رحیم صبور

معارف،بررسی،نقد،تحلیل

رحیم صبور

معارف،بررسی،نقد،تحلیل

رحیم صبور

هجمه دشمن از طریق فضای مجازی و وارد کردن شبهات بر پیکره مذهب شیعه و انقلاب اسلامی نشان از حرکت صحیح و رو به جلو شیعه و انقلاب است. امید است همه اهالی دغدغه مند انقلابی فعال در فضای مجازی، هر یک به سهم خود در راستای کمک به آرمان های انقلاب و مذهب حقه شیعه گامی هر چند کوچک جهت هدایت قشرهای مختلف خصوصا جوانان برداشته و وظیفه خویش را در این راستا ایفا نمایند. ارادتمند شما صبور

مومن بودن حضرت ابوطالب (علیه السلام) از نگاه ابو زهره

پنجشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۹:۰۷ ب.ظ

سوال
یکی از شبهاتی که وهابیت و سلفیه در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی بسیار مطرح می کنند این است که حضرت ابوطالب (علیه السلام) مسلمان و مومن نبوده و با کفر از دنیا رفته است. آیا حضرت ابوطالب (علیه السلام) مومن بوده است یا نه؟ 

پاسخ
مومن بودن حضرت ابوطالب (علیه السلام) امری روشن بوده است و بسیاری از علمای اهل سنت همچون (علامه محمد بن رسول برزنجی، اجهوری، تلمسانی، سیوطی، احمد بن حسین موصلی حنفی، محمد بن سلامة قضاعی، قرطبی، سبکی، شعرانی) قائل به ایمان حضرت ابوطالب (علیه السلام) هستند[1]. لذا کتاب هایی درباره ایمان حضرت ابوطالب (علیه السلام) همچون (بغیة الطالب لایمان ابی طالب، اثبات اسلام ابی طالب، السهم الصائب لکبد من آذی اباطالب، فیض الواهب فی نجاة ابی طالب) نوشتند و ادله متعددی برای ایمان حضرت ابوطالب (علیه السلام) ذکر کردند، برای مطالعه بیشتر به کتاب «أسنی المطالب فی نجاة أبی طالب» رجوع شود[2]. در این میان یکی از علمای مشهور اهل سنت و مصر قائل به مومن بودن حضرت ابوطالب (علیه السلام) می باشد، محمد ابی زهره است او در کتاب «خاتم النبیین صلى الله علیه وآله وسلم» در بحث ایمان ابوطالب، دلایلی را مطرح می کند و می نویسد:

آن چه که ما بدان می رسیم سه مورد است که دو مورد اول آن تحقق یافته و مورد سوم محل بحث و اختلاف و اشکال است:

اول: ابوطالب با دفاع از پیامبر (صلی الله علیه وآله) و مسلمانان، و ستایش و ثناء دعوت پیامبر (صلی الله علیه وآله)، مودت و محبت و دلسوزی نسبت به پیامبر (صلی الله علیه وآله) و اصحاب ایشان در اشعارش و با عیب گرفتن و تنقیص نسبت به مخالفان پیامبر (صلی الله علیه وآله) و دروغگو خواندنشان با عبارات فصیح و بلیغ هاشمی و مطّلبی که چیزی با آن نزدیکی و رقابت نمی کند و یک عرب نمی تواند به آن نزدیک شود و با آن معارضه کند از اسلام حمایت و دفاع کرد و ابوطالب در تمامی این موارد می دانست که پیامبر (صلی الله علیه وآله) صادق و راشد است.

دوم: ثابت شده است که ابوطالب هنگامی که به لحظه ی وفات رسید مطالب و مقاصد پیامبر (صلی الله علیه وآله) را می ستود و هرگز از وی ثابت نشده است که پس از دعوت پیامبر (صلی الله علیه وآله) بت ها را ستوده باشد و آن ها را تقدیس کرده باشد و او همراه با پیامبر (صلی الله علیه وآله) آزار و اذیت را تحمل کرده است.

علاوه بر این، محبت ظاهری و دلسوزی آشکار ابوطالب نسبت به پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیز [به آن چه گفته شد] اضافه می شود.

سوم: گفتن عبارت «لا اله الا الله» از سوی ابوطالب. در روایتی آمده است که وی «لا اله الا الله» گفت و این روایت از عباس عموی پیامبر (صلی الله علیه وآله) نقل شده است و برخی به مقام عباس زبان درازی کرده و گفته اند این مربوط به قبل از مسلمان شدن عباس است و گوینده ی این کلام، عباس را متهم به دروغ گویی کرده است و معاذ الله که عباس بن عبد المطلب دروغ بگوید حتی قبل از اسلامش چرا که وی از بررگان قریش و اشراف ایشان است و شخص عربی دروغ نمی گوید و به این روایت بخاری در مورد گفت و گوی هرقل روم و ابوسفیان بنگر که با وجود دشمنی بین ابوسفیان و پیامبر (صلی الله علیه وآله)، سخن وی در مورد پیامبر (صلی الله علیه وآله) را تصدیق کرد و ابوسفیان گفت: اگر نمی ترسیدم که دروغی از من در بین عرب ضبط و ثبت شود دروغ می گفتم. پس با این وجود آیا عباس از نظر همت و شرف کمتر از ابوسفیان است؟ هرگز، او یک قُرَشی و هاشمی و عموی پیامبر (صلی الله علیه وآله) قبل و بعد از اسلام است.

و ما با ارائه ی این مطالب که با آن در پی رسیدن به حقیقت و راستی بودیم به این نتیجه ی خلاصه می رسیم که ابوطالب پیامبر (صلی الله علیه وآله) را تکذیب نمی کرد و در برابر ایشان مقاومت نمی کرد و عناد به خرج نمی داد اما آیا وی مسلمان بود؟

ابن کثیر در جواب این سوال می نویسد: «حضرت ابوطالب (علیه السلام) می دانست که پیامبر (صلی الله علیه وآله) صادق و راشد است و لکن قلب ابوطالب ایمان نیاورده است و بین علم و تصدیق قلبی فرق است».

کأنّ ابن کثیر علم حضرت ابوطالب (علیه السلام) به نبی (صلی الله علیه وآله) را تشبیه به علم یهود به نبی (صلی الله علیه واله) کرده، زمانی که یهود گفتند چنانچه خداوند متعال از آنها نقل کرده: «یعرفونه کما یعرفون أبناءهم»[3] یهود علم داشتند ولی اذعان و اقرار نمی کردند.

ابی زهره در پاسخ کلام ابن کثیر می نویسد: من به خودم اجازه می دهم که با حافظ ابن کثیر در این مطالب مخالفت کنم ... و می گویم همانا علم ابی طالب به همراه قرائنی است که دلالت بر تصدیق و اذعان است و آن علمی است که مقترن به یقین و اذعان است چنانچه کلام او دلالت دارد و چنانچه مدافع اسلام است و در نتیجه اگر نقصی در مورد ابوطالب وجود داشته باشد آن است که وی تصدیق و اعترافش را به زبان نیاورده است و من به این دلیل می گویم که وی هرگز ممکن نیست که مشرک بوده باشد.

اولا: به این دلیل که وی سخنان [کفار] قریش را انکار کرد و دعوت توحید را تایید کرد.

ثانیا: به این دلیل که وی از توحید و اهلش دفاع کرد و همانطور که مومنان راستگو اذیت شدند وی نیز اذیت شد.

ثالثا: به این دلیل که وی تصریح کرد که پیامبر (صلی الله علیه وآله) صادق و راشد است.

و اگر کسی وجود داشته باشد که در مورد وارد کردن ابوطالب به گروه مسلمانان تردید دارد حتی اگر این افراد تعدادشان زیاد باشد، ما در خارج کردن ابوطالب از گروه مشرکان تردیدی نداریم حتی اگر به وی نسبت داده شده باشد که در هنگام وفات در پاسخ به یکی از مشایخ قریش گفته است که بر دین عبدالمطلب است و ما گمان نمی کنیم که این عبارت با تمام آن چه از وی در دفاع از اسلام وجود دارد و تصریحات فراوان از سوی او در حال سلامتی و صحت مبنی بر اینکه دعوت پیامبر (صلی الله علیه وآله) صادق و راشد است معارضه می کند. در ادامه ابو زهره کلامی از ابن کثیر می آورد و می نویسد:

و ما در آن چه استنباط کردیم می گوییم که حضرت ابوطالب (علیه السلام) هرگز مشرک نیست چرا که مشرک کسی است که بت ها را می پرستد و آن ها را شریک خداوند قرار می دهد اما کارها و سخنان و دیدگاه های حضرت ابوطالب (علیه السلام) دال بر آن است که عبادت بت ها را امری باطل می داند و به همین دلیل من مایل هستم که اگر اهل و شایسته ی این جایگاه باشم برای وی طلب آمرزش کنم و معتقدم که ابوطالب اصلا کافر نیست[4].

 

پی نوشتها: 

[1]- زینی دحلان، أسنی المطالب فی نجاة، محقق: حسن سقاف، عمان و اردن، دار الامام النووی، چاپ سوم، 1428 ق. ص 26 تا 28.

[2]- http://alwahabiyah.com/fa/Book/View/129578.

[3]- بقرة: آیه 146.

[4]- محمد بن أحمد بن مصطفى بن أحمد المعروف بأبی زهرة (المتوفى: 1394هـ)، خاتم النبیین صلى الله علیه وآله وسلم، الناشر: دار الفکر العربی – القاهرة، عام النشر: 1425 هـ. ج 1 ص 393 تا 395.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی