رحیم صبور

معارف،بررسی،نقد،تحلیل

رحیم صبور

معارف،بررسی،نقد،تحلیل

رحیم صبور

هجمه دشمن از طریق فضای مجازی و وارد کردن شبهات بر پیکره مذهب شیعه و انقلاب اسلامی نشان از حرکت صحیح و رو به جلو شیعه و انقلاب است. امید است همه اهالی دغدغه مند انقلابی فعال در فضای مجازی، هر یک به سهم خود در راستای کمک به آرمان های انقلاب و مذهب حقه شیعه گامی هر چند کوچک جهت هدایت قشرهای مختلف خصوصا جوانان برداشته و وظیفه خویش را در این راستا ایفا نمایند. ارادتمند شما صبور

التوسل باالصالحین بین المجیزین و المانعین

چهارشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۹، ۰۵:۵۰ ب.ظ

الف: یافعی کیست؟ شیخ عبدالفتاح یافعی شافعی در سال 1394ق در شهر یافع یمن متولد شد. وی پس از گذراندن دروس ابتدایی و متوسطه وارد دانشگاه شد. البته مدرک ماجستیر (فوق لیسانس) خود را در دانشگاه وادی النیل سودان در رشته اصول دین اخذ کرد. یافعی متمایل به مسلک تصوف می باشد و یکی از فعالین نقد وهابیت در فضای مجازی، محسوب می شود..

وی خطیب و امام جماعت مسجد الخیرات شهر صنعا یمن است. علاوه بر آن، یافعی از اعضاء شورای افتاء وزرات اوقاف قطر، و همچنین از اعضای بعثه حج کشور قطر نیز بحساب می آید.

عبدالفتاح یافعی نزد بسیاری از بزرگان یمن، قطر، سوریه و عربستان از قبیل: مصطفی محمد البنجوبنی، مقبل بن هادی الوادعی، عبدالرحمن المرعی الیمنی و... درس آموخت و بالغ بر هفتاد اجازه نقل روایت و تدریس معارف دین از بزرگان کشورهای متعددی از جمله، یمن، سوریه، هند، قطر و... دارد که در بین آنها شخصیتهایی همچون: محمد سعید رمضان البوطی، علی بن عبدالرحمن الجفری، عبدالقادر العیدروس، شیخ محمد عاقل سهارانفوری، جعفر بن محمد بن سقاف وجود دارد.

وی بیش از 30 جلد کتاب نگاشته که مهمترین این کتب، در حوزه نقد وهابیت می باشد. کتاب پیش رو  با عنوان "التوسل بالصالحین بین المجیزین و المانعین" از جمله این کتب بحساب می آید.

ب: مروری بر کتاب  "التوسل باالصالحین بین المجیزین و المانعین"

این کتاب که در محرم 1427 ه ق به رشته تحریر در آمده است، دارای280 صفحه می باشد. مولف مجموع مباحث این کتاب را در 2 فصل: {حکم توسل به صالحین و همچنین حکم مخاطب قرار دادن نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله) پس از وفات} جمع آوری نموده است. هر فصل کتاب پیش رو، دارای 2 مبحث و هر مبحث، خود متشکل از فروعاتی می باشد. در ادامه پس از گزارشی از پیشگفتار و مقدمه کتاب، به بخش های مهمی از این مباحث اشاره خواهد شد.

1: پیشگفتار

یافعی در پیشگفتار، با استناد به آیات، روایات و همچنین سخن بزرگان دین درصدد تبیین این مطلب است که از حق باید تبعیت نمود(هرچند، حق بر خلاف باورهای ذهنی خودمان باشد). البته کثرت و قلت، ضعف و قدرت دخلی در حقانیت گروه ها و افراد ندارند. ممکن است گروهی در عین حال که پیروان کمی دارد ولی بر حق باشد. ممکن است عده ای ضعیف باشند، ولی بر حق باشند. از همین روی، حق را صرفا باید بواسطه برهان و حجت قطعی شناسایی نمود.

2: مقدمه

مولف در مقدمه می نویسد: در این نوشتار مختصر قصد دارد به مباحثی نظیر: حکم توسل به صالحین، حکم مخاطب قرار دادن پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) پس از وفات آنحضرت، اقسام توسل و حکم هرکدام، آراء فِرَق مختلف در مورد توسل و حکم مخاطب قرار دادن حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) پس از وفات و همچنین ادله این فِرَق در جهت اثبات مدعای خود، اشاره کند.

3: فصل اول: حکم توسل به صالحین

در این فصل مولف به تبیین 2 مبحث کلی می پردازد. هرکدام از این 2 مبحث، دارای فروعی هستند که مولف بدان فروع نیز اشاره می کند.

مبحث اول: اقوال اهل علم در مورد توسل به صالحین

در این مبحث، مولف به تبیین 6 فرع می پردازد:

فرع اول: مولف می نویسد: توسل انواعی دارد که برخی از این انواع را همه علما وبزرگان دین، مشروع دانسته اند نظیر: توسل به اسماء وصفات الهی، توسل به اعمال صالحه وتوسل به دعاء شخص صالح؛

برخی از انواع توسل نیز به اتفاق آراء بزرگان دین، ممنوع می باشد نظیر توسلی که همراه با عبادت غیرالله باشد.

انواع دیگری از توسل نیز وجود دارد که مورد اختلاف علما واقع شده است نظیر توسل به ذات انبیاء الهی علیهم السلام و صالحان؛ به این صورت که 3 قول در این مسئله وجود دارد:

 قول اول: دیدگاه جمهور علما و تمامی مذاهب اربعه این است که این نوع از توسل جایز است. جالب است که مولف به 3 موضع از مواضع ابن تیمیه اشاره می کند که وی در این 3 موضع، تصریح به جواز توسل به ذات کرده است. نظیر سخنی که در البدایه و النهایه از او نقل شده است: : قال (ابن تیمیه) لا یستغاث إلا بالله، لا یستغاث بالنبی استغاثة بمعنى العبارة، ولکن یتوسل به ویتشفع به إلى الله[1]

قول دوم: برخی از علما نیز بر این باورند که توسل به ذات ممنوع است.

قول سوم: تفصیل بین توسل به ذات پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) و توسل به ذات صلحاء دیگر؛ به این معنی که تنها توسل به ذات پیامبراکرم صلی الله علیه وآله جایز است.

فرع دوم تا پنجم: مولف در این فروع به تبیین این موضوع می پردازد که بسیاری از بزرگان مذاهب اربعه اهل سنت، قائل به مشروعیت توسل بوده اند. لذا در همین راستا یافعی برخی از این علما را نام می برد.

مذهب حنفی: از علمای حنفی مذهبی که به مشروعیت توسل حکم کرده اند می توان به کمال الدین ابن همام[2]، عبدالرحمن مبارکفوری[3]، نعمان بن محمود آلوسی[4] اشاره نمود.

مذهب مالکی: قاضی عیاض[5]، شهاب الدین قرافی[6] از جمله مالکی مذهبانی هستند که در آثار خود به جواز توسل اذعان کرده اند.

مذهب شافعی: نووی عالم مطرح شافعی مذهب نیز از قائلین به جواز توسل بوده است.[7]

مذهب حنبلی: مولف به دیدگاه برخی از علمای حنبلی مذهب نیز اشاره می کند که آنان نیز در کتب خود به مشروعیت توسل تصریح کرده اند. ابن تیمیه[8]، ابن قدامه[9] و ابن مفلح[10] از جمله این علما هستند.

 

فرع ششم: در این فرع، مولف به بیان مطالب تکمیلی می پردازد و 3 مطلب مهم را اشاره می کند.

مطلب اول: یافعی در این قسمت از کتابش، به نام بردن از کسانی می پردازد که به پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) توسل نموده اند.و یا ماجراهای مربوط به توسل دیگران را در کتب خود نقل نموده اند. هدف او از بیان مطالب مذکور، این است که نشان دهد توسل به ذات پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) و در نهایت توسل به صلحاء، از امور مرسوم در بین بزرگان امت اسلامی بوده است.

مولف در همین راستا به مطالب افرادی نظیر قرطبی، دمیاطی شافعی، سیوطی، ابن قدامه و ابن جوزی می پردازد.  بعنوان مثال، دمیاطی شافعی نیز می نویسد:
«اللهم إنا نسألک ونتوسل إلیک بنبیک الأمین، وبسائر الأنبیاء والمرسلین، أن تنصر سلطاننا وعساکره نصرا تعز به الدین، وتذل به رقاب أعدائک الخوارج والکافرین».[11] خدایا از تو می خواهیم و در برابر تو به پیامبر امینت (پیامبراکرم صلی الله علیه وآله) و سایر پیامبران و مرسلین (علیهم السلام) توسل می کنیم تا (بواسطه آنان) حاکم ما و لشکرش را یاری نمایی و بدین وسیله به دست فرمانروای ما دین را عزیز و دشمنانت، خوارج و کفار را ذلیل گردانی.

 ابوطالب مکی در قوت القلوب می نویسد: «وعلّم رسول الله (صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآله وسَلَّمَ) أبا بکر الصدیق رضی الله عنه هذا الدعاء فقال: قل اللهم إنی أسألک بمحمد نبیک وإبراهیم خلیلک وموسى نجیّک وکلیمک وعیسى روحک وکلمتک... أن تصلی على محمد نبیک وعلى آله وأن ترزقنی القرآن ».[12] پیامبراکرم صلی الله علیه وآله به ابوبکر تعلیم فرمودند که اینگونه دعا کند: خدایا از تو می خواهم به خاطر محمد(صلی الله علیه وآله)، ابراهیم، موسی و عیسی (علیهم السلام)..... بر پیامبرت محمد(صلی الله علیه وآله) و بر آلش درود فرستی و قرآن را روزی من گردانی....

 

مطلب دوم: یافعی در دومین مطلب مهم این بخش نیز با استناد به سخنانی از جناب شوکانی، درصدد اثبات این مدعاست که وی از طرفداران توسل به ذات انبیاء (علیهم السلام) و صالحین بوده است. چنانکه در تحفه الذاکرین آمده است: «وفی الحدیث، دلیل على جواز التوسل برسول الله (صلى الله علیه وآله و سلم) إلى الله عز وجل مع اعتقاد أن الفاعل هو الله سبحانه وتعالى وأنه المعطی المانع ما شاء کان وما یشأ لم یکن»[13]  حدیث عثمان بن حنیف[14] دلیلی بر جواز توسل به (ذات) پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) می باشد. البته شخص توسل کننده باید معتقد باشد که خدای متعال، فاعل امور است و هر وقت بخواهد عنایت می کند و هروقت که نخواهد چیزی عطا نخواهد فرمود.

مطلب سوم: در این قسمت، مولف به بیان نمونه هایی از توسل بزرگان دین، به صلحایی غیر از پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) اشاره می کند تا بدین وسیله اثبات کند که مشروعیت توسل به ذات، تنها منحصر به وجود نازنین پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) نمی باشد. چنانکه خطیب بغدادی در تاریخ بغداد اینگونه نقل می کند: «سمعت الحسن بن إبراهیم الخلال یقول: ما أهمنی أمر، فقصدت قبر موسى بن جعفر، فتوسلت به إلا سهل الله لی ما أحب».[15] حسن بن ابراهیم خلال می گوید: هیچ مشکلی برای من پیش نیامد مگر این که نزد قبر حضرت موسی بن جعفر (علیهماالسلام ) می رفتم و به ایشان توسل می کردم و خداوند همانی را که دوست داشتم، به من عنایت می فرمود.

البته ابن جوزی نیز مطلب فوق را در کتاب "المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم" ذکر می کند.[16]
همچنین ابن کثیر در البدایه و النهایه، در مورد شخصی به نام خالد بن زید بن کلیب می نویسد: «قال الواقدی: مات أبو أیوب بأرض الروم سنة ثنتین وخمسین ودفن عند القسطنطینیة وقبره هنالک یستسقی به الروم إذا قحطوا»[17] واقدی می گوید: ابو ایوب (خالد بن زید بن کلیب) در سال پنجاه و دو هجری قمری در روم از دنیا رفت و در قسطنطنیه دفن شد و در هنگام قحطی ها، مردم روم بوسیله او (از خدا) طلب آب می کنند.

مولف پس از بیان این مطالب، به تبیین مبحث دوم این فصل، یعنی مبحث ادله مشروعیت توسل می پردازد و در آنجا نیز به بیان فروعی اشاره می کند. که ان شاء الله گزارشی از این مباحث نیز در آینده ارائه خواهد شد.

 

 

 

 

 

 

[1] . ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج14، ص45؛

[2] . کمال ابن همام در فتح القدیر ج3، ص181 می نویسد: «ویسأل الله تعالى حاجته متوسلا إلى الله بحضرة نبیه - علیه الصلاة والسلام -. وأعظم المسائل وأهمها سؤال حسن الخاتمة والرضوان والمغفرة، ثم یسأل النبی - صلى الله علیه وسلم - الشفاعة فیقول. یا رسول الله أسألک الشفاعة، یا رسول الله أسألک الشفاعة وأتوسل بک إلى الله فی أن أموت مسلما على ملتک وسنتک»

[3] . مبارکفوری در تحفه الاحوذی، ج10، ص25 می نویسد: « قَالَ الشَّیْخُ عَبْدُ الْغَنِیِّ فِی إِنْجَاحِ الْحَاجَةِ ذَکَرَ شَیْخُنَا عَابِدٌ السِّنْدِیُّ فِی رِسَالَتِهِ وَالْحَدِیثُ یَدُلُّ عَلَى جَوَازِ التَّوَسُّلِ وَالِاسْتِشْفَاعِ بِذَاتِهِ الْمُکَرَّمِ فِی حَیَاتِهِ؛ وَأَمَّا بَعْدَ مَمَاتِهِ فَقَدْ رَوَى الطَّبَرَانِیُّ فِی الْکَبِیرِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ حُنَیْفٍ أَنَّ رَجُلًا کَانَ یَخْتَلِفُ إِلَى عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ فِی حَاجَةٍ لَهُ فَذَکَرَ الْحَدِیثَ قَالَ وَقَدْ کَتَبَ شَیْخُنَا الْمَذْکُورُ رِسَالَةً مُسْتَقِلَّةً فِیهَا التَّفْصِیلُ مَنْ أَرَادَ فَلْیَرْجِعْ إِلَیْهَا انْتَهَى»

[4] . وی در جلاء العینین می نویسد: «أن لا أرى باساً فی التوسل إلى الله تعالى بجاه النبی - صلى الله علیه وسلم - عند الله حیاً ومیتاً. ویراد من الجاه معنى یرجع إلى صفة من صفاته تعالى، مثل أن یراد به المحبة التامة المستدعیة عدم رده وقبول شفاعته. فیکون معنى قول القائل: إلهى أتوسل بجاه نبیک - صلى الله علیه وسلم -، أن تقضى لى حاجتى - إلهى أجعل محبتک له وسیلة فی قضاء حاجتى. ولا فرق بین هذا وقولک: إلهى أتوسل برحمتک أن تفعل کذا، إذ معناه أیضاً إلهى اجعل رحمتک وسیلة فی فعل کذا»          .جلاء العینین، ج1، ص572

[5] . قاضی عیاض در الشفا بتعریف حقوق المصطفی(صلی الله علیه وآله) می نویسد: شخصی در مسجدالنبی صلی الله علیه وآله از مالک بن انس پرسید: روبه قبله کنم یا رو به ضریح مطهر حضرت رسول صلی الله علیه وآله؟؛ مالک پاسخ داد: و لم تصرف وجهک عنه و هو وسیلتک و وسیله ابیک آدم (علیه السلام) الی الله تعالی .. . الشفا بتعریف حقوق المصطفی(صلی الله علیه وآله)، ج2، ص271

[6] . قرافی در کتاب أنوار البروق فی أنواء الفروق اذعان می کند:  وأما التوسل ببعض مخلوقاته فجائزة

[7] . نووی در کتاب المجموع شرح المهذّب نوشته است: «ثم یرجع إلى موقفه الأول قبالة وجه رسول الله صلى الله علیه وسلم ویتوسل به فی حق نفسه ویستشفع به إلى ربه سبحانه وتعالى ومن أحسن ما یقول ما حکاه الماوردی والقاضی أبو الطیب وسائر أصحابنا عن العتبی مستحسنین له قال (کنت جالسا عند قبر رسول الله صلى الله علیه وسلم فجاء أعرابی فقال السلام علیک یا رسول الله سمعت الله یقول (ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما) وقد جئتک مستغفرا من ذنبی مستشفعا بک إلى ربی»

[8] . ابن تیمیه در الرد علی الاخنائی: وقال(احمد بن حنبل): فإذا أردت الخروج فأت المسجد وصل رکعتین وودع رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم) بمثل سلامک الأول، وسلم على أبی بکر وعمر رضی الله عنهما، وحول وجهک إلى القبلة وسل الله حاجتک متوسلاً إلیه بنبیه (صلى الله علیه وآله وسلم) تقض من الله عز وجل. الرد على الإخنائی، ص409

[9] .. : ابن قدامه در المغنی نوشته است:  ثم تأتی القبر فتولی ظهرک القبلة، وتستقبل وسطه، وتقول: السلام علیک أیها النبی ورحمة الله وبرکاته، السلام علیک یا نبی الله، وخیرته من خلقه وعباده، أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له، وأشهد أن محمدا عبده ورسوله، أشهد أنک قد بلغت رسالات ربک، ونصحت لأمتک، ودعوت إلى سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة، وعبدت الله حتى أتاک الیقین، فصلى الله علیک کثیرا، کما یحب ربنا ویرضى، اللهم اجز عنا نبینا أفضل ما جزیت أحدا من النبیین والمرسلین، وابعثه المقام المحمود الذی وعدته، یغبطه به الأولون والآخرون، اللهم صل على محمد وعلى آل محمد، کما صلیت على إبراهیم وآل إبراهیم، إنک حمید مجید، وبارک على محمد وعلى آل محمد، کما بارکت على إبراهیم وآل إبراهیم، إنک حمید مجید، اللهم إنک قلت وقولک الحق: {ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما} [النساء: 64] . وقد أتیتک مستغفرا من ذنوبی، مستشفعا بک إلى ربی، فأسألک یا رب أن توجب لی المغفرة، کما أوجبتها لمن أتاه فی حیاته، اللهم اجعله أول الشافعین، وأنجح السائلین، وأکرم الآخرین والأولین، برحمتک یا أرحم الراحمین. ثم یدعو لوالدیه ولإخوانه وللمسلمین أجمعین.....  المغنی لابن قدامه، ج3، ص478

[10] . ابن مفلح در کتاب الفروع نوشته است:  وَیَجُوزُ التَّوَسُّلُ بِصَالِح، وَقِیلَ: یُسْتَحَبُّ، قَالَ أَحْمَدُ فِی مَنْسَکِهِ الَّذِی کَتَبَهُ لِلْمَرُّوذِیِّ: إنَّهُ یَتَوَسَّلُ بِالنَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی دُعَائِهِ، وَجَزَمَ بِهِ فِی الْمُسْتَوْعِبِ وَغَیْرِهِ، وَجَعَلَهَا2 شَیْخُنَا کَمَسْأَلَةِ الْیَمِینِ بِهِ...     کتاب الفروع، ج3، ص229

[11] . اعانه الطالبین، ج2، ص287.

[12] . قوت القلوب فی معاملة المحبوب ووصف طریق المرید إلى مقام التوحید، ج1، ص19.

[13] . تحفه الذاکرین، ص212.

[14] . حدیثی که ترمذی و حاکم نیشابوری آن را چنین ذکر کرده اند که شخصی نابینا به محضر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) شرفیاب شدند و از آنحضرت درخواست کردند که برای شفای چشمانش، دعا کند. آنحضرت فرمودند اگر نابینا باشی برایت بهتر است. ولیکن شخص مجددا اصرار نکوده و نهایتا حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) به او توصیه کردند وضو بگیرد و 2 رکعت نماز بخواند و اینگونه دعا کند: «اللهم إنی أسألک وأتوجه إلیک بنبیک محمد نبی الرحمة یا محمد إنی أتوجه بک إلى ربی فی حاجتی هذه لتقضى لی اللهم فشفعه فی».

[15] . تاریخ بغداد، ج1، ص442

[16] . المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج9، ص89

[17] . ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج 8، ص59

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی