتوفى: 516 الى)، توصیف السنة، تحقیق: شعیب الأرنؤوت-محمد زهیر الشویش، النشر: المکتب الإسلامی - Damascus، Beirut، الطبعة: الثانیة، 1403 ه - 1983 م. ج 1، ص 2.
[16] - ابن حنبل شیبانی، أحمد، مسند أحمد بن حنبل، تحقیق: شعیب الأرنؤوت و عادل مرشد و دیگران، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421 ق. ج 42 ص 441.
[17] - بغدادی، محمد بن سعد (م 230)، الطبقات الکبرى، تحقیق: إحسان عباس، دار صادر، بیروت، چاپ اول، 1968 م. ج 3 ص 364: (عن الحسین، قالت: «ما راجع به خیاما و فی نفسه فی تیبی فی بیتی، حتی هنگامی که عمر بن الخطاب فی فی فی الرحمن الرحیم، فلم أزل مصفظة فی تیابی، حتی بنیت نینی وین القبیرة فیث فلاثه بعدی).
[18] - ابن حنبل شیبانی، أحمد، مسند أحمد بن حنبل، ج 42، ص 441.
[19] - هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 8، ص 26.
[20] - http://alwahabiyah.com/fa/Article/View/128276/- http://alwahabiyah.com/fa/Article/View/1249-http://alwahabiyah.com/fa/Article/View / 2048- http://alwahabiyah.com/fa/Article/View/2052.