الگو برداری بربهاری از احمد بن حنبل و انکار نقش عقل در فهم دین چه نتایجی در برداشت؟

سوال
الگو برداری بربهاری از احمد بن حنبل و انکار نقش عقل در فهم دین چه نتایجی در برداشت؟
پاسخ
در حقیقت او یک شخصیت عمل گرای سلفی به شمار می آمد. گرچه عموم سلفیان در ادوار گذشته، کمابیش به ترویج اندیشه های سلفی همّت گماشته بودند، اما از میان آنان بربهاری کامل ترین الگو را برای وهابیت ارائه داد. سلفیون گروهی از حنابله بودند که آرای خود را به احمد بن حنبل منسوب می کردند و عقیده داشتند او عقیده سلف را زنده کرد و با دیگر عقاید به مبارزه پرداخت. احمد به گمان خودش، در صدد بر آمد تا احادیث را از نابودی حفظ کند، اما کارش به تفریط کشیده شد و هرگونه نقش عقل را در فهم دین انکار کرد و خود را در چهارچوب ظواهر کتاب و سنّت محصور کرد. از اموری که او به انحراف کشیده، قول به تشبیه و تجسیم است. پس از وفات احمد بن حنبل، اندیشه ها و افکار وی نزدیک به یک قرن ملاک سنّت و بدعت، بود تا اینکه عقاید وی تحت تأثیر گسترش مذهب اشعری به تدریج به فراموشی سپرده شد. در قرن چهارم بربهاری برای احیای سلفی گری تلاش کرد و از عقاید احمد حنبل الگو گرفت، اما چندان کاری از پیش نبرد.
منهج سلفیون در فهم عقاید اسلامی بر خلاف معتزله که منهج عقلی برگرفته از فلسفه یونانی است، بود. آنان مخالف فلسفه بودند و مبنایشان بر این بود که عقاید اسلامی را جز با کتاب و سنّت تفسیر نکنند. آنان عقل را گمراه کننده می دانستند و آن را مشهور در نزد صحابه و تابعین نمی دانستند و موضوعی مستحدث در اسلام به شمارش می آوردند و فقط نص را قبول داشتند و وحدانیت را اساس اسلام می دانستند. به همین سبب مسئله توسل به درگاه خداوند را با واسطه قرار دادن یکی از بندگان یا اولیائش و زیارت روضه شریفه را منافی با وحدانیت شمردند و اعتقاد داشتند که این، مذهبِ سلفِ صالح بوده و غیر آن بدعتی است که به معنای توحید خدشه وارد می کند. آنان در پی اثبات صفات الهی ذکر شده در قرآن بودند بدون آنکه در این بین تأویل یا تفسیری صورت پذیرد. در نتیجه نزول خدا به زمین، استقرار او بر عرش و داشتن وجه وکف و ید را برای خدا بدون کیفیت و تشبیه به اثبات می رسانند و دلیل مدعایشان را عدم تجاوز از قرآن و آیاتی می دانستند که خداوند خودش را صاحب ید و غیر آن معرفی کرده است.[1]
[1]. تاریخ المذاهب الاسلامیة، ص177؛ سلفیان باورها و کارکردها، ص 15