نقد عملکرد داعش در برخورد با اسیر

داعش یکی از گروه های جهادی تکفیری است که امروزه به طور پراکنده در ممالک اسلامی فعالیت دارد و مدعی تشکیل حکومت جهانی و مقابله با صلیبیان و شکست آنان و در نهایت، رساندن پرچم به موعود می باشد. یکی از دستورات اسلام، تاکید بر برخورد مناسب با اسیران جنگی می باشد؛ ولی رویکرد برخی گروه های تکفیری مانند داعش، خلاف این سیره است؛ تا جایی که این گروه، خشن ترین و ناپسندترین برخوردها را با اسیران دارند. داعشی ها در شیوه تعامل با اسیران، سه شیوه خاص را اتخاذ نموده اند که عبارت اند از: سوزاندن اسیران جنگی، ذبح اسیران با ابزاری مانند چاقو و...، غرق نمودن اسیران در آب. با مراجعه به کتاب، سنت و همچنین گفتار بزرگان فریقین در ذیل آیات و روایات، سوء برداشت آنان و همچنین تضاد عملکرد ایشان با معارف ناب اسلامی روشن می گردد.
مقدمه
عمل بر طبق نصوص معتبر و همچنین تطبیق عملکرد خود با نصوص معتبر شرعی، وظیفه هر مسلمانی است؛ چنان چه عملی با اسلام مخالف باشد و برای آن دلیلی در کتاب و سنت وجود نداشته باشد، مردود و غیر قابل پذیرش خواهد بود. گروه تکفیری داعش به بهانه نشر جهانی اسلام، اقدام به استفاده از شیوه غلطِ ارعاب و ترساندن، جهت نشر و هدایت نموده است؛ از این رو اقدامات ناشایستی در برابر مخالفین خود انجام می دهند که باید ضمن شناخت عملکرد آنان و همچنین دلایل این اقدامات، با تکیه بر کتاب و سنت و همچنین دیدگاه بزرگان فریقین، به نقد عالمانه آن پرداخته شود؛ از جمله اقدامات گروه تکفیری داعش، برخوردهای ناشایستی است که با اسیران جنگی دارد؛ با توجه به اینکه در مورد اسیر و حقوق آن در اسلام، آثاری از قبیل: حقوق زندانی در اسلام، نوشته نجم الدین طبسی، احکام الاسری، نوشته علی احمد جواد و سرنوشت اسیر در اسلام اثر سیدعلی میرشریف نگاشته شده است، اما این کتاب ها تنها به بررسی حقوق اسیر پرداخته اند و اشاره ای به عملکرد داعش و یا دیگر گروه های جهادی، نسبت به اسیران جنگی ندارند؛ همچنین مقاله ای با عنوان "بررسی دیدگاه سلفیه جهادی در شیوه رفتار با اسراء" توسط علی اکبر لطفی در مجله سراج منیر[1] نگاشته شده است که مولف، تنها به بررسی ذبح اسیران از دیدگاه گروه های جهادی پرداخته است؛ با توجه به کتب و مقالات نگاشته شده در این باب مشهود است که هیچ کدام از این آثار، اشاره ای به عملکرد داعش نسبت به اسیر و همچنین، مقایسه این عملکردها با معارف ناب اسلامی ننموده است؛ از این رو با توجه به اینکه این مسئله از مسائل بسیار مهم در امر جهاد است، ضرورت ایجاب می کند، ضمن استخراج مستندات موجود از این گروه در رفتارهای آنان نسبت به اسیران، با تکیه بر کتاب و سنت، به نقد آن پرداخته شود. در این مقاله، ضمن تعریفی مختصر از داعش و اسیر، سه عملکرد این گروه تکفیری در برخورد با اسیران جنگی که عبارت اند از: سوزاندن اسیر، ذبح اسیر، غرق کردن اسیر، با تکیه بر کتاب و سنت مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.
مفاهیم
جهت بحث از عملکرد داعش نسبت به اسیران جنگی و مقایسه آن با معارف ناب اسلامی، تبیین مفهوم داعش و چگونگی شکل گیری آن و همچنین تبیین مفهوم اسیر لازم است؛ از این رو قبل از ورود به بیان مصادیق عملکرد داعش، این دو موضوع، مورد بررسی قرار می گیرد.
داعش
یکی از گروه های جهادی تکفیریِ فعال در برخی از کشورهای اسلامی از قبیل عراق و سوریه، داعش می باشد که کلمه ای اختصاری، به معنای "دولت اسلامی عراق و شام" است.[2] هسته اولیه گروه تکفیری داعش در سال 200(ص)م، در عراق با نام دولت اسلامی عراق تشکیل شد که رهبری آن به دست ابوعمر البغدادی[3] بود، و بعد از کشته شدن وی در سال 2010م، با رهبری ابوبکر البغدادی[4] فعالیت رسمی خود را در عراق شروع کرد؛[5] از جمله اقدامات مهم این گروه در ابتدای رهبری ابوبکر البغدادی، حمله به وزارت دادگستری عراق، حمله به زندان ابوغریب و زندان الحوت (که منجر به آزاد سازی برخی از زندانیان شد)، بود. هم زمان در اوایل سال 2011م، گروهی از این افراد با نام جبهة النصرة[6] در سوریه اقدامات نظامی را علیه حکومت بشار اسد انجام دادند و دست به کشتار در سوریه زدند که در این کار خود نیز موفق بودند؛ تا جایی که اسم این گروه در صدر مخالفین و مقاتلین برده می شد؛[7] تا اینکه در اواخر 2013م، ابوبکر البغدادی با حضورش در سوریه اعلام کرد که جبهة النصرة، گروهی از داعش است و از این پس، نام دولت اسلامی عراق و شام (داعش) را بر خود نهادند؛ بعد از آن در سال 2014م، اعلام شد که ابوبکر البغدادی به عنوان خلیفه مسلمانان است و همه باید با وی بیعت نمایند.
داعش مهم ترین اعتقادات خود را در بیانه ای تحت عنوان «عقیدتنا و منهجنا» که مشتمل بر بیست و سه اعتقاد می باشد منتشر کرده است.
راهبرد داعش در تحقق آرمان های خود عبارت است از: هجرت، تشکیل جماعت، بی ثبات کردن حکومت های منطقه (که از آن تعبیر به حکومت های طاغوت می کنند)، تمکین و در نهایت رسیدن به خلافت جهانی.[8]
اسیر
واژه اسیر از ماده أسر، یأسر، أسرا است که به معنای به چنگ آوردن و به دست آوردن و یا بند را محکم بستن می باشد.[9] اسیر نیز به معنای مأسور، یعنی در بند آورده شده و زندانی می باشد.[10] در اصطلاح به آن جنگ جویی اطلاق می گردد که در حال جنگ و یا بعد از آن، زنده دست گیر شود.[11]
شیوه تعامل با اسیران جنگی در اسلام
دین اسلام برای اصلاح افراد و جامعه و همچنین، ایجاد کردن فضایی امن در زندگی انسان ها، اهتمام زیادی دارد؛ بنابراین برای اسیران نیز حقوقی را بر طبق موازین شرعی و عدالت بیان نموده است؛ تا جایی که اسیر را مستحق دل جویی و نیکی دانسته و او را در ردیف یتیم و مسکین آورده است.
با مراجعه به نصوص اسلامی، حفظ احترام، حرمت اسیر و ادای حقوق آن به خوبی روشن می گردد؛ در ادامه به برخی از این نصوص اشاره می کنیم.
آیات
با مراجعه به برخی از آیات، تاکید بر احترام به اسیران و حفظ حقوق آنان روشن می گردد.
الف: )وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا(؛ و طعام خود را با دوست داشتنش به مسکین، یتیم و اسیر می دهند.[12]
بنابر تصریح مفسران، اسیر بیان شده در آیه شریفه از کفار بود. این آیه شریفه، نهایت رحم و شفقت اسلام را در مورد اسیران بیان می نماید.[13]
ب: )فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً(؛ بعد از اتمام جنگ، یا بر اسیران منت گذاشته و آزادشان کنید و یا با گرفتن فدیه آزادشان کنید.[14] در این آیه شریفه، دو حکم صریح در مورد اسیران جنگی بیان شده است که خیلی از علمای اسلام نیز همین دو حکم را در مورد اسیر روا می دانند. مگر در مواردی اضطراری که از سوی دین و با اذن حاکم، اجازه داده شده است.[15]
سیره پیامبر(ص)
پیامبر گرامی اسلام(ص) نسبت به رفتار حسنه در مورد اسیران جنگی، تاکید زیادی داشتند و در این باره فرمودند: «استوصوا بالاساری خیرا»؛ نسبت به اسیران با نیکی رفتار کنید؛[16] چنان چه اسیری را به شخصی می سپردند، خطاب به وی می فرمودند: «احسن الیه».[17] احترام و حفظ کرامت اسیران نزد پیامبر(ص)، به اندازه ای زیاد بود که برخی از آنان گمان می کردند به میهمانی آمده و اسیر نیستند. این عمل از سوی اصحاب نیز مشاهده می شد؛ تا جایی که برخی از اصحاب (مانند اهل بیت(ع))، غذای خود و فرزندان شان را به اسیران می دادند.[18]
رفتارهای داعش در برخورد با اسیر
با تتبع در آثار داعش و همچنین مشاهده فیلم ها و عکس هایی که در منابع داعش و یا دیگر فضاهای مجازیِ معتبر مشاهده می شود، می توان مهم ترین عملکرد داعش نسبت به اسیران جنگی را در سه محور کلی بیان نمود.
1. سوزاندن اسیر
از جمله اقدامات داعش در برخورد با اسیران جنگی، سوزاندن آنان و انتشار فیلم و عکس از این حرکت ناشایست می باشد؛[19] همان گونه که این گروه تکفیری، خلبان اردنی را بعد از قرار دادن وی در قفس به آتش کشیدند؛[20] البته گروه تکفیری داعش این عملکرد خود را به دین و یا کلام شخصیت های مورد قبول نزد خودشان، نسبت می دهند؛ لذا گروه داعش در جریان سوزاندن خلبان اردنی، کلامی از ابن تیمیه را قبل از اجرای حکم خواندند که گفته است: پس مثله کردنی که شایع و جاری است، اگر باعث دعوت آنان به ایمان و یا دور نمودن آنان از دشمنی باشد، می توان به آن اقامه حدود و جهاد مشروع اطلاق نمود؛[21] بنابراین با تکیه بر این فتوای ابن تیمیه، اسیر اردنی را سوزاندند.[22]
نقد
گروه تکفیری داعش در سوزاندن اسیر اردنی، استناد به قول ابن تیمیه داشت؛ در حالی که با تتبع در آثار ابن تیمیه، چنین فتوایی از وی دیده نمی شود. ابن مفلح[23] برای اولین بار این فتوا را به ابن تیمیه نسبت داده است؛[24] با این وجود، با چشم پوشی از صحت استناد این فتوا به ابن تیمیه، این برداشت داعش از فتوای ابن تیمیه نادرست است؛ چراکه آنان بخشی از کلام ابن تیمیه را گرفته و مابقی آن را رها نموده اند؛ چراکه ابن تیمیه (بر فرض صحت استناد کلام به وی)، در ادامه همین سخن، سه مرتبه گفته است: «الصبر افضل»؛ صبر در مقابل اسیر و بخشیدن آن افضل است؛[25] در واقع، بر فرض که بگوییم این جمله عین کلام ابن تیمیه بوده و برداشت داعش از کلام وی صحیح است، در این صورت نیز مجوزی برای چنین عمل ناشایستی نمی باشد؛ زیرا بنابر تصریح تمام مذاهب اهل سنت و حتی سلفی ها، عمل بر طبق کتاب و سنت واجب است؛ بنابراین، تجاوز از کتاب و سنت، جایز نمی باشد؛ لذا نمی توان بر طبق برداشت ها و اجتهادهای ابن تیمیه که مستندی برای آن در کتاب و سنت وجود ندارد، عمل نمود؛ بلکه باید فتوای وی را بر کتاب و سنت عرضه و در صورت تطابق با شریعت، آن را عملی کرد.
علاوه بر این، مشاهده چنین رفتار هایی از داعش، کاملا مخالف با سیره پیامبر(ص) می باشد؛ چراکه ایشان در یکی از سریه ها که افراد را به مقابله با مخالفین می فرستادند، وقتی افراد از ایشان جدا شدند، آنها را صدا زده و برگرداندند و فرمودند: «إِنْ وَجَدْتُمْ فُلَانًا فَاقْتُلُوهُ وَلَا تُحْرِقُوهُ، فَإِنَّهُ لَا یُعَذِّبُ بِالنَّارِ إِلَّا رَبُّ النَّارِ»؛ اگر به فلانی دست یافتید او را بکشید و به واسطه آتش نسوزانید؛ همانا عذاب نمی کند به واسطه آتش مگر خداوند. این روایت در منابع معتبری مانند سنن ابی داود،[26] مسند احمد بن حنبل،[27] مصنف عبدالرزاق[28] و معجم الکبیر طبرانی وارد شده است.[29] این روایت را شارحین حدیث، از جمله البانی صحیح دانسته و قبول کرده اند. [30]
روایت دیگری از پیامبر گرامی اسلام(ص) در منابع معتبر اهل سنت در منع سوزاندن اسیر وارد شده که ایشان فرمودند: «إِنِّی أَمَرْتُکُمْ أَنْ تُحْرِقُوا فُلاَنًا وَفُلاَنًا، وَإِنَّ النَّارَ لاَ یُعَذِّبُ بِهَا إِلَّا اللَّهُ، فَإِنْ وَجَدْتُمُوهُمَا فَاقْتُلُوهُمَا»؛ پیامبر(ص) هنگامی که یاران شان می خواستند خارج شوند فرمودند: من به شما امر کردم که فلانی و فلانی را بسوزانید؟ همانا تنها خداوند به واسطه آتش می سوزاند ؛ پس اگر این دو را یافتید آنها را بکشید.[31]
شوکانی در ذیل این روایت تصریح می کند: بنابر این روایت شریفه، جایز نیست سوزاندن هیچ یک از بندگان خداوند؛ چه مشرک باشد و چه غیر مشرک؛ حتی اگر به بالاترین حد از شرک هم رسیده باشد، نمی توان وی را سوزاند.[32]
همچنین این رفتار داعش مخالف با دیدگاه اهل سنت در سوزاندن اسیران جنگی می باشد؛ چراکه ایشان این امر را جایز نمی دانند؛ برای نمونه به کلام برخی از عالمان اهل سنت در سوزاندن اسیر اشاره می کنیم.
ابن قدامه
وی قائل است، در صورتی که بر دشمن تسلط یافتیم، حق سوزاندن آنها را نداریم و این امری است که کسی با آن مخالفت ندارد و مورد اتفاق می باشد.[33]
قیروانی مالکی
وی در کتاب خود، بابی را تحت عنوان "رمی العدو بالنار" آورده و با تکیه به کلام بزرگان، این اقدام را نامشروع و مخالف با شریعت اسلامی دانسته است.[34]
ابن حجر عسقلانی
وی در این باب تصریح دارد که این امر از سوی سلف مردود بوده و ایشان چنین کاری را نه در جنگ و نه در غیر آن قبول نداشتند. سلف، حتی برای قصاص نیز قائل به سوزاندن نبودند.[35]
با توجه به مستندات موجود از عملکرد داعش در سوزاندن اسیران جنگی و تطبیق آن با معارف ناب اسلامی و همچنین، فتاوای بزرگان دین، به خوبی نمایان است که این عمل داعش، مخالف با شریعت اسلام می باشد.
2. ذبح اسیر
یکی از اقدامات سلفیه جهادی در برخورد با اسیران، به کار بردن چاقو برای ذبح اسیران است. آنها از این عمل خود فیلم و عکس هایی را تهیه و منتشر می نمایند.[36] آنها این اقدام خود را منتسب به اسلام و با تکیه به کتاب و سنت انجام می دهند که ضمن بیان مستندات ایشان، به نقد آن می پردازیم.
الف: آیات مورد استناد در ذبح
۱. آیه 4 سوره محمد که می فرماید: )فَإِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ(؛ شما مؤمنان چون در میدان جنگ با کافران روبهرو شوید، باید شجاعانه آنها را گردن زنید.
۲. آیه 12 سوره انفال که می فرماید: )فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا منهم کل بنان(؛ پس ضربه ها را بر بالاتر از گردن های آنان بزنید و بر سر همه انگشتان شان بزنید.
داعشی ها این آیات شریفه را مستندی بر ذبح اسیران جنگی می دانند و قائلند که این آیات، ما را مأمور به سر بریدن نموده است.[37]
نقد
داعشی ها در توجیه این عملکرد خود، استناد به آیات مذکور دارند که باید مورد بررسی قرار گیرد. با مراجعه به کتب لغت و تراجم، روشن می گردد که واژه «لقی» بر هرگونه ملاقاتی اطلاق می شود؛[38] از این رو مفسران، در ذیل آیه شریفه قائلاند" لقاء" گاه به معنى مطلق ملاقات استعمال مىشود و گاه به معنى روبرو شدن در میدان جنگ است؛ البته در قرآن مجید نیز، در هر دو معنى بهکار رفته است؛ اما در آیه شریفه به معنای رسیدن به کفار در معرکه جنگ است؛[39] نه اینکه بهمحض ملاقات کفار آنها را گردن بزنیم؛[40] چراکه شواهدی در آیه، این معنا (روبرو شدن با کفار در معرکه جنگ) را تقویت میکند. شواهدی مانند مسئله اسارت اسیران، واژه حرب و شهادت در راه خدا و...[41]
پس مفسران در ذیل آیه شریفه تصریح دارند که مراد از "لقیتم" در آیه "لقاء،" در معرکه جنگ است؛[42] بنابراین، قدر متیقین از آیه شریفه، میدان جنگ می باشد؛ نه اسیران که بعد از اتمام جنگ احکام شان جاری می شود.
در آیه دوم نیز، مراد از ) فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا منهم کل بنان (، کشتن کفار و قطع کردن انگشتان می باشد و منظور حمله کردن به هر شکلی به سوی دشمن می باشد.[43] از آنجایی که قبلا، راحت ترین حالت برای کشتن، جدا کردن سر بوده، خطاب به ) فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ( شده است.[44]
علاوه بر این، برخی از مفسران قائلند، مراد از «الَّذِینَکَفَرُوا» در آیه شریفه، (بنابر فرمایش ابن عباس)، مشرکان بت پرست قریش هستند که مستحق قتل بودند؛[45] البته این حکم نیز بعد از نزول سوره برائت برداشته شد.[46] عده ای هم قائلاند، مراد، بتپرستان و اهل کتابی که در ذمه اسلام نیستند می باشند؛[47] در حالی که داعش، مخالفین خود را اعم از کافران و مسلمانان (اعم از شیعه و سنی که شهادتین می گویند)، گردن می زنند.
همچنین مراد از «ضَرْبَ الرِّقَابِ» در آیه شریفه، (بنابر تصریح مفسران)، مطلقِ کشتن است که با ابزار قتل محقق شود؛[48] پس می تواند به واسطه ضربه زدن به مواضعِ عامل مرگ، مانند سرِ شخص نیز محقق شود؛ از این رو تنها مختص به ذبح نمی باشد. در آیه شریفه از این باب که اکثر قتل ها با قطع کردنِ سر تحقق پیدا می کند، این قید را آورده است.[49]
علاوه بر این، علمای بزرگ اهل سنت نیز در ذیل آیات شریفه، دیدگاه هایی خلاف برداشت داعشی ها دارند؛ همان طور که حسن بصری و حماد بن ابی سلیمان در ذیل آیات شریفه گفته اند: این حکم در میدان نبرد می باشد و کشتن اسیر بعد از اتمام جنگ جایز نیست؛[50] اما آنچه از گروه های تکفیری در منطقه دیده می شود، ذبح افراد اسیر با چاقو و در غیر معرکه می باشد؛ همان گونه که در منابع خبری تصاویری از عملکرد تکفیری ها در ذبح اسیران جنگی منتشر شده است.[51] این موضوع باعث سخت تر شدن جان دادن شخص می گردد که مورد تایید دین نمی باشد.
علاوه بر این، ابن قیم در این باب تصریح می کند: گردن زدن کفار با ضربه شمشیر، راحت ترین حالت برای جان دادن وی بود؛ پس خداوند این عمل را به پیامبر(ص) دستور داده است.[52] ابن تیمیه نیز به عنوان کسی که داعشی ها تکیه زیادی به فتاوای وی در عملکرد خود دارند، در این باب آورده است: بهترین حالت برای قتل، گردن زدن است که شخص زود جان می دهد.[53] وی همچنین در ذیل روایت «ان قتلتم فاحسنوا القتلة»؛ اگر می کُشید به بهترین حالت بکشید،[54] تصریح دارد: بنابر این روایت، روشن می شود که بین ذبح و قتل فرق است؛ چراکه برای حیوانات، ذبح را استفاده نموده است؛ ولی برای انسان ها قتل را بیان کرده است؛[55] با توجه به فتوای این دو در شیوه قتل، روشن می شود که ملاک آنان نیز، راحت جان دادن است؛ با این وجود، امروزه با وجود امکانات متعدد، شیوه های بهتری برای قتل وجود دارد که شخص هنگام جان دادن اذیت نمی شود؛ پس باید از آن شیوه ها استفاده نمود؛ البته برخی از مفسران قائلند، خداوند جهت ایجاد رعب در دل دشمنان اسلام، این واژه را بیان فرموده است و منحصرا به این معنا نیست که حتما گردن آنان زده شود.[56]
با توجه به استناد گروه تکفیری داعش به آیات مذکور در مشروعیت بخشی به اقدامات خود نسبت به ذبح اسیران جنگی، روشن گردید که این آیات، بیان گر این عملکرد نمی باشند. این رفتار داعش شبیه رفتاری است که خوارج نهروان با صحابی پیامبر(ص) «عبدالله بن خباب» داشتند که بنابر شواهد تاریخی، وی را در کنار فرات مانند گوسفندی سر بریدند.[57]
سیره پیامبر(ص)
داعشی ها سیره پیامبر(ص) را در گردن زدن برخی از اسرای بدر، مجوزی برای خود در کشتار مخالفین می دانند؛[58] همچنین استناد به روایت عبدالله بن مسعود از پیامبر(ص) دارند که فرمودند: «أنتم عالة، فلا ینفلتن أحدٌ منهم إلا بفداءٍ أو ضرب عنق»؛ شما فقیرید؛ هیچ یک از اینها آزاد نمی شود، مگر اینکه فدیه بدهد یا گردنش زده شود؛[59] بنابراین ایشان دستور دادند که گردن "عقبة بن ابی معیط"، "نضرة بن حارث بن علقمه" و "اباعزة عمرو بن عبیدالله الجمحی" را جدا کنند.
نقد
گروه تکفیری داعش، عملکردش را منتسب به سیره پیامبر(ص) می داند؛ در حالی که این ادعای داعشی ها برداشت نادرستی از سیره پیامبر(ص) می باشد و مردود است؛ زیرا افرادی که پیامبر(ص) آنها را هلاک کرده، تمام شان از سران کفار و از جمله افرادی بودند که مسلمانان را بسیار اذیت می کردند؛ تا جایی که برخی از آنان، قصد جان پیامبر(ص) را کردند. با مراجعه به منابع تاریخی و سیره، می توان به دست آورد، علت حکم صادره از سوی پیامبر(ص) بر قتل این افراد، دلیلی دیگر بوده است؛ لذا در مورد قتل "عقبة بن ابی معیط" می گویند: وی از جمله مخالفان و مانعان سرسخت تبلیغ پیامبر(ص)، و از افرای بود که پیامبر(ص) و مسلمانان را بسیار اذیت کرد؛ تا جایی که سبدی از زباله و مدفوع را درب منزل پیامبر(ص) قرار داد.[60] نضرة بن حارث بن علقمه نیز، پیامبر(ص) و مسلمانان را بسیار اذیت کرد و علیه ایشان تبلیغات زیادی در بین قریش کرد؛[61] تا جایی که پیامبر(ص) گرامی را کاهن خواند؛[62] همچنین هنگامی که حضرت در مقابل کعبه در حالت سجده بود، مقداری زباله و مدفوع حیوان روی کمر ایشان ریخت و شروع به مسخره کردن پیامبر(ص) نمود؛ در این حال حضرت زهرا(س)، زباله ها را از روی کمر پیامبر(ص) برداشتند.[63] وی فردی است که وقتی پیامبر(ص) مشغول طواف بود، به ایشان فحش می داد و پارچه ای دور گردن پیامبر(ص) پیچیده و از مسجدالحرام بیرون برد؛[64] همچنین او کسی است که قصد شهید کردن پیامبر(ص) را در حالت نماز داشت که با ممانعت برخی از بزرگان قریش، از این کار صرف نظر کرد؛[65] لذا این افراد بیشترین خطر را برای اسلام داشتند و مستحق قتل بودند؛ اما با این وجود، برای برخی از آنان نیز، راحت ترین شیوه برای قتل که همان قطع سر با یک ضربه بود انتخاب شد؛ برخلاف عملکرد داعش که با ابزاری مانند چاقو، با اذیت فراوان و گاهی در چند مرحله، سر را از بدن جدا می کنند.
علاوه بر این، با مراجعه به سیره پیامبر(ص) در برخورد با اسیران جنگی، می توان دریافت که این رفتار داعش با سیره پیامبر گرامی اسلام(ص) مخالفت دارد که در ادامه، به برخی از رفتارهای پیامبر(ص) نسبت به اسیران اشاره می گردد.
۱. بعد از صلح حدیبیه، هشتاد نفر از کفار هنگام نماز صبح به پیامبر(ص) و یاران شان حمله کردند تا ایشان را بکشند. اصحاب پیامبر(ص) همه را اسیر کردند و ایشان بر آنان منت گذاشتند و همه را آزاد نمودند.[66]
۲. برخورد ایشان با ثمامة بن اثال: سیره پیامبر(ص) ترحم در حق افراد بود؛ تا جایی که وقتی ثمامه بن اثال (رئیس قبیله بنی حنیفه)، اسیر شد، نزد او رفته و فرمودند: ای ثمامه حالت چطور است؟ او در جواب گفت: اگر مرا بکشی کسی را کشته ای که خون دارد و انتقام او را خواهند گرفت و اگر آزادم کنی بر من منت گذاشته ای و سپاس گذار تو خواهم بود. پیامبر(ص) روز بعد نیز همین سوال را از وی پرسید و ثمامه همان جواب را داد. روز سوم نیز پیامبر(ص) همان سوال را از او پرسید و او همان جواب را داد که در این هنگام پیامبر(ص) فرمودند: وی را آزاد کنید؛ پس او را آزاد کردند. ثمامه نیز بعد از آزادی غسل کرده و مسلمان شد.[67]
۳. بعد از اینکه گروهی از بنی قریظه را اسیر کردند، در حالی که ایشان زیر آفتاب بودند، تعدادی از مسلمانان، اطراف این اسیران بودند. پیامبر(ص) خطاب به یاران خود فرمودند: «لَا تَجْمَعُوا عَلَیْهِمْ حَرَّ هَذَا الْیَوْمِ وَحَرَّ السِّلَاحِ قَیِّلُوهُمْ حَتَّى یَبْرُدُوا»؛ در این هوای گرم، اطراف این اسیران را خلوت کنید تا خنک شوند.[68]
۴. ترحم پیامبر(ص) به اباعزه: یکی از اسیران بدر اباعزه جحمیِ شاعر بود که بعد از اسارت، به پیامبر(ص) گفت: «یا رسول الله(ص) أنت أعرف الناس بفاقتی و عیالی و إنی ذو بنات فرقّ له و منّ علیه وعفا عنه»؛ ای پیامبر(ص) تو آگاه ترین انسان ها به من هستی که ضعیفم و دارای عیال و دخترانی می باشم. پیامبر(ص) نیز به وی ترحم نموده و منت گذاشتند و او را بخشیدند.[69]
علاوه بر این، اسلام برخلاف امت های قبل که اسیران را می کشتند و به عنوان قربانی به بت ها و خدایان هدیه می دادند و یا اینکه گوشت آنان را جلوی سگ ها و حیوانات وحشی می انداختند،[70] برای اسیران، حقوقی را مقرر فرموده و دستور به عدل و احسان نسبت به آنها داده است؛[71] بنابراین در آیه شریفه: ) یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیکُمْ مِنَ الْأَسْرَىٰ إِنْ یَعْلَمِ اللَّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْرًا یُؤْتِکُمْ خَیْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (؛ اى پیامبر(ص)، به اسیرانى که در دست شما هستند بگو: اگر خدا در دل هایتان نشان ایمان ببیند، بهتر از آنچه از شما گرفته شده، به شما خواهد داد و شما را مورد آمرزش قرار می دهد و خدا آمرزنده و مهربان است؛[72] ضمن بیان عدم اکراه اسیران بر قبول اسلام، برخورد خوب با آنها را از مسلمانان خواستار است؛[73] همچنین در آیه شریفه: )یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا(؛[74] از کسانی که غذای خود را به اسیر می دهند، تجلیل و احترام کرده است.[75] ابن کثیر در ذیل این آیه شریفه، با تکیه بر روایتی از ابن عباس تصریح می کند و می گوید: اسیرانی که خداوند، تاکید بر رافت و مهربانی با آنان را دارد همه از کفار بودند؛[76] همان گونه که سیوطی نیز در ذیل این آیه شریفه، همین استدلال را آورده است و از قول قتاده نقل کرده: همانا این تاکید نسبت به اسیران کافر است؛ پس به خدا قسم، اگر مسلمانی نزد ما اسیر باشد، بیشتر از این کفار حق دارد. در حالی که امروزه می بینیم گروه داعش، بدترین برخورد ها را با اسیرانی دارد که همه اقرار کننده به شهادتین هستند و نماز می خوانند.[77]
قرطبی نیز در تفسیر آیه شریفه آورده است: آنچه که از آیات قرآن استفاده می شود این است خداوند در مورد اسیر، ما را مخیر بین دو امر قرار داده است؛ یا اینکه او را با منت آزاد کنیم و در مقابل چیزی اخذ نکنیم و یا اینکه در مقابل آزادی وی، فدیه گرفته شود و حکم دیگری غیر از این بیان نشده است؛ همان گونه که در روایتی از انس بن مالک نقل است که در جنگ بدر، بعد از دست گیری عباس، گروهی از انصار نزد پیامبر(ص) آمده و عرض کردند: یا رسول الله(ص) اجازه بدهید ما فدیه پسر خواهرمان عباس بن عبدالمطلب را بدهیم و او را آزاد کنیم. پیامبر(ص) در جواب فرمودند: آزادش کنید و فدیه ای هم در مقابل نپردازید.[78]
همچنین پیامبر گرامی اسلام(ص) در واقعه جنگ بدر، توصیه بسیار زیادی نسبت به اسیران داشتند؛ تا جایی که فرمودند: هیچ کس به اسیری که در دست برادرش است دست درازی نکند و او را نکشد؛[79] همچنین وقتی یکی از مسلمانان، طنابی که به دست و پای عباس عموی پیامبر(ص) بود را آزادتر کرد، پیامبر(ص) فرمودند: این کار را برای تمام اسیران انجام بده.[80]
علاوه بر این، اکثر عالمان دینیِ معاصر اهل سنت نیز، قائل به عدم جواز قتل اسیر هستند و تنها در یک شرایط خاص آن را جایز می دانند؛[81] برخی نیز این حکم را مورد اجماع اهل سنت دانسته اند.[82]
1. غرق کردن اسیر در آب
یکی از اقدامات داعش در برخورد با اسیران جنگی، غرق نمودن آنان در آب می باشد؛[83] علاوه بر این، گروه تکفیری داعش از این عمل خود فیلم و عکس گرفته و اقدام به نشر گسترده آن نموده است.[84]
نقد
با مراجعه به کتاب و سنت، مؤیدی برای این عمل داعش در برخورد با اسیران جنگی نمی توان یافت؛ حتی بزرگان مذاهب نیز، این عمل را نهی نموده اند؛[85] همان گونه که مالک، ابوحنیفه و شافعی قائل به حرمت این عمل شده اند؛[86] تا جایی که شافعی تصریح می کند و می گوید: چنان چه مسلمانان یکی از کفار را به اسارت بگیرند، حق ندارند او را بسوزانند و یا در آب غرق نمایند.[87]
در شریعت اسلام، نه تنها کشتن دشمن به واسطه آب ممنوع و مردود است، بلکه جانواران را نیز نمی توان به این صورت از بین برد؛[88] همان گونه که در منابع اهل سنت وارد شده که خلیفه اول، یزید بن ابی سفیان را به مقابله با شامیان فرستاد و او را از غرق کردن زنبورهای عسل منع نمود.[89]
علاوه بر این، آن گونه که در کتب تاریخی معروف اهل سنت نقل شده در یکی از جنگ ها که خلیفه دوم، "المثنی بن حارثة" را برای مقابله با مخالفین به اطراف فرات در منطقه الانبار عراق فرستاده بود، وی دو نفر از فرماندهان خود (فرأت بن حیان و عتیبى بن النهاس) را به مقابله با گروهی از اهل نمر و تغلب فرستاد؛ این دو بعد از اینکه بر آن گروه غلبه یافتند و تعدادی از سربازان آنان، از ترس خود را در فرات انداختند، فریاد می زند که کمکشان کنند؛ اما ایشان از کمک به این افراد امتناع ورزیدند و در جواب شان گفتند: این غرق شدن به منزله همان سوزاندنی است که در جاهلیت برخی انجام می دادند؛ تا اینکه همه در آب غرق شدند؛ بعد از این واقعه، وقتی خبر به خلیفه دوم رسید، این دو فرمانده را به مدینه خواند و آنان را به خاطر این رفتارشان مورد سرزنش قرار داد؛[90] این در حالی است که گروه تکفیری داعش، مخالفین خود را به بدترین شکل در قفس های مخصوص قرار داده و در آب غرق می کند.[91]
نتیجه
با بررسی صورت پذیرفته از عملکرد داعش نسبت به اسیران جنگی و مقایسه این رفتارها با معارف اسلامی، به خوبی روشن می گردد که در کتاب و سنت و همچنین، فتاوای بزرگان فریقین، از این رفتارهای ناشایست نسبت به اسیران منع شده و نمی توان مستندی معتبر برای این رفتارها در منابع یافت؛ بلکه آنچه در منابع مشهود و معروف است، تاکید اسلام بر حفظ حقوق اسیر و رأفت و مهربانی نسبت به اسیر می باشد؛ تا جایی که در صورت استحقاق وی به مرگ نیز، باید راحت ترین شیوه در قتل وی را انتخاب نمود؛ بنابراین نمی توان اسیر را مستحق این جنایات وارده از سوی داعش دانست؛ بنابراین، این عملکرد داعش نسبت به اسیران جنگی مخالف با دستورات اسلامی می باشد.
منابع
۱. قرآن کریم.
۲. ابن أبی شیبه، عبدالله، المصنّف فی الأحادیث والآثار، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ریاض: مکتبة الرشد، چاپ اوّل، 1409ق.
۳. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، تحقیق: عمر عبد السلام تدمری، بیروت: دارالکتاب العربی، چاپ اوّل، 1417ق.
۴. ابن تیمیه، احمد، السیاسة الشرعیة، عربستان: وزارة الشئون الإسلامیة والأوقاف والدعوة والإرشاد، چاپ اول، 1418ق.
۵. ابن تیمیه، احمد، جامع المسائل، تحقیق: شمس، محمد عزیز، مکه: دار عالم الفوائد للنشر والتوزیع، چاپ اول، 1429ق.
۶. ابن جریر طبری، محمّد، تاریخ الرسل والملوک وصلة تاریخ الطبری، بیروت: دارالتراث، چاپ دوّم، 1387ق.
۷. ابن جوزی، عبدالرحمن، المنتظم فی تاریخ الأمم والملوک، تحقیق: عبدالقادر عطا، بیروت: دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.
۸. ابن حجر عسقلانى، احمد، فتح الباری شرح صحیح البخاری، بیروت: دارالمعرفة، 1379ق.
۹. ابن حنبل شیبانی، أحمد، مسند أحمد بن حنبل، تحقیق: شعیب الأرنؤوط و عادل مرشد و دیگران، بیروت: مؤسسة الرسالة، چاپ اوّل، 1421ق.
۱۰. ابن رشد، محمد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، مصر: مطبعة مصطفی البانی الحلبی، چاپ اول، 1395ق.
۱۱. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، تحقیق: عبدالقادر عطا، بیروت: دارالکتب العلمیة، چاپ اول،1410ق.
۱۲. ابن فارس، احمد، معجم المقاییس الغة، تحقیق: محمد هارون، عبدالسلام، بیروت: دارالفکر، چاپ اول، 1399ق.
۱۳. ابن قاسم غزی، محمد، فتح القریب المجیب فی شرح ألفاظ التقریب، تحقیق: الجابی، بسام عبدالوهاب، بیروت: دار ابن حزم للطباعة والنشر والتوزیع، چاپ اول، 1425ق.
۱۴. ابن قدامة، عبدالله بن أحمد، المغنی لابن قدامة، قاهره: مکتبة القاهرة، چاپ اول، 1388ق.
۱۵. ابن قیم جوزیه، محمد، الصلاة و احکام تارکها، مدینه: مکتبة الثقافة، بی تا.
۱۶. ابن مفلح حنبلی، محمد، الفروع و معه تصحیح الفروع لعلاءالدین علی بن سلیمان المرداوی، تحقیق: ترکی، عبدالله، بیروت: موسسة الرسالة، چاپ اول، 1424ق.
۱۷. ابن منظور، محمّد بن مکرم، لسان العرب، بیروت: دار صادر، چاپ سوّم، 1414ق.
۱۸. ابوداود سجستانى، سلیمان، سنن أبى داود، تحقیق: محمد محیى الدین عبد الحمید، بیروت: المکتبة العصریة، بى تا.
۱۹. ابوزهره، محمد، العلاقات الدولیة فی الاسلام، قاهره: دارالفکر العربیة، چاپ اول، 1415ق
۲۰. احمد جواد، علی، احکام الاسری فی الفقه الاسلامی والقانون الوضعی، بیروت: دارالمعرفة، چاپ اول، 142(ص)ق.
۲۱. البانی، ناصرالدین، صحیح و ضعیف سنن ابی داود، اسکندریه: مرکز نور الإسلام لأبحاث القرآن و السنة، بی تا.
۲۲. بخارى، محمّد، صحیح بخاری، تحقیق: محمد زهیر بن ناصر، بیروت: دار طوق النجاة، چاپ اوّل، 1422ق.
۲۳. بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل وأسرار التأویل، تحقیق: محمد عبدالرحمن المرعشی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ اوّل، 1418ق.
۲۴. بیهقى، أحمد، السنن الکبرى، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، بیروت: دارالکتب العلمیة، چاپ سوم، 1424ق.
۲۵. ترمذى، محمّد، سنن الترمذى، تحقیق: بشار عواد معروف، بیروت: دارالغرب الإسلامى، 1998م.
۲۶. جندی، خلیل بن اسحاق، التوضیح فی شرح مختصر ابن الحاجب، تحقیق: نجیب احمد، بی جا: مرکز نجیبویه للمخطوطات و خدمة التراث، چاپ اول، 1429ق.
۲۷. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، تحقیق: بشار عواد معروف، بیروت: دارالغرب الإسلامی، چاپ اوّل، 1422ق.
۲۸. خیر هیکل، محمد، الجهاد و القتال فی السیاسة الشرعیة، بیروت: دارالبیارق، چاپ اول،1417ق.
۲۹. دارالافتاع مصر، تنظیم داعش النشاة و الجرائم و المواجهة، مصر: مرکز دار الافتاع، بی تا.
۳۰. دارالافتاع مصر، تنظیم داعش من عمامة اسامة بن لادن الی قبعة صدام حسین، مصر: مرکز دار الافتاع، بی تا.
۳۱. زحیلی، وهبه بن مصطفی، تفسیر المنیر فی العقیدة والشریعة و المنهج، بیروت: دارالفکر المعاصر، 1418ق.
۳۲. سرخسی، محمد، شرح السیر الکبیر، بی جا: الشرکة الشرقیة للإعلانات، چاپ اول، 1971م.
۳۳. سید قطب، ابراهیم، فی ظلال القرآن، بیروت: دارالشروق، چاپ هفدهم، 1412ق.
۳۴. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، تحقیق: محمد ابوالفضل، ابراهیم، مصر: هیئة المصریة العامة للنشر، چاپ اول، 1394ق.
۳۵. سیوطی، عبدالرحمن، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، بیروت: دارالفکر، بی تا.
۳۶. شافعی، محمّد بن ادریس، الأم، بیروت: دارالمعرفة، 1410ق.
۳۷. شوکانی، محمد، سیل الجرار المتدفق على حدائق الأزهار، بی جا: دار ابن حزم، چاپ اول، بی تا.
۳۸. صنعانى، عبدالرزاق، المصنف، تحقیق: حبیب الرحمن أعظمى، هند: المجلس العلمی، چاپ دوّم، 1403ق.
۳۹. طبرانی، سلیمان، المعجم الکبیر، تحقیق: حمدی بن عبد المجید السلفی، قاهره: مکتبة ابن تیمیة، چاپ دوّم، بی تا.
۴۰. عظیم آبادی، محمد شمس الحق، عون المعبود شرح سنن أبی داود، تحقیق: عبدالرحمن محمد عثمان، مدینه: المکتبة السلفیة، چاپ دوّم، 1388ق.
۴۱. علوش، محمد، داعش و اخواتها، ریاض: الریس للکتب والنشر، چاپ اول، 2015م.
۴۲. عودة، سلمان، مقالات سلمان العودة، .www.islamtoday.ne
۴۳. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، تحقیق: مخزومی، بی جا: دار و مکتبة الهلال، بی تا.
۴۴. قرطبی، محمد، الجامع لأحکام القرآن، تحقیق: أحمد البردونی و إبراهیم أطفیش، قاهره: دارالکتب المصریة، چاپ دوّم، 1384ق.
۴۵. قیروانی، عبدالله، النَّوادر والزِّیادات على مَا فی المدَوَّنة من غیرها من الأُمهاتِ، تحقیق: محمد حجی، خطابی، بیروت: دارالغرب الإسلامی، چاپ اول، 1999م.
۴۶. ماوردی، علی بن محمد، احکام السلطانیة، قاهره: دارالحدیث، بی تا.
۴۷. متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، تحقیق: بکری حیانی وصفوة السقا، بیروت: مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، 1401ق.
۴۸. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت: موسسة الوفا، بی تا.
۴۹. مناوی، محمد، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، مصر: المکتبة التجاریة الکبرى، چاپ اول، 135(ص)ق.
۵۰. میر شریفی، علی، سرنوشت اسیر، تهران: سمت، چاپ اول، 1395ش.
۵۱. نشریه رسمی داعش، دابق، بی جا: گروه تکفیری داعش، بی تا.
۵۲. نویری، أحمد بن عبدالوهاب، نهایة الأرب فی فنون الأدب، قاهره: دارالکتب والوثائق القومیة، چاپ اوّل، 1423ق.
۵۳. واقدی، محمد، المغازی، تحقیق: مارسدن جونس، بیروت: دارالاعلمی، چاپ سوم، 1409ق.
۵۴. ویلیام، جیمز، قصة الحضارة، ترجمه: زکی نجیب، بیروت: دارالجیل، چاپ اول، 1408ق.
منابع اینترنتی:
۱. https://www.youtube.com
۲. aparat.com
۳. http://www.bbc.com/persian/world
[1]. شماره 25.
[2]. حماده، نضال، خفایا و اسرار داعش، ص87؛ دارالافتاع مصر، تنظیم داعش، ص32
[3]. هویت واقعی البغدادی مورد تردید است؛ بر اساس روایتی که ارتش آمریکا نیز در برههای آن را پذیرفته بود، البغدادی شخصیتی تخیلی بود که از سوی رهبران القاعده ساخته شد. روایت دیگری وی را عبدالله راشد صالح البغدادی معرفی میکند و دولت آمریکا پس از قتل وی، او را حامد داود محمد خلیل الزاوی معرفی کرد. بغدادی در سال ۱۹۸۵م، به جماعت سلفی عراق پیوست. در سال ۱۹۸۷م، در حالی که تحت تعقیب حکومت بود، برای جنگ با نیروهای شوروی به افغانستان رفت. وی در سال ۱۹۹۱م، به کشورش بازگشت و بنا به اخبار موثق اعدام شد. هیچ نشانی از زنده بودن وی وجود نداشت؛ تا اینکه در جنگ فلوجه در سال ۲۰۰۴م، علیه نیروهای آمریکایی جنگید و بهسختی زخمی شد و سپس با تشکیل شورای مجاهدین عراق به رهبری این شورا و ریاست دولت اسلامی عراق انتخاب شد. در پی انتخاب وی، بخشی از اعضای این شورا که شامل اتحادی از هواداران القاعده، گروههای سلفیِ دیگر و قبایل عرب سنی مخالف اشغال عراق میشد، در اعتراض به رهبری یک شخص گمنام از آن خارج شدند. تعیین هویت واقعی البغدادی از زمان انتخاب به رهبری امارت اسلامی عراق، معمایی برای مقامات عراقی و آمریکایی بوده است. از آن هنگام تاکنون (و حتی قبل از آن)، البغدادی چندین بار به قتل رسیده یا دستگیر شده است؛ ولی هر بار مشخص میشد که مقتول شخص دیگری بوده است؛ تا اینکه قتل او در سال ۲۰۱۰م، با تأیید القاعده عراق، قطعی شد.
[4]. «ابراهیم عواد ابراهیم بو بدری عرموش. برای وی در ابتدا دو کنیه بود؛ یکی ابوعواد و دیگری ابودعاء؛ اما کنیه او به نام ابوبکر، حقیقی نمی باشد؛ بلکه اشاره به خلیفه اول دارد و همچنین البغدادی نیز حقیقی نمی باشد؛ چراکه ابراهیم عواد اهل بغداد نمی باشد؛ بلکه وی از عشیره بوبدری (یکی از قبیله های البوعباس)، می باشد. ادعا شده است که وی از سادات است و نسب وی نیز به امام حسن(ع) می رسد؛ در حالی که مرکز «تنزیة النسب العلوی»، این ادعا را باطل خوانده است و انتساب وی را به امام حسن(ع) منکر شده است»؛ (علوش، محمد، داعش و اخواتها، ص162).
[5]. دارالافتاع مصر، تنظیم داعش، ص33.
[6]. از گروه های تکفیری فعال در عراق و سوریه می باشد.
[7]. دار الافتاع مصر، تنظیم داعش، ص33.
[8]. نشریه رسمی داعش «دابق»، شماره 1، رمضان 1435، ص38.
[9]. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج1، ص107؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج7، ص293.
[10]. ابن منظور، محمّد بن مکرم، لسان العرب، ج4، ص19.
.[11] ماوردی، علی بن محمد، احکام السلطانیة، ص131؛ میرشریفی، علی، سرنوشت اسیر در اسلام، ص201؛ احمد جواد، علی، احکام الاسری فی الفقه الاسلامی والقانون الوضعی، ص19.
[12]. سوره انسان، آیه8.
[13]. قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، ج19، ص129.
[14]. سوره محمد، آیه4.
[15]. میرشریفی، علی، سرنوشت اسیر در اسلام، ص227.
[16]. ابن هشام، عبدالملک، سیرة ابن هشام، ج2، ص299.
[17]. آلوسی، محمود، روح المعانی، ج15، ص171.
[18]. ابوزهره، محمد، العلاقات الدولیة فی الاسلام، ص122.
[19]. نشریه رسمی داعش،«دابق»، شماره7، ص5
[20]. https://www.youtube.com/watch?v=Pm_l-zVhMik
.[21] «فأما إن کان فی التمثیل السائغ لهم دعاء إلى الإیمان أو زجر لهم عن العدوان فإنه هنا من إقامة الحدود والجهاد المشروع».
[22]. https://www.aparat.com/v/Cs845/ .
[23]. وی محمد بن مفلح بن محمد بن مفرج «متوفای763ق»، از علمای حنبلی می باشد.
[24]. ابن مفلح حنبلی، محمد، الفروع ومعه تصحیح الفروع لعلاء الدین علی بن سلیمان المرداوی، ج10، ص265.
.[25] همان؛ نسیره، هانی، متاهة الحاکمیة، ص364.
[26]. ابی داود، سلیمان، سنن ابی داود، ج3، ص54.
[27]. ابن حنبل شیبانی، احمد، مسند احمد، ج25، ص421.
[28]. صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، ج5، ص214.
[29]. طبرانی، سلیمان، معجم الکبیر، ج3، ص158.
[30]. البانی، ناصرالدین، صحیح و ضعیف سنن ابی داود، ج1، ص2.
[31]. بخاری، محمد، صحیح بخاری، ج4، ص61.
[32]. شوکانی، محمد، سیل الجرار المتدفق على حدائق الأزهار، ص953.
[33]. ابن قدامه، عبدالله، المغنی، ج9، ص286.
[34]. قیروانی، عبدالله، النَّوادر والزِّیادات على مَا فی المدَوَّنة من غیرها من الأُمهاتِ، ج3، ص66.
[35]. ابن حجر عسقلانی، احمد، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج6، ص150.
[36]. نشریه رسمی داعش، «دابق»، شماره 3، ص4.
[37]. ابوحمزه مهاجر، عبدالمنعم، زاد المجاهد، ص123؛ ابومصعب زرقاوی، احمد، الأرشیف الجامع لکلمات و خطابات الشیخ أبی مصعب الزرقاوی، ص124.
[38]. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، ج6، ص2486؛ زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، ج39، ص471.
[39]. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج4، ص316؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج21، ص397.
[40]. بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التاویل، ج5، ص119؛ نسفی، عبدالله، مدارک التنزیل و حقائق التاویل، ج3، ص322.
[41]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج21، ص398.
[42]. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج4، ص316؛ مراغی، احمد مصطفی، تفسیر المراغی، ج26، ص49.
[43]. ثعالبی، عبدالرحمن، تفسیر ثعالبی، ج3، ص121؛ ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، ج4، ص22.
[44]. بیضاوی، عبدالرحمن، انوار التنزیل و اسرار التاویل، ج5، ص120.
[45]. قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، ج16، ص225؛ سید قطب، ابراهیم، فی ظلال القرآن، ج6، ص3281.
[46]. همان، ج6، ص3283.
[47]. ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر القرآن الکریم، ج4، ص211.
[48]. زجاج، ابواسحاق، معانی القرآن و اعرابه، ج5، ص6؛ زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج4، ص316؛ سید قطب، ابراهیم، فی ظلال القرآن، ج6، ص3281.
[49]. واحدی نیشابوری، ابوالحسن، الوسیط فی تفسیر القرآن المجید، ج4، ص119.
[50]. سرخسی، محمد بن احمد، شرح سیر الکبیر، ج1، ص1024.
[51]. سایت آرشیو بی بی سی: http://www.bbc.com/persian/world/2014/11/141116_l93_kassig
[52]. ابن قیم جوزیه، محمد، الصلاة و احکام تارکها، ص31.
[53]. ابن تیمیه، احمد، السیاسة الشرعیة، ص65.
[54]. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج3، ص1548؛ ترمذی، محمد، سنن ترمذی، ج3، ص75.
[55]. ابن تیمیه، احمد، جامع المسائل، ج1، ص34.
[56]. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج4، ص316.
[57]. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج1، ص571.
[58]. (لیبی، ابویحیی، دفع الرین عن آسری عصابة الکوریین، ص20)؛ (شهاب الثاقب، علی بن نایف، الخلاصة فی احکام الشهید، ص144)؛ «ابوحمزه مهاجر دستیار ارشد ابومصعب الزرقاوی رهبر القاعده عراق بود که پس از مرگ زرقاوی در سال ۲۰۰۵ به حکم شورای رهبری القاعده جانشین وی شد»؛ (ابوحمزه مهاجر، عبدالمنعم، زاد المجاهد، ج2، ص379).
[59]. طرطوسی، ابوبصیر، قواعد فی التکفیر، ص49.
[60]. ابن اثیر، علی بن ابی کرم، الکامل فی التاریخ، ج1، ص671.
[61]. همان.
[62]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج18، ص198.
[63]. همان.
[64]. همان؛ بخاری، محمد، صحیح بخاری، ج4، ص104، ح3185.
[65]. بخاری، محمد، صحیح بخاری، ج5، ص10، ح3678.
[66]. (ترمذی، محمد، سنن ترمذی، ج5، ص257)؛ (ابوداود، سلیمان، سنن ابی داود، ج3، ص63)؛ «عَنْ أَنَسٍ: أَنَّ ثَمَانِینَ هَبَطُوا عَلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَأَصْحَابِهِ مِنْ جَبَلِ التَّنْعِیمِ عِنْدَ صَلاَةِ الصُّبْحِ، وَهُمْ یُرِیدُونَ أَنْ یَقْتُلُوهُ، فَأُخِذُوا أَخْذًا، فَأَعْتَقَهُمْ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ».
[67]. بخاری، محمد، صحیح بخاری، ج5، ص170؛ نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج3، ص1387.
[68]. سرخسی، محمد، شرح السیر الکبیر، ج1، ص1029.
[69]. بیهقی، احمد، سنن الکبری، ج6، ص520.
[70]. ویلیام، جیمز، قصة الحضارة، ج3، ص163.
[71]. عودة، سلمان، مقالات الشیخ سلمان العودة، ص78.
[72]. سوره انفال، آیه70.
[73]. «سلمان العودة از متفکران روشن فکر وهابی و ناقد گروه های سلفیه جهادی»؛ (عودة، سلمان، مجموع مقالات الشیخ سلمان العودة، ص79).
[74]. سوره انسان، آیه8.
[75]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج21، ص400.
[76]. ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر القرآن العزیز، ج8، ص295.
[77]. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج8، ص371.
[78]. «حَدَّثَنِی أَنَسُ بْنُ مَالِکٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّ رِجَالًا مِنَ الأَنْصَارِ اسْتَأْذَنُوا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ، ائْذَنْ فَلْنَتْرُکْ لِابْنِ أُخْتِنَا عَبَّاسٍ فِدَاءَهُ، فَقَالَ: لاَ تَدَعُونَ مِنْهَا دِرْهَمًا»؛ (بخاری، محمد، صحیح بخاری، ج4، ص69).
[79]. ابن حنبل شیبانی، احمد، مسند احمد، ج33، ص364؛ واقدی، محمد، المغازی، ج1، ص106.
[80]. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج4، ص9؛ ابن جوزی، عبدالرحمن، المنتظم فی تاریخ الأمم والملوک، ج5، ص37.
[81]. ابوزهرة، محمد، العلاقات الدولیة فی الاسلام، ص175؛ زحیلی، وهبه، آثار الحرب، ص415؛ شلبی، احمد، الجهاد والنظم العسکریة فی التکفیر الاسلامی، ص127؛ خیر هیکل، محمد، الجهاد والقتالفی السیاسة الشرعیة، ج3، ص1545.
[82]. ابن رشد، محمد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، ج2، ص145.
[83] . https://www.youtube.com/watch?v=VSYs1InMcos
[84] https://www.aparat.com/v/amHch.
[85]. ابن قاسم غزی، محمد، فتح القریب المجیب فی شرح ألفاظ التقریب، ص296.
[86]. جندی، خلیل بن اسحاق، التوضیح فی شرح مختصر ابن الحاجب، ج3، ص423؛ ابن قدامه، عبدالله، المغنی، ج10 ص494.
[87]. «وإذا أسَرَ المسلمون المشرکین فأرادوا قتلهم قتلوهم بضرب الأعناق ، ولم یجاوزوا ذلک... ولا تحریق و لا تغریق»؛ (شافعی، محمد بن ادریس، الام، ج4، ص259).
[88]. وزارت اوقاف کویت، موسوعة الفقهیة الکویتیة، ج16، ص156؛ ابن قدامه، عبدالله، المغنی، ج8، ص451.
[89]. ابن قدامه، عبدالله، المغنی، ج9، ص289.
[90]. ابن اثیر، علی، الکامل فی التاریخ، ج2، ص284؛ نویری، احمد، نهایة الارب فی فنون الادب، ج19، ص189؛ ابن جریر طبری، محمد، تاریخ الرسل والملوک وصلة تاریخ الطبری، ج3، ص476.
[91] . https://www.youtube.com/watch?v=VSYs1InMcos