رحیم صبور

معارف،بررسی،نقد،تحلیل

رحیم صبور

معارف،بررسی،نقد،تحلیل

رحیم صبور

هجمه دشمن از طریق فضای مجازی و وارد کردن شبهات بر پیکره مذهب شیعه و انقلاب اسلامی نشان از حرکت صحیح و رو به جلو شیعه و انقلاب است. امید است همه اهالی دغدغه مند انقلابی فعال در فضای مجازی، هر یک به سهم خود در راستای کمک به آرمان های انقلاب و مذهب حقه شیعه گامی هر چند کوچک جهت هدایت قشرهای مختلف خصوصا جوانان برداشته و وظیفه خویش را در این راستا ایفا نمایند. ارادتمند شما صبور

یکی از مسائل مهم فقهی، رفتن به زیارت قبور می باشد. در اصلِ زیارت قبور توسط مردان هیچ اختلافی وجود ندارد؛ اما در ارتباط با زیارت قبور توسط زنان، بین مذاهب اسلامی و وهابیت اختلاف وجود دارد. محمد بن عبدالوهاب در کتاب التوحید، روایتی که مضمون آن لعن و نفرین زیارت کنندگان زن می باشد را نقل کرده است که این مسئله بیان از حُکم حرمت دارد؛ چنان¬که پیروان وی با استفاده از این روایت، قائل به حُرمت زیارت قبور زنان هستند. علمای فریقین، برخلاف ابن عبد الوهاب و پیروان وی، به حُکم جواز زیارت قبور زنان تصریح کرده اند. علمای اهل سنت، در مواجهه با روایت نهی از زیارت بانوان مُعتقدند که این روایت نسخ شده است؛ لذا زیارت زنان را جایز دانسته و در مقام دلیل، به سیره حضرت زهرا(س) نسبت به رفتن و زیارت نمودن قبر حضرت حمزه(ع)و روایاتی که از عایشه نسبت به جواز زیارت زنان وجود دارد، استناد کرده¬اند. آنها همچنین به روایتی که از پیامبر(ص) نسبت به تعلیم و چگونگی زیارت اهل قبور نقل شده و دیگر روایات در این زمینه تمسّک نموده و این روایات را دلیل بر جواز زیارت زنان دانسته‌اند.

 

مقدمه

یکی از مسائلی که اهمیّت رفتن به زیارت قبور اموات را بالا می برد، تذکر مرگ و یادآورى قیامت است و این خود، موجب باز داشتن انسان از پیروی هواهای نفسانی است؛ این مسئله زمینه ساز عبرت آموزى فردی و همچنین، موجب جهت دار شدن زندگی بشریّت می باشد؛ چنان که در روایات نبوی به این نکته مهم نیز اشاره شده که ایشان فرمودند:«... إنی کنت نهیتکم عن زیارة القبور فزوروها فإنها تذکرکم الآخرة...».[1]

عبرت و موعظه نفس، مسئله ای است که هم مردان و هم زنان را شامل می شود؛ بنابراین همه افراد را شامل می شود؛ اگر چه ممکن است حضور بانوان در زیارت مقابر، مفاسدی را به همراه داشته باشد، ولیکن صِرف این احتمال نمی تواند موجب حُرمت نفس عمل شود؛ بلکه باید ضوابط شرعی رعایت گردد؛ لذا مسئله جواز زیارت قبور توسط زنان، در میان مذاهب اسلامی امری پذیرفته شده است؛ ولی در مقابل، وهابیّت حُکم حُرمت را برای آن ذکر می کنند. محمد بن عبدالوهاب، مؤسّس جریان وهابیّت، در کتاب التوحید، روایتی از ابن عباس مبنی بر لعن و نفرین زیارت قبور برای زنان ذکر می کند[2] و تابعینِ وی از آن، حکم حُرمت را استنباط می کنند.[3]

شیعه و اهل سنّت، با توجه به روایاتی که دالّ بر جواز زیارت رفتن بانوان می باشد، حُکم به جواز آن داده اند.

در میان شیعیان، زیارت قبور برای زنان از جهت روایات و فتاوای فقها، استحباب دارد[4] و در میان اهل سنت، سه حکم جواز و اباحه،[5] کراهت[6] و استحبابِ[7] زیارت دیده می شود؛ حتی برخی مانند ابن حزم ظاهری، قائل به استحباب زیارت قبور هستند و آن را یک بار در طول عُمر، واجب می دانند.[8] اهل سنت معتقدند که روایات نهی از زیارت بانوان، نسخ شده است.

در این مقاله زیارت قبور توسط زنان به صورت تطبیقی میان مذاهب اسلامی و وهابیت و همچنین واکاوی ادلّه طرفین بر حکم جواز و عدم جواز مورد بررسی قرار گرفته است. پیروی از سیره و سنّت نبوی ایجاب می کند که در راستای دفاع از حق، ادّله و اسناد طرفین مورد مطالعه و بررسی قرار بگیرد؛ چنان که بعضی از وهابیون مانند البانی، به دلیل رسیدن به این هدف مهم، در این زمینه تحقیقاتی انجام داده اند و برخلاف تفکرات ابن عبدالوهاب، استحباب زیارت را قائل شده اند و در مقام دفاع، به مهم ترین اشکالاتی که وهابیون در این زمینه داشته اند، پاسخ داده اند؛[9] در ذیل، ابتدا سخنان ابن عبد الوهاب ذکر می شود و سپس، دیدگاه علمای مذاهب اسلامی و ادلّۀ آنها بر جواز زیارت قبور زنان ذکر می گردد.

ابن عبد الوهاب و زیارت زنان

در باب «ما جاء أن الغلو فی قبور الصالحین...»، روایتی از «ابن عباس» نقل شده است:

«وعن ابن عباس قال: لعن رسول الله(ص)زائرات القبور، والمتخذین علیها المساجد والسرج».[10]

شیخ عبدالوهاب ذیل مسئله نهم و دهم تصریح می کند که رفتن زن ها برای زیارت و همچنین روشن کردن چراغ بر روی قبر، مورد لعن قرار گرفته است.[11] وهابیون به این نکته اذعان دارند که مُقتضا و مُستفاد از حکم لعن، حُرمت است؛[12] بنابراین زیارت قبور زنان را حرام می دانند. آنها معتقدند معصیتی که با لعن یا وعید دوزخ همراه باشد، علاوه بر حُکم حرمت، از گناهان کبیره نیز محسوب می شود؛[13] چنان که ابن عثیمین در شرح کتاب التوحید به این مسئله اذعان داشته است.[14]

بررسی سند روایت لعن، نسبت به زیارت قبور زنان

روایتی که ابن عبد الوهاب به آن استناد کرده، در کتب متعدّد اهل سنت، با سند «حدثنا هاشم، حدثنا شعبة، عن محمد بن  جحادة، عن أبی صالح، عن ابن  عباس»، روایت شده است[15] که در ذیل، سند آن مورد بررسی قرار می گیرد.

در سند این روایت، نام «أبوصالح» وجود دارد و اسم وی «باذام» است که بسیاری از بزرگان مانند نسایی، أبوحاتم، عقیلی، ابن عدی، ابن الجارود، أبوأحمدالحاکم، ابن حبان و دیگران وی را تضعیف کرده اند.[16] ابن حجر عسقلانی علاوه بر تضعیف،[17] وی را مدلّس نیز می داند.[18]

ألبانی نیز این روایت را ضعیف دانسته  است.[19] وی ضعف راوی مذکور را به جمهور علما نسبت می دهد و بیان می کند که به جز «عجلی»، هیچ کس وی را توثیق نکرده است.[20]

قفیلی محقّق کتاب التوحید نیز، روایت فوق را ضعیف دانسته و در ادامه به ضعف أبوصالح اشاره کرده و سخنان بزرگان را نسبت به تضعیف راوی ذکر می کند.[21]

محقّق کتاب فتح المجید، روایت را ضعیف می داند و معتقد است، بدون جملۀ «المتخذین علیهاالمساجد والسرج» روایت صحیح  می باشد؛[22] در حالی که حدیث «لعن اللّٰه زوّارات القبور»[23] یا «لعن رسول اللّٰه زوّارات القبور»، بدون عبارت فوق، با دو سند در کُتب حدیثی ذکر شده است که آن دو سند عبارت اند از:

1. «عن سفیان، عن عبدالله بن عثمان بن خثیم، عن عبدالرحمن بن  بهمان، عن عبدالرحمن بن  حسان بن  ثابت، عن أبیه، قال: لعن رسول الله زوارات القبور».[24]

2. «حدثنا یحیى بن  إسحاق، حدثنا أبوعوانة، عن عمر بن أبی سلمة، عن أبیه، عن أبی  هریرة، قال: "لعن رسول الله زوارات القبور».[25]

هر دو سند راویت فوق ضعیف است؛ چنان که قفیلی نیز به آن اشاره کرده است.[26]

در سند اول نام دو راوی (عبدالرحمن بن  بهمان، عبدالرحمن بن  حسان) وجود دارد که هر دوی آنها مجهول هستند.[27] ابن مدینی در وصف عبدالرحمن بن بهمان، وی را مجهول ذکر کرده است.[28] شعیب أرنؤوط نیز ابن بهمان را مجهول و سند روایت را ضعیف ذکر کرده است.[29]

در سند دوم نیز، نام عمر بن أبی سلمه وجود دارد که ضعیف شمرده می شود.[30] شعبه و یحیی بن  معین وی را ضعیف می دانند[31] و نسایی و جوزجانی او را در حدیث قوی ندانسته اند.[32] ابن سعد، أبوحاتم[33] و ابن خزیمه[34] قائلند که به حدیثش نمی توان استدلال نمود و برخی احادیثِ او را واهی و پوچ بیان کرده اند؛[35] بعضی از بزرگان نیز نام وی را در شمار راویان ضعیف برشمرده اند.[36]

مذاهب اسلامی و زیارت زنان

مذاهب اسلامی با توجه به روایاتی که دالّ بر جواز زیارت رفتن بانوان می باشد، آن را جایز دانسته اند که در ذیل، دیدگاه هر کدام ذکر می گردد.

اهل سنّت و زیارت قبور زنان

علمای اهل سنّت در مسئله زیارت قبر توسط زنان، قائل به جواز و اباحۀ زیارت شده اند؛[37] برخی از آنها استحباب زیارت[38] را قائل شده اند و بعضی قائل به کراهت هستند.[39] 

علّت قول کراهت، به دلیل روایاتی است که دربارۀ منع زیارت زنان بیان شده است.[40]

از آن جایی که در برابر روایت منع، احادیث جواز بر زیارت قبور وجود دارد (مانند روایتی که از ابن بریده در کتب حدیثی ذکر شده است)،[41] برخی از بزرگان اهل سنت فقط به روایات ترخیص تمسّک کرده و قائل به جواز زیارت شده اند؛[42] ولی علمای دیگر در مواجهه با این دو دسته از روایات، بین آ نها را جمع کرده اند که برخی از آنان عبارت اند از:

1. اکثرا گفته اند: زن ها تا از فتنه ها در امان باشند، اجازه زیارت دارند؛[43] از جمله، رویانی که در کتابش به این مسئله تصریح کرده است.[44]

2. بعضی قائل به کراهت زیارت زنان شده اند؛ چراکه صبرشان کمتر و جزع آنها بیشتر است.[45]

3. قرطبی می گوید: نفرین در این حدیث، اختصاص به زنانی دارد که زیاد به زیارت قبور می‌روند و صیغه مبالغه (زوّارات) به این معنا دلالت دارد؛ البته شاید سبب نهی چنین زنانی از زیارت قبور، عواقب آن باشد؛ مانند از بین رفتن حقّ همسر، زینت و خودنمایی، فریاد زدن و امثال آن؛ لذا چنان چه از تحقّق نیافتن این عواقب مطمئن باشیم، مانعی ندارد که زنان به زیارت قبور روند؛ زیرا یادآوری آخرت چیزی است که هم مردان و هم زنان، به آن نیازمند هستند.[46]

شوکانی هم، سخن قرطبی را پذیرفته و می گوید: این سخن شایسته اعتماد در جمع بین احادیثی است که به ظاهر متعارض می‌باشند.[47] مبارکفوری نیز در کتاب تحفة الأحوذی، پس از نقل سخن قرطبی می‌گوید: آن  چه قرطبی می‌گوید چیزی است که ظاهر حدیث بر آن دلالت دارد.[48]

ادله اهل سنت بر جواز زیارت قبور زنان

بزرگان اهل سنت نسبت به حکم جواز زیارت زنان، به روایاتی استدلال کرده اند که عبارت اند از:

الف: تقریر پیامبر(ص)در روایت صحیح بخاری

در کتاب صحیح بخاری روایتی از «أنس بن مالک» نقل شده است که می گوید:

«حَدَّثَنَا آدَمُ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، حَدَّثَنَا ثَابِتٌ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: مَرَّ النَّبِیُّ(ص)بِامْرَأَةٍ تَبْکِی عِنْدَ قَبْرٍ، فَقَالَ: اتَّقِی اللَّهَ وَاصْبِرِی. قَالَتْ: إِلَیْکَ عَنِّی، فَإِنَّکَ لَمْ تُصَبْ بِمُصِیبَتِی، وَلَمْ تَعْرِفْهُ، فَقِیلَ لَهَا: إِنَّهُ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَأَتَتْ بَابَ النَّبِیِّ6، فَلَمْ تَجِدْ عِنْدَهُ بَوَّابِینَ، فَقَالَتْ: لَمْ أَعْرِفْکَ، فَقَالَ: إِنَّمَا الصَّبْرُ عِنْدَ الصَّدْمَةِ الأُولَى».[49] 

روزى پیامبر(ص)زنى را در کنار قبرى دید که گریه مى‌کرد. به او فرمود: تقواى الهى پیشه کن و صبر نما. آن زن گفت: دور شو، تو که مبتلا به مصیبت من نشده‌اى تا بدانى گرفتار چه مصیبتى شده‌ام. شخصى به آن زن گفت: او پیامبر(ص)بود. آن زن به درِ خانۀ پیامبر(ص)آمد و هیچ نگهبانى نبود. زن به پیامبر(ص)عرض کرد: من شما را نشناختم. پیامبر(ص)فرمود: صبر حقیقى، صبر در مصیبت اوّل است.

ابن حجر عسقلانی می نویسد: از اینکه پیامبر(ص)عمل وی را منع نکردند، حکم به جواز زیارت ثابت می شود؛ چراکه تقریر پیامبر(ص)حجت می باشد.[50] عینی نیز در شرح روایت فوق، رفتن به زیارت قبور را برای مرد و زن جایز می داند و به نقل از نووی جواز را به جمهور علما نسبت می دهد.[51] 

علاوه بر عالمان اهل سنت،[52] البانی نیز از روایت فوق جواز زیارت را استنباط کرده است.[53]

ب: روایت عایشه در جواز زیارت بانوان

«عن عبدالله بن أبی ملیکة، أن عائشة أقبلت ذات یوم من المقابر فقلت لها: یا أم المؤمنین من أین أقبلت؟ قالت: من قبر أخی عبدالرحمن بن أبی بکر. فقلت لها: ألیس کان رسول الله نهى عن زیارة القبور؟ قالت: نعم کان نهى ثم أمر بزیارتها».[54] روزى عایشه از قبرستان می آمد، به او گفتم: از کجا مى‌آیى؟ گفت: از کنار قبر برادرم عبدالرحمن بن ابى بکر. گفتم: آیا رسول خدا(ص)از زیارت قبور نهى نکرده بود؟ گفت: آرى، ابتدا نهى کرده بود و سپس دستور به زیارت قبور داد.

و همچنین روایتی که ابی ملیکه می گوید: از عایشه شنیدم که گفت: پیامبر(ص)زیارت قبور را اجازه داد.[55]

بعضی از عالمان اهل سنت در حکم جواز زیارت، به روایت فوق اشاره کرده اند.[56] البانی نیز هر دو روایت را ذکر کرده است.[57]

ج: پیامبر(ص)و تعلیم زیارت به عایشه

عایشه از پیامبر(ص)نقل مى‌کند که آن حضرت به من فرمودند:

«... فَقَالَ: إِنَّ رَبَّکَ یَأْمُرُکَ أَنْ تَأْتِیَ أَهْلَ الْبَقِیعِ فَتَسْتَغْفِرَ لَهُمْ، قَالَتْ: قُلْتُ: کَیْفَ أَقُولُ لَهُمْ یَا رَسُولَ اللهِ؟ قَال "قُولِی: السَّلَامُ عَلَى أَهْلِ الدِّیَارِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُسْلِمِینَ، وَیَرْحَمُ اللهُ الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنَّا وَالْمُسْتَأْخِرِینَ، وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللهُ بِکُمْ لَلَاحِقُون»؛[58] پروردگارت به تو امر مى‌کند که به قبرستان برو و براى آنان طلب استغفار کن. گفتم: در کنار قبرها چه بگویم؟ پیامبر(ص)فرمودند: بگو:...

علاوه بر علمای اهل سنت،[59] البانی[60] نیز در حکم به جواز زیارت، به روایت فوق استدلال کرده  است.

د: زیارت قبر حضرت حمزه(ع)توسط حضرت فاطمه3

«عن علی بن الحسین7، عن أبیه: أن فاطمة بنت النبی(ص)کانت تزور قبر عمها حمزة کل جمعة فتصلی وتبکی عنده»؛[61] فاطمه دختر پیامبر(ص)هر جمعه به زیارت قبر عمویش حمزه(ع)مى‌رفت؛ در آنجا نماز مى‌خواند و در کنار قبر گریه مى‌کرد.

بعضی از بزرگان اهل سنت[62] در جواز زیارت به روایت فوق اشاره کرده اند.

شیعه و زیارت قبور زنان

در میان بزرگان و فقهای شیعه، سه حُکم جواز،[63] استحباب و کراهت وجود دارد.[64] نظر اکثریت فقهای شیعه بر استحباب زیارت قبور زنان می باشد؛[65] برخی استحباب آن را با شرط صبر و عدم جزع ذکر کرده اند؛[66] ولی برخی مانند محقق حلّى و علمای بعد از او، قائل به کراهت شده اند.[67]

لازم به ذکر است که علّت فتوای کراهت، در خصوص زیارت زنان نیست؛[68] بلکه کراهت به دلیل آن است که محفوظ ماندن زن از چشم نامحرمان برای او ارجحیّت دارد؛[69] لذا برخی بزرگان بعد از حُکم جواز می نویسند که شایسته است، هیچ مردی او را نبیند.[70] محقق حلّى نیز در ابتدا، برای جواز، به سیره حضرت زهرا(س)در زیارت قبر حمزه(ع)در شنبه‌ها و نیز رفتن عایشه به زیارت قبر برادرش استدلال کرده است؛ سپس برای کراهت چنین دلیل آورده است که ستر و پوشش و صیانت برای زنان اولویت دارد.[71]

دلایل روایی شیعه بر جواز زیارت قبور زنان

در کتب روایی شیعه، وجود روایات زیادی در باب چگونگی زیارت قبور مؤمنان توسط مردان و زنان، دلالت بر جواز حُکم آن دارد؛[72] همچنین بابی مستقل در استحباب زیارت قبور مؤمنین وجود دارد که به صورت مطلق ذکر شده است؛[73] لذا برخی بزرگان، مانند مرحوم نراقی از مقتضای اطلاق روایات، استحباب زیارت قبر توسط زنان را (تا زمانی که متضمن مفسده ای نباشد)، استفاده کرده اند.[74]

غیر از اطلاق روایات فوق، روایات دیگری به صورت خاص وجود دارد که جواز زیارت بانوان را اثبات می کند. یکی از این روایات که به خوبی دلیل بر جواز زیارت قبور زنان[75] و بلکه دلیل بر استحباب آن می باشد،[76] سیره عملی حضرت فاطمه(س)است که هر هفته، در روزهای دوشنبه و پنج شنبه، قبور شهدا را زیارت می کردند؛ همچنین در روایات آمده است که آن حضرت(س)قبر عمویش حضرت حمزه(ع)را هر هفته، صبح های شنبه زیارت می نمود و برایش طلب استغفار می کرد؛ چنان که در کتاب کافی، باب «زِیَارَةِ الْقُبُور»، حدیث سوم آمده است:

«عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ، قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: عَاشَتْ فَاطِمَةُ(س)بَعْدَ أَبِیهَا خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ یَوْماً لَمْ تُرَ کَاشِرَةً وَ لَاضَاحِکَةً، تَأْتِی قُبُورَ الشُّهَدَاءِ فِی‏ کُلِ‏ جُمْعَةٍ مَرَّتَیْنِ‏: الْإِثْنَیْنَ، وَ الْخَمِیسَ‏، فَتَقُولُ: هَاهُنَا کَانَ رَسُولُ اللَّهِ6، هَاهُنَا کَانَ الْمُشْرِکُونَ»؛[77] فاطمه(س)پس از پیامبر خدا(ص)هفتاد و پنج روز زنده بود و در این مدّت بشّاش و متبسّم دیده نشد و هر هفته دو بار، روزهای دوشنبه و پنج‌شنبه به زیارت قبور شهدا می‌رفت و گاهی محلّ استقرار مشرکان در اُحد و همچنین جایگاه پیامبر خدا(ص)را به همراهانش معرفی می‌کرد.

این روایت همچنین در باب «إِتْیَانِ الْمَشَاهِدِ وَ قُبُورِ الشُّهَدَاء»، حدیث سوم، با سند «عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ» نقل شده است. [78]

نتیجه

محمد بن عبدالوهاب در کتاب التوحید، از روایتی که مضمون آن لعن و نفرین زیارت کنندگان زن می باشد، استفاده کرده و تابعین وی با استفاده از این روایت، قائل به حُرمت زیارت قبور زنان می باشند. حال آنکه اولا، این روایت طبق تصریح برخی از محقّقین کتاب التوحید و بنابر اذعان برخی از تابعین فکری ابن عبدالوهاب (مانند البانی)، ضعیف می باشد و ثانیا حُکم به حُرمت زیارت قبور توسط زنان، برخلاف جمهور اهل سنت و شیعیان می باشد.

حُکم به جواز زیارت رفتن بانوان توسط مسلمانان، طبق روایات جواز، مانند تقریر پیامبر(ص)و عمل صحابه، مسئله ای ثابت شده و مسلّم می باشد؛ لذا برخلاف پندار محمد بن عبدالوهاب، نمی توان به روایت وی برای حکم به حُرمت زیارت قبور برای بانوان تمسک کرد.

منابع

اردبیلى، احمد بن محمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح إرشاد الأذهان، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1403ق.

بحرانى، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1405ق.

حرّ عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، قم: مؤسسه آل البیت:، چاپ اول، 1409ق.

صیمرى، مفلح بن حسن، کشف الالتباس عن موجز أبی العباس، قم: مؤسسه صاحب الأمر علیه السلام، چاپ اول، 1417ق.

علامه حلّى، حسن بن یوسف، منتهى المطلب فی تحقیق المذهب، مشهد: مجمع البحوث الإسلامیة، چاپ اول،‏ 1412ق.

مجلسى، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران: چاپ دوم، 1404ق.

محقق حلّى، جعفر بن حسن، المعتبر فی شرح المختصر، قم: مؤسسه سیدالشهداء7، چاپ اول، 1407ق.

محقق سبزوارى، محمد باقر، ذخیرة المعاد فی شرح الإرشاد، قم: مؤسسه آل البیت:، چاپ اول، 1247ق.

نراقى، احمد بن محمد، مستند الشیعة فی أحکام الشریعة، قم: مؤسسه آل البیت:، چاپ اول، 1415ق.

10. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، قم: نشر دارالحدیث، چاپ اول،‏ 1429ق.

ابن حزم ظاهری، علی، المحلى بالآثار، بیروت: دارالفکر، بی تا.

12. ابن حنبل شیبانی، أحمد، مسند أحمد بن حنبل، تحقیق: شعیب الأرنؤوط و عادل مرشد و دیگران، بیروت: مؤسسة الرسالة، چاپ اوّل، 1421ق.

13. ابن عبدالبر، یوسف، التمهید لما فی الموطأ من المعانی والأسانید، تحقیق: مصطفى بن أحمد العلوی و محمد عبدالکبیر البکری، مغرب: وزارة عموم الأوقاف والشؤون الإسلامیة، 1387ق.

14. ابوداود سجستانى، سلیمان، سنن أبى داود، تحقیق: محمد محیى الدین عبدالحمید، بیروت: المکتبة العصریة، بى تا.

15. ألبانی، محمد ناصرالدین، أحکام الجنائز، بیروت: المکتب الإسلامی، چاپ چهارم، 1986م.

16. ألبانی، محمد ناصرالدین، إرواء الغلیل فی تخریج أحادیث منار السبیل، بیروت: المکتب الإسلامی، چاپ دوّم، 1405ق.

17. ألبانی، محمد ناصرالدین، ضعیف موارد الظمآن إلى زوائد ابن  حبان، ریاض: دارالصمیعی، چاپ اول، 1422ق.

18. بغوی، حسین، شرح السنة، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد زهیر الشاویش، بیروت: المکتب الإسلامی، چاپ دوم، 1403ق.

19. بن باز، عبدالعزیز، فتاوى نور على الدرب، بی جا: بی نا، بی تا.

20. ابن جبرین، عبدالله، فتاوى فی التوحید، ریاض: دارالوطن للنشر، چاپ اول، 1418ق.

21. بیهقى، أحمد، السنن الکبرى، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، بیروت: دارالکتب العلمیة، چاپ سوم، 1424ق.

22. ترمذى، محمّد، سنن الترمذى، تحقیق: بشار عواد معروف، بیروت: دارالغرب الإسلامى، 1998م.

23. تمیمی، عبدالرحمن، فتح المجید شرح کتاب التوحید، تحقیق: محمد حامدالفقی، قاهره: السنة المحمدیة، چاپ هفتم، 1377ق.

24. حاکم نیشابورى، محمّد، المستدرک على الصحیحین، تحقیق: مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت: دارالکتب العلمیة، چاپ اوّل، 1411ق.

25. ذهبى، محمّد، میزان الاعتدال فى نقد الرجال، تحقیق: بجاوى على محمّد، بیروت: دارالمعرفة للطباعة والنشر، چاپ اوّل، 1382ق.

26. ذهبی، محمد، المغنی فی الضعفاء، تحقیق: نورالدین عتر، بی جا: بی تا، بی نا.

27. ذهبی، محمّد، سیر أعلام النبلاء، تحقیق: مجموعة من المحققین بإشراف الشیخ شعیب الأرناؤوط، بیروت: مؤسسة الرسالة، چاپ سوّم، 1405ق.

28. رویانی، عبدالواحد بن إسماعیل، بحر المذهب، تحقیق: طارق فتحی السید، بیروت: دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 2009م.

29. سابق، سید، فقه السنة، بیروت: دارالکتاب العربی، چاپ سوّم، 1397ق.

30. شرنبلالی، حسن بن عمار، مراقی الفلاح شرح متن نور الإیضاح، بی جا: المکتبة العصریة، چاپ اوّل، 1425ق.

31. شوکانی، محمّد بن علی، نیل الأوطار، تحقیق: عصام الدین الصبابطی، مصر: دارالحدیث، چاپ اوّل، 1413ق.

32. طباطبایى یزدى، سید محمد کاظم، العروة الوثقى مع تعالیق الإمام الخمینی، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى قدس سره، چاپ اول، 1422ق.

33. طحطاوی، احمد بن محمّد، حاشیة الطحطاوی على مراقی الفلاح شرح نور الإیضاح، تحقیق: محمد عبدالعزیز الخالدی، بیروت: دارالکتب العلمیة، چاپ اوّل، 1418ق.

34. ابن عبدالوهاب، محمد، کتاب التوحید، تحقیق: احمد بن علی القفیلی، مصر: مکتبة عباد الرحمن، چاپ اول، 1429ق.

35. ابن عثیمین، محمد، القول المفید على کتاب التوحید، ریاض: دار ابن  الجوزی، المملکة العربیة السعودیة، چاپ دوّم، 1424ق.

36. ابن حجر عسقلانى، احمد بن علی، التلخیص الحبیر فی تخریج أحادیث الرافعی الکبیر، بیروت: دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1419ق.

37. ابن حجر عسقلانى، احمد بن علی، تقریب التهذیب، تحقیق: محمد عوامة، سوریه: دارالرشید، چاپ اوّل، 1406ق.

38. ابن حجر عسقلانى، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، هند: مطبعة دائرة المعارف النظامیة، چاپ اوّل، 1326ق.

39. ابن حجر عسقلانى، احمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، بیروت: دارالمعرفة، 1379ق.

40. عقیلی، محمّد بن عمرو، الضعفاء الکبیر، تحقیق: عبدالمعطی أمین قلعجی، بیروت: دارالمکتبة العلمیة، چاپ اوّل، 1404ق.

41. عینی، محمود، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، بی تا.

42. قرطبی، أحمد بن عمر، المفهم لما أشکل من کتاب تلخیص مسلم، تحقیق: محی الدین دیب مستو، أحمد محمد السید، یوسف علی بدیوی، محمود إبراهیم بزال، بی جا: بی نا، 1417ق.

43. ابن ماجه قزوینى، محمد، سنن ابن  ماجه، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، بی جا: دار إحیاء الکتب العربیة، بى تا.

44. مبارکفوری، عبدالرحمن، تحفة الأحوذی بشرح جامع الترمذی، بیروت: دارالکتب العلمیة، بى تا.

45. نسائی، احمد، السنن الصغرى، تحقیق: عبدالفتاح أبوغدة، حلب: مکتب المطبوعات الإسلامیة، چاپ دوّم، 1406ق.

46. نووی، یحیی بن شرف، المجموع شرح المهذّب، بیروت: دارالفکر، بی تا.

47. یزدى طباطبایى، سیدمحمد کاظم، العروة الوثقى، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1409ق.

48. طیالسی، سلیمان بن داود، مسند أبی داود الطیالسی، لبنان: دارالکتاب، بی تا.

 

 

* استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب؛ a.khoshsorat@yahoo.com

** کارشناسی ارشد مؤسسۀ مذاهب اسلامی و پژوهش گر مؤسسۀ دارالإعلام لمدرسة أهل البیت:.

[1]. ابن حنبل شیبانی، أحمد، مسند أحمد بن حنبل، ج2، ص398.

[2]. ابن عبدالوهاب، محمد، کتاب التوحید، ص67.

[3]. تمیمی، عبدالرحمن، فتح المجید، ص250؛ ابن عثیمین، محمد، القول المفید، ج1، ص430.

[4]. «و هی مستحبة إجماعا نصا و فتوى»؛ (بحرانى، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة، ج4، ص169).

[5]. بغوی، حسین، شرح السنة، ج2، ص417.

[6]. همان.

[7]. شرنبلالی، حسن بن عمار، مراقی الفلاح شرح متن نور الإیضاح، ص228؛ طحطاوی، احمد، حاشیة الطحطاوی، ص620.

[8]. ابن حزم ظاهری، علی، المحلى بالآثار، ج3، ص388.

[9]. ألبانی، محمد، أحکام الجنائز، ج1، ص180.

[10]. ابن عبدالوهاب، محمد، کتاب التوحید، ص67.

[11]. همان، ص69.

[12]. «فاللعن یقتضی التحریم»؛ (ابن جبرین، عبدالله، فتاوى فی التوحید، ص41).

[13]. «وأخذ العلماء من ذلک أن الزیارة للنساء محرمة؛ لأن اللعن لا یکون إلا على محرم، بل یدل على أنه من الکبائر; لأن العلماء ذکروا أن المعصیة التی یکون فیها لعن أو فیها وعید بالنار هذه تکون من الکبائر»؛ (بن باز، عبدالعزیز، فتاوى نور على الدرب، ص242).

[14]. «تحریم زیارة النساء للقبور، بل إنها من کبائر الذنوب؛ لهذا الحدیث»؛ (ابن عثیمین، محمد، القول المفید، ج1، ص430).

[15]. ابن حنبل، أحمد، مسند أحمد، ج5، ص128؛ سجستانى، سلیمان، سنن أبى داود، ج3، ص218؛ نسائی، احمد، السنن الصغرى، ج4، ص94.

[16]. ابن حنبل، أحمد، مسند أحمد، تحقیق الأرنؤوط، ج3، ص471.

[17]. ابن  حجر عسقلانى، احمد بن علی، التلخیص الحبیر، ج2، ص313؛ همان، تقریب التهذیب، ص120.

[18]. ابن  حجر عسقلانى، احمد بن علی، تقریب التهذیب، ص120.

[19]. ألبانی، محمد، ضعیف موارد الظمآن، ص50.

[20]. همان، إرواء الغلیل، ج3، ص212.

[21]. ابن عبدالوهاب، محمد، کتاب التوحید، ص68.

[22]. تمیمی، عبدالرحمن، فتح المجید، ص250.

[23]. طیالسی، أبوداود، مسند أبی داود، ج4، ص113؛ بیهقى، أحمد، السنن الکبرى، ج4، ص130.

[24]. ابن  ماجه قزوینى، محمد، سنن ابن ماجه، ج1، ص502؛ ابن حنبل، أحمد، مسند أحمد، ج24، ص424.

[25]. ابن حنبل، أحمد، مسند أحمد، ج14، ص305.

[26]. ابن عبدالوهاب، محمد، کتاب التوحید، ص68.

[27]. همان.

[28]. «ابن المدینی: لا نعرفه»؛ (ابن  حجر عسقلانى، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج6، ص149)؛ (ذهبى، محمّد، میزان الاعتدال فى نقد الرجال، ج2، ص551).

[29]. ابن حنبل، أحمد، مسند أحمد، ج24، ص424.

[30]. ابن عبدالوهاب، محمد، کتاب التوحید، ص68.

[31]. ابن  حجر عسقلانى، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج7، ص457.

[32]. همان.

[33]. همان، ص456.

[34]. ذهبی، محمّد، سیر أعلام النبلاء، ج6، ص134.

[35]. ابن  حجر عسقلانى، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج7، ص456.

[36]. ذهبی، محمد، المغنی فی الضعفاء، ج2، ص468؛ عقیلی، محمّد، الضعفاء الکبیر، ج3، ص164.

[37]. «فَذَهَبَ بَعْضُ أَهْلِ الْعِلْمِ إِلَى أَنَّ هَذَا کَانَ قَبْلَ تَرْخِیصِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی زِیَارَةِ الْقُبُورِ، فَلَمَّا رَخَّصَ، دَخَلَ فِی الرُّخْصَةِ الرِّجَالُ وَالنِّسَاءُ، وَذَهَبَ بَعْضُهُمْ إِلَى أَنَّهُ کَرِهَ لِلنِّسَاءِ زِیَارَةَ الْقُبُورِ، لِقِلَّةِ صَبْرِهِنَّ، وَکَثْرَةِ جَزَعِهِنَّ»؛ (بغوی، حسین، شرح السنة، ج2، ص417)؛ «رخص مالک وبعض الاحناف وروایة عن أحمد وأکثر العلماء، فی زیارة النساء للقبور، لحدیث عائشة...»؛ (سابق، سید، فقه السنة، ج1، ص566).

[38]. «"ندب زیارتها" من غیر أن یطأ القبور "للرجال والنساء"»؛ (شرنبلالی، حسن بن عمار، مراقی الفلاح شرح متن نور الإیضاح، ص228)؛

«الأصح أن الرخصة ثابتة للرجال والنساء فتندب لهن أیضا "على الأصح»؛ (طحطاوی، احمد، حاشیة الطحطاوی، ص620).

[39]. «والذی قطع به الجمهور أنها مکروهة لهن کراهة تنزیه»؛ (نووی، یحیی بن شرف، المجموع شرح المهذّب، ج5، ص310).

[40]. «قال أصحابنا: یکره زیارة القبور للنساء لما روى أبو هریرة أن النبی(ص)"لعن زوارات القبور"»؛ (رویانی، عبدالواحد، بحر المذهب، ج2، ص602).

[41]. «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ یُونُسَ، حَدَّثَنَا مُعَرِّفُ بْنُ وَاصِلٍ، عَنْ مُحَارِبِ بْنِ دِثَارٍ، عَنِ ابْنِ بُرَیْدَةَ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ6: نَهَیْتُکُمْ عَنْ زِیَارَةِ الْقُبُورِ، فَزُورُوهَا، فَإِنَّ فِی زِیَارَتِهَا تَذْکِرَةً»؛ (ابوداود سجستانى، سلیمان، سنن أبى داود، ج3، ص218، ح3235).

[42]. ترمذى، محمّد، سنن الترمذى، ج۲، ص363.

[43]. ابن  حجر عسقلانى، احمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج3، ص148؛ شوکانی، محمّد، نیل الأوطار، ج 4، ص134.

[44]. «لعن زوارات القبور... کان هذا قبل أن یرخص النبی(ص)فی زیارة القبور فلما رخص دخل فی رخصته الرجال والنساء، وهذا أصح عندی إذا أمنت الافتتان والتعدی عما فیه رضی الله تعالى»؛ (رویانی، عبدالواحد، بحر المذهب، ج2، ص602).

[45]. ترمذى، محمّد، سنن الترمذى، ج۲، ص363؛ بغوی، حسین، شرح السنة، ج2، ص417.

[46]. قرطبی، أحمد، المفهم لما أشکل من کتاب تلخیص مسلم، ج2، ص633؛ ابن  حجر عسقلانى، احمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج3، ص149.

[47]. شوکانی، محمّد، نیل الأوطار، ج4، ص135.

[48]. مبارکفوری، عبدالرحمن، تحفة الأحوذی بشرح جامع الترمذی، ج4، ص137.

[49]. بخارى، محمّد، صحیح البخاری، ج2، ص79.

[50]. «... ویؤید الجواز حدیث الباب وموضع الدلالة منه أنه لم ینکر على المرأة قعودها عند القبر وتقریره حجة»؛ (ابن  حجر عسقلانى، احمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج3، ص148).

[51]. «جَوَاز زِیَارَة الْقُبُور مُطلقًا، سَوَاء کَانَ الزائر رجلا أَو امْرَأَة، وَسَوَاء کَانَ المزور مُسلما أَو کَافِرًا لعدم الْفَصْل فِی ذَلِک. وَقَالَ النَّوَوِیّ: وبالجواز قطع الْجُمْهُور»؛ (عینی، محمود، عمدة القاری، ج8، ص68).

[52]. «وَمِنْهَا مَا أَخْرَجَهُ الْبُخَارِیُّ: أَنَّ النَّبِیَّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - مَرَّ بِامْرَأَةٍ تَبْکِی عِنْدَ قَبْرٍ فَقَالَ: اتَّقِی اللَّهَ وَاصْبِرِی، قَالَتْ: إلَیْک عَنِّی، الْحَدِیثَ، وَلَمْ یُنْکِرْ عَلَیْهَا الزِّیَارَةَ»؛ (شوکانی، محمّد، نیل الأوطار، ج4، ص134)؛ (سابق، سید، فقه السنة، ج1، ص567).

[53]. ألبانی، محمد، أحکام الجنائز، ج1، ص184.

[54]. بیهقى، أحمد، السنن الکبرى، ج4، ص131.

[55]. «حدثنا إبراهیم بن سعید الجوهری قال: حدثنا روح قال: حدثنا بسطام بن مسلم، قال سمعت أباالتیاح، قال: سمعت ابن أبی ملیکة، عن عائشة، أن رسول الله6، رخص فی زیارة القبور»؛ (ابن ماجه قزوینى، محمّد، سنن ابن ماجه، ج1، ص500، ح1570).

[56]. مبارکفوری، عبدالرحمن، تحفة الأحوذی بشرح جامع الترمذی، ج4، ص137؛ ابن  حجر عسقلانى، احمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج3، ص149؛ ابن عبد البر، یوسف، التمهید، ج3، ص233؛ سابق، سید، فقه السنة، ج1، ص566.

[57]. ألبانی، محمد، أحکام الجنائز، ج1، ص184.

[58]. نیشابورى، مسلم، صحیح مسلم، ج2، ص670.

[59]. ابن  حجر عسقلانى، احمد بن علی، التلخیص الحبیر، ج2، ص314؛ شوکانی، محمّد، نیل الأوطار، ج4، ص134؛ سابق، سید، فقه السنة، ج1، ص566.

[60]. ألبانی، محمد، أحکام الجنائز، ج1، ص182.

[61]. حاکم نیشابورى، محمّد، المستدرک على الصحیحین، ج1، ص533؛ بیهقى، أحمد، السنن الکبرى، ج4، ص131.

[62]. ابن  حجر عسقلانى، احمد بن علی، التلخیص الحبیر، ج2، ص313؛ شوکانی، محمّد، نیل الأوطار، ج4، ص134؛ ابن عبدالبر، یوسف، التمهید، ج3، ص234.

[63]. اردبیلى، احمد بن محمد، مجمع الفائدة، ج2، ص489.

[64]. بحرانى، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة، ج4، ص169.

[65]. همان.

[66]. طباطبایى یزدى، سیدمحمد کاظم، العروة الوثقى مع تعالیق الإمام الخمینی، ص227؛ طباطبایى یزدى، سیدمحمد کاظم، العروة الوثقى، ج1، ص443.

[67]. «و هی مستحبة إجماعا نصا و فتوى إلا ان المحقق فی المعتبر و جمعا ممن تأخر عنه خصوا ذلک بالرجال و کرهوه للنساء»؛ (بحرانى، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة، ج4، ص169).

[68]. «و حینئذ فالکراهة بالنسبة الى النساء انما هو باعتبار أمر آخر لا من حیث الزیارة کما أطلقه فی المعتبر، إذ لیس مجرد الزیارة مستلزما لهتک الستر و الصیانة و الا لاستلزم کراهة خروجهن من البیوت مطلقا و لا قائل به»؛ (بحرانى، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة، ج4، ص173).

[69]. محقق حلّى، جعفر بن حسن، المعتبر فی شرح المختصر، ج1، ص340.

و أما الکراهیة لهن فلان الستر و الصیانة أولى بهن.

[70]. «فالظاهر عدم الکراهة للنساء أیضا زیارة قبور أقاربهم (هن خ ل)، فالائمة علیهم السلام بالطریق الاولى. و ینبغی کون ذلک بحیث لا یراهن الرجال»؛ (اردبیلى، احمد بن محمد، مجمع الفائدة، ج2، ص489).

[71]. محقق حلّى، جعفر بن حسن، المعتبر فی شرح المختصر، ج1، ص340-339.

[72]. صیمرى، مفلح، کشف الالتباس عن موجز أبی العباس، ص313.

[73]. «بَابُ اسْتِحْبَابِ زِیَارَةِ قُبُورِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الدُّعَاءِ لَهُمْ وَ تِلَاوَةِ الْقَدْرِ سَبْعاً عِنْدَ ذَلِکَ»؛ (‌حرّ عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج14، ص591).

[74]. «و مقتضى إطلاقاتها: الاستحباب للنساء إذا لم تتضمّن مفسدة»؛ (نراقى، احمد بن محمد مهدى، مستند الشیعة، ج3، ص320).

[75]. «و قد ورد فی الاخبار المعتبرة زیارة فاطمة علیها السلام قبور الشهداء فی الأسبوع مرتین، الاثنین و الخمیس و فی کل غداة سبت، و استغفارها لحمزة فالظاهر عدم الکراهة للنساء أیضا زیارة قبور أقاربهم (هن خ ل)، فالائمة علیهم السلام بالطریق الاولى. و ینبغی کون ذلک بحیث لا یراهن الرجال: و یحتمل اختصاصها بها علیها السلام لعصمتها و معلومیة سترها عن العیون»؛ (اردبیلى، احمد بن محمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح إرشاد الأذهان، ج2، ص489)؛ «الرابع: یجوز للنساء زیارة القبور ... و من طریق الخاصّة: ما رواه الشیخ عن یونس، عن أبی عبد اللّٰه علیه السلام قال: إنّ فاطمة علیها السلام کانت تأتی قبور الشهداء فی کلّ غداة سبت، فتأتی قبر حمزة‌ و تترحّم علیه و تستغفر له»؛ (علامه حلّى، حسن بن یوسف، منتهى المطلب، ج7، ص430).

[76]. «و قد ورد فی الأخبار المعتبرة زیارة فاطمة ع قبور الشهداء فی الأسبوع مرتین فی الإثنین و الخمیس و فی کل سبت و استغفارها لحمزة و یستفاد منه استحباب زیارة النساء قبور المؤمنین و ینبغی کون ذلک بحیث لا یراهن الرجال و یحتمل اختصاصها صلوات اللّٰه علیها بذلک لعصمتها و معلومیة سترها عن العیون»؛‌ (محقق سبزوارى، محمد باقر، ذخیرة المعاد فی شرح الإرشاد، ج2، ص341)؛ «الحدیث الثالث‏: حسن." و الکشر التبسم" ذکره الجوهری و یدل على استحباب الزیارة فی الیومین و للنساء قولها علیهما السلام ههنا کان أی کانت ترى نساءها موضع الرسول صلى الله علیه و آله و موضع المشرکین عند القتال فی غزوة أحد فإن تذکر تلک الأمور یصیر سببا لمزید الحزن و الاهتمام فی الزیارة»؛ (مجلسى، محمد باقر، مرآة العقول، ج14، ص193)؛ «الخامس و الثلاثون زیارة قبور المؤمنین و السلام علیهم بقول السلام علیکم یا أهل الدیار إلخ و قراءة القرآن و طلب الرحمة و المغفرة لهم و یتأکد فی یوم الاثنین و الخمیس خصوصا عصره و صبیحة السبت للرجال و النساء بشرط عدم الجزع و الصبر»؛ (یزدى طباطبایى ، سیدمحمد کاظم، العروة الوثقى، ج1، ص443).

[77]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج5، ص565.

[78]. همان، ج9، ص276.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی