رحیم صبور

معارف،بررسی،نقد،تحلیل

رحیم صبور

معارف،بررسی،نقد،تحلیل

رحیم صبور

هجمه دشمن از طریق فضای مجازی و وارد کردن شبهات بر پیکره مذهب شیعه و انقلاب اسلامی نشان از حرکت صحیح و رو به جلو شیعه و انقلاب است. امید است همه اهالی دغدغه مند انقلابی فعال در فضای مجازی، هر یک به سهم خود در راستای کمک به آرمان های انقلاب و مذهب حقه شیعه گامی هر چند کوچک جهت هدایت قشرهای مختلف خصوصا جوانان برداشته و وظیفه خویش را در این راستا ایفا نمایند. ارادتمند شما صبور

یوسف قرضاوی

يكشنبه, ۴ مهر ۱۴۰۰، ۰۵:۴۵ ب.ظ

شیخ یوسف قرضاوی یکی از شخصیت‌های شناخته شده در جهان اسلام خصوصاً در بین قشر روشنفکر اهل سنت و حزب اخوان المسلمین به شمار می رود.

 او در سال ۱۹۲۶ میلادی در کشور مصر و در روستایی صفت تراب متولّد شد و قبل از ده سالگی به حلقات علمی دانشگاه الازهر مصر پیوست.

 قرضاوی پس از رسیدن به مدرک دکترا مشغول به خطابه و تدریس در مساجد شد و پس از آن مدیر موسسه ائمه که تحت اشراف وزارت اوقاف مصر بود شد و پس از آن نیز برخی از مسند های دیگر را نیز در دست گرفت.

وی در سال ۱۹۶۱ میلادی به کشور قطر مهاجرت کرد و در سال ۱۹۷۳ دو دانشگاه تربیتی برای پسران و دختران تاسیس کرد. او پس از آن نیز چند دانشگاه در قطر که تحت اشراف او هستند تاسیس کرده است.

 در سال ۱۹۹۰ نیز به کشور الجزایر مهاجرت کرد تا ریاست مجالس علمی و دانشگاه ها و موسسات آنجا را عهده دار شود که البته این سفر بیش از یکسال به طول نیانجامید و مجدداً به قطر برگشت.[1]

آنچه که برای معرفی ایشان در سایت رسمی اش منتشر شده است دلالت بر این امر دارد که شیخ یوسف قرضاوی شخصیت کمال گرایی بوده و همواره تلاش داشته است در مجالات و شئون مختلف ورود کرده و داشته های خود را عرضه کند.

فعالیت ها
 به اختصار برخی از حوزه های فعالیتی او را ذکر می کنیم:

 شیخ یوسف قرضاوی علاوه بر خطابه و تدریس صاحب تألیف نیز می باشد همچنین وی خود را مجتهدی آزاد اندیش تلقی کرده و در حوزه فقه و فتوا نیز ورود داشته است.

 علاوه بر اینها شیخ یوسف قرضاوی یکی از شخصیت های کهنه‌کار و باتجربه دعوت جماعت اخوان المسلمین نیز به شمار می‌رود.

 وی علاوه بر کرسی تدریس برخی از نشست ها و گردهمایی های اسلامی را نیز تا به حال اداره کرده است و در بسیاری از مجالس، مراکز و موسسات علمی و دعوتی و تربیتی و حتی اقتصادی و اجتماعی عضو می باشد.[2]

اخوان واقعی
در نگاه شیخ یوسف قرضاوی اخوان المسلمین واقعی صوفیانی هستندکه بر سه محور اصرار دارند:

استقامت محبت و اطاعت کردن از بزرگ و مرشد خود.

وی معتقد است این سه شاخصه در رفتار حسن البنا تبلور دارد.

 در برخی از موارد می‌بینیم که شیخ یوسف قرضاوی برخی از سلفی‌نماها را مذمت کرده و اینگونه می گوید:

 برخی تصوّر می‌کنند سلفی بودن به ریش بلند، پیراهن کوتاه و برانگیختن جنگ بر علیه کسانی است که نصوص صفات الهی را تأویل می برند.

 در حالیکه سلفی یعنی توحید محض برای خداوند، دوری از هر نوع شرک، و همچنین یقین به آخرت، ایمان محکّم به نبوت پیامبر اسلام و اعتماد کامل به قرآن و سنت می باشد.[3]

سید قطب
به طور کلی می‌توان این گونه قضاوت کرد که شیخ یوسف قرضاوی بیش از هر کسی از حسن البنا  متأثّر شده است، و این باور که او تحت تاثیر افکار سید قطب می باشد تصوّری غلط است.

 خود او در برنامه منابر و مدافع در سال ۲۰۰۹ در بعد از ظهر روز جمعه ۸ یولیو این گونه بیان می کند:

 سید قطب در سال 1950به اخوان المسلمین گرایش پیدا کرده بود و این گرایش از روی رغبت و میل درونی او بود اما برخی از افکار سید قطب که در اواخر عمر او مطرح شد باعث خروج فی الجمله او از اهل سنت و جماعت شد، چراکه اهل سنت و جماعت در مسئله تکفیر محتاط بوده و حتی خوارج را به راحتی تکفیر نمی کنند.

 اهل سنت کسی را تکفیر نمی‌کنند مگر با دلیل قاطعی که انسان را تماماً از دین اسلام خارج کند.[4]

 همچنین وی در آن برنامه می گوید:

 من معتقد هستم که استاد سید قطب در این امر از صراط مستقیم خارج شده است و به عقیده من یکی از علل آن این است که تالیفاتی که مشتمل بر عقاید افراطی در تکفیر هستند را در زندان نوشته است و اگر از زندان آزاد می‌شود و در میان مردم زندگی می کرد و مردم در افکار او مناقشه می کردند به نظر من قطعاً از رویکرد تکفیری خود بر می گشت همانطور که برادر او محمد قطب از این تفکر برگشت.[5]

البته از عجائب فتاوی شیخ یوسف قرضاوی که در اینجا سید قطب را مورد هجمه قرار می دهد و می گوید اهل سنت و جماعت به راحتی کسی را تکفیر نمی‌کنند، حکم به وجوب قتل عمّال و کارکنان سلاطین ظالم است. وی تصریح می‌کند که فرقی نمی کند این کارکنان نظامی باشند یا مردمی که در اداره جات کار می‌کنند یا علما و یا هر کس دیگر.[6]

 آیا این افراط در قتل و کشتار مسلمین نیست؟

تقریب
 شیخ یوسف قرضاوی برای سالهای متمادی یکی از فعالان حوزه تقریب مذاهب بود و  در راستای تقریب ادیان و مذاهب تلاش شایانی داشته و در این راه با بسیاری از مخالفت ها مواجه شده است تا جایی که او را مبلّغ و زمینه ساز تشیع سرزمین‌های اسلامی قلمداد می کردند، امّا به یکباره در این مجال هم تزلزل خود را نشان داده و برخلاف منهج سابق خود از شیعیان تبری جسته و مدعی می شود:

 تقریب با آنها به هیچ وجه ممکن نیست چرا که آنها در صدد شیعه سازی و شیعه گرایی در میان اهل سنت هستند.[7]

شیعه
 شیخ یوسف قرضاوی معتقد است که شیعیان کافر نیستند خود او در این باره می‌گوید:

 من شیعیان را کافر نمی دانم همانطور که برخی از غالیان در تکفیر این گونه تصوّر می‌کنند.

 به عقیده من شیعیان مسلمان هستند اما اهل بدعت، و در آن ها دو امر خطیر وجود دارد، یکی سبّ صحابه و دیگری تلاش برای شیعه سازی جوامع اهل سنت.

شیعیان در این راستا میلیون ها بلکه بیلیون ها هزینه می کنند در حالی که اهل سنت بر ضد این جنگ تبلیغاتی هیچ ابزاری ندارند.[8]

این در حالی است که شیخ یوسف قرضاوی در آن زمان که هنوز در دایره تقریب فعالیت می‌کرد صریحاً می‌گفت اگر برای ایران مشکلی پیش بیاید من در کنار آنها خواهم بود و بر ضد دشمنان ایشان خواهم جنگید[9] اما پس از مدتی با انحراف فکری او می‌بینیم که شیخ یوسف قرضاوی علمای عربستان را بصیر و آگاه به وضعیت ایران و شیعیان دانسته و از مواضع قبلی خود نه تنها عقب نشینی می کند بلکه عذرخواهی هم کرده[10] و می‌گوید:

 روسیه و ایران دو دشمن امت اسلامی هستند، چرا که آنها تلاش می‌کنند بشار اسد در جایگاهش ابقا شود تا شعب سوری و مردم مسلمان را بکشد.[11]

انقلاب ایران
 شیخ یوسف قرضاوی در زمان انقلاب اسلامی در بسیاری از مجامع این حرکت موفقیت آمیز شیعه را گوشزد کرده و خود او اینگونه بیان می‌کند:

 در مجامع مختلف مردم را با این سوال مواجه می کردم که چگونه شد که علمای شیعه موفق شدند انقلابی پیروز را بر ضد نظام جاهلی تاسیس کنند اما علمای اهل سنت بر اقامه چنین انقلابی ناتوان هستند؟ آیا طبیعت سنّی بودن باعث این عجز و ناتوانی است یا اینکه علما در رکاب حکّام حرکت کرده و عاجز از برپایی انقلاب هستند؟[12]

البته همان طور که پیشتر گفته شد بعد از تحوّلات اخیر در خاورمیانه خصوصاً سوریه، قرضاوی رویکردی خصمانه در قبال ایران و انقلاب اسلامی اتّخاذ کرد.

حزب الله
 یکی دیگر از تناقضات شیخ یوسف قرضاوی نگاه مثبت او به حزب الله لبنان و پس از آن برگشت از این عقیده و نسبت دادن حزب الشیطان به این جماعت فعال در لبنان می باشد.[13]

 آیت الله تسخیری از فعالان عرصه تقریب و همکاران قرضاوی در دارالتقریب این گونه بیان می کند:

 شیخ یوسف قرضاوی به من گفت شیعیان در تلاش هستند که اهل سنت را شیعه کرده و بسیاری از اهل سنت نیز امروزه به تشیع گرایش پیدا کرده‌اند به همین دلیل وی از حرکت تقریبی خود دست برداشته و در دامان افراط و تفرقه زایی افتاده است.[14]

سوریه
وی در سال ۲۰۰۴ م و همچنین در سال ۲۰۰۹ م بر مردم سوریه و همچنین بشار اسد با عنوان رئیس بشار اسد درود و سلام  فرستاده و این گونه بیان می کند که بشار اسد دارای عقلی باز، دلی صاف و ... است.

 قرضاوی همچنین در پایان دعا می کند که بشار اسد در همین موقف صحیح ثابت قدم مانده و به راه خود ادامه دهد چرا که او محور مقاومت اسلامی است.

 اما بعد از آن کم کم از این رویه رویگردان شد تا جایی که جهاد در فلسطین را نادیده گرفته و امر به اقامه جهاد در سوریه می کند.[15]

طالبان
چندی پیش که سرکردگان طالبان با وساطت امریکا با دولت افغانستان مشغول مذاکرات و رایزنی بودند به یکباره مولوی فضل الرحمن از دوحه قطر سر در آورده و از حضور خود نزد شیخ یوسف قرضاوی پرده بر می دارد.

 برخی از تحلیلگران بر این باورند که ممکن است این ملاقات در راستای فشار آوردن بر طالبان برای اشتراک در پروسه صلح افغانستان باشد چرا که سفر مولوی فضل الرحمان بدون هماهنگی با طالبان و از طرف دولت پاکستان تنظیم شده است.

 مولوی شهزاده شاهد عضو شورای عالی صلح همچنین اضافه می‌کند که از آنجا که در این اواخر گفت و گوهای صلح در سطح ملی بسیار مطرح شده بود و قرضاوی و همچنین مولوی فضل الرحمان درک کرده بودند که صلح محقّق خواهد شد، در این هم اندیشی در تلاش هستند که برخی از مشورت ها را در راستای تأمین منافع طالبان به طالبان برسانند.

عادی سازی روابط بااسرائیل
یکی دیگر از نظرات شیخ یوسف قرضاوی مسئله صلح و عادی سازی روابط با اسرائیل است.

 وی قائل است که هدنة و آتش بس با اسرائیل به معنای رضایت دادن به برپایی حکومت اسرائیل غاصب و همچنین غصب بلاد اسلامی است و این امری حرام و ممنوع است.[16]

 این گفته وی در حالی است که همانطور که پیشتر اشاره شد او در جریان جنگ سوریه مردم را از جهاد در فلسطین بازداشته و به جهاد در سوریه بر علیه بشار اسد ترغیب می‌کرد.

 البته برخی این تغییر رویه دادن ها و این تناقض گویی های شیخ یوسف قرضاوی را متاثر از مبنای او می‌دانند چرا که شیخ یوسف قرضاوی فقه المقاصدی است، در این مبنا آنچه که مهم است تامین مصلحت مسلمین است یعنی دین، جان، ناموس، مال مسلمانان و ... لذا ممکن است در بازه زمانی خاصی در یک موضوع یک نظر بدهد اما در بازه زمانی دیگر نسبت به همان موضوع رای دیگری از او صادر شود.

قرضاوی و شباب الصحوة
 شاید بتوان یکی از مهمترین حوزه های ورود شیخ یوسف قرضاوی را مجال ارشاد و موعظه جوانان انقلابی در دوره بیداری اسلامی نامید.

 خود شیخ یوسف قرضاوی و همچنین طرفداران وی معتقد هستند که جوان های انقلابی حاضر در کشورهای اسلامی و حتی حاضر در امریکا، کانادا و اروپا حرف شنوی خاصی از وی دارند، به گونه ای که اگر این راهنمایی ها را از سایرین شنیده بودند قطعاً ترتیب اثر نمی‌دادند.

 و این غیر از مقالات و نوشته هایی است که شیخ یوسف قرضاوی برای ارشاد جوانان بیداری اسلامی تا به حال نوشته است.

شیخ یوسف قرضاوی در حوزه حرکت و جهاد معتقد به تشکیل عقل اسلامی معاصر است لذا تعدّد گروه‌های متسلف و جهادی را مذموم ندانسته و معتقد است این تعدد، ناشی از وجود تعارض و تناقض نیست و در چهارچوب تفاهم و همسویی است.

بنا بر تعریف شیخ یوسف قرضاوی حرکت اسلامی به معنای عملکرد جمهور و عموم مردم برای احیاء احکام اسلامی با تکیه بر تک تک افراد می باشد.

البته آنچه که لازم به ذکر است این است که شیخ یوسف قرضاوی همانند حضور و فعالیت در حوزه فقه و فتوا و مسائل اجتماعی و تقریب بین مذاهب و ادیان در این حوزه نیز متزلزل بوده و گاها آراء متناقض و روشها و منهج های مختلفی را در پیش گرفته است.

حمایت یوسف قرضاوی از گروه های به اصطلاح جهادی
 از همین رو می بینیم که پس از سال ۲۰۰۸ و کم کم با قدرت گرفتن گروههای تروریستی خصوصاً داعش شیخ یوسف قرضاوی رویکرد متفاوتی از خود نشان داده و مدعی می شود امروزه جهاد اولیه جوانان مسلمان در سوریه است نه در فلسطین.

شیخ یوسف قرضاوی می نویسد:

آنچه که برای هر مسلمانی نیکو و پسندیده و بلکه واجب است این است که تلاش کند تا دولت اسلامی به پا شود و حکم اسلام جاری گردد تا اینکه امامی برای مسلمین وجود داشته باشد که به پیروی از او وحدت اسلامی حاصل شده و در نتیجه مسلمین در مرگ جاهلیت از دنیا نروند.[17]

 همچنین وی مینویسد:

 یکی از اهداف مورد تاکید حسن البنا مطالبه به حکم قرآن و اقامه دولت اسلامی بوده است.

وی معتقد است که اندیشه حسن البنا اندیشه ضد مدرنیته و دین گریزی است. همچنین تاکید می‌کند که در اندیشه حسن البنا همه چیز از آن خداست نه حکّام.[18]

 

قرضاوی در حوادث سوریه پا را فراتر نهاده و می نویسد:

 اگر مهاجرت به دولت اسلامی برای کسی میسر نیست لااقل به جماعت مسلمانی که در تلاشند دولت اسلامی را اقامه کنند بپیوندند، این حکم بر هر مسلمانی واجب است.[19]

شیخ یوسف قرضاوی در راستای تحکیم بخشیدن به حرکت جوانهای بیداری اسلامی با چشم پوشی کردن از افراط های سرزده از این جماعت می نویسد:

 به عقیده من موسسات دینی تا زمانی که از سلطه های سیاسی دست برندارند توان اداره و ارشاد این جماعت را نخواهند داشت.

 اگرچه مقداری افراط در میان این جوانان وجود دارد اما بر کسانی که قصد ارشاد آنها را دارند لازم است که از صومعه فکری خود بیرون بیایند و همانند این جوانان بنگرند چه آمال و آرزوهای بزرگی در سینه خود پرورانده و چه عواطف با حرارت و عزم های راسخ و اعمال صالحی در آنها وجود دارد، تا نصیحت شان نصیحت بر سبیل بصیرت و روشن گری باشد.

البته همه این حمایت ها بعد از نزاعات سوریه و مداخله ایران و روسیه در راستای آرام کردن جو منطقه مطرح شده است و با این وجود کماکان قرضاوی در نظر متسلفان تروریستی کافری بیش نیست و این بر خلاف زعم اوست که خود را شخصیتی موثّر در میان جوانان بیداری اسلامی یا همان شورشیان و مسلّحان حاضر در سوریه می داند. [20]

ابوبکر بغدادی
 همچنین در فیلمی که از شیخ یوسف قرضاوی منتشر شده است می بینیم وی صریحاً به این نکته اشاره می‌کند که ابوبکر البغدادی سرکرده جنایتکار داعش -که چندی پیش خبر کشته شدن او از سوی امریکا بدون ارائه هیچ گونه سندی منتشر شده بود- یکی از فعالان اخوان المسلمین بوده است که بعدها تحت تأثیر افکار تند و افراطی قرار گرفته تا آنجا که سر کرده جماعت و گروه سفاک و خونریز داعش شده است.[21]

متسلفین و قرضاوی
البته با وجود دفاع های تمام قد شیخ یوسف قرضاوی از متسلفان و اسلحه به دستان امروزی، آنها نگاه مثبتی به وی نداشته و اورا به دلایل مختلفی کافر می دانند که در ادامه به آن اشاره خواهد شد:

1). عدم پایبندی به ولاء و براء: شیخ یوسف قرضاوی مسیحیان را برادر خود دانسته و می گوید مسیر ما و هدف همه ما یک چیز است و این برخلاف صریح  آیه است که می گوید "انّما المومنون اخوة".[22]

 در جای دیگر شیخ یوسف قرضاوی می‌گوید که قبطی ها هزاران شهید را در راه اختلافات مذهبی تقدیم کرده‌اند همچنین در برخی از تالیفات او می‌بینیم که وی و مودّت و محبّت غیر مسلمان را بلا اشکال می داند؛

 در جای دیگر می‌گوید دشمنی ما با یهود فقط به خاطر زمین و ارض است نه به خاطر دین.[23]

2). تغییر احکام الهی: او جزیه گرفتن از اهل ذمه را لازم نمی داند چرا که جزیه را در قبال ساقط بودن وظیفه دفاع از وطن از اهل ذمّه می گیرند اما امروزه که خدمت کردن سربازی اجباری بوده و مسلمان و کافر موظف هستند در این امر مشارکت کنند گرفتن جزیه از اهل ذمه وجهی ندارد؛

 در قبال اهل سنت نیز دارای انحرافاتی است مثلاً در مقابل روایت " ابی و اباک فی النّار"  که در کتاب صحیح مسلم آمده است و مورد اجماع اهل سنت است مقاومت کرده و بر خلاف اجماع مسلمین می گوید به نظر من پدر حضرت محمد (صلوات الله علیه وآله وسلم) اهل بهشت و اهل نجات است؛

3). تأویل نصوص: همچنین متسلفین که دارای منهج ظاهرگرایی یا حداقل مخالفت با تأویل هستند با تمسّک به برخی از روایات که شیخ یوسف قرضاوی آنها را تأویل برده است و یا شرایط زمانی و مکانی را لحاظ کرده است او را کافر یا منحرف می پندارند؛

 4). تحلیل حرام: یکی دیگر از از نظرات عجیب شیخ یوسف قرضاوی نگاه او به موسیقی و غناء است چرا که وی در بسیاری از تالیفات خود این گونه می نویسد که غناء و سینما حلال و طیب است.

همچنین وی موسیقی و ترانه های برخی از خوانندگان امروزی اعم از زن و مرد را دنبال می کند.

 علاوه بر این او قائل است که نگاه کردن به زن هایی که در تلویزیون یا موبایل و یا سایر رسانه‌های تصویری وجود دارند اشکال ندارد و حرام نیست.؛

شیخ یوسف قرضاوی رجم را به دست ولی امر دانسته که تعزیراً انجام می شود، لذا اگر او مصلحت ببیند می‌تواند رجم را اجرا نکند.

 در نگاه او ارتداد نیز دو نوع است:

 ارتداد گاهی به همراه تخریب و حرکت بر علیه مجتمع اسلامی باشد چنین موردی واجب القتل است اما سایر ارتدادها موجب وجوب قتل نمی شود.

 به عقیده قرضاوی زن می تواند منصب ولایت عامه را تصاحب کند، همچنین شهادت یک زن را کافی دانسته و می گوید:  وقتی زن در خرید و فروش و معاملات همانند مرد است شهادت او نیز می تواند همانند شهادت مرد باشد.

یکی دیگر از فتاوی او که به گمان متسلفین حرامی را حلال کرده است این است که تراشیدن ریش حلال است؛[24]

5). همکاری با حکّام طاغوت: از دیگر دلایل کافر دانستن شیخ یوسف قرضاوی همکاری کردن با حکّامی است که به غیر ما انزل الله حکم می‌کنند؛

6). اعتقاد به دموکراسی:  از آنجا که قرضاوی معتقد به دموکراسی  و قوانین وضعی است دچار شرک در تشریع بوده و کافر است؛

 7). انکار جهاد: از دیگردلایل کفر قرضاوی نزد متسلفین تروریستی انکار جهاد است درصورتی که در صدد تغییر حکومت و نظامی باشند؛

8). دفاع کردن از بت پرستی:قرضاوی سفری به افغانستان داشته است برای جلوگیری از تخریب و نابود کردن بت بودا توسط طالبان، و این دفاع از بت و بت پرستی است.[25]

بنابر این میتوان شیخ یوسف قرضاوی را عالمی متزلزل دانست که از سویی مخالف تکفیر است و از سویی گاهی خود تکفیر را حمایت کرده است از سویی حامی تروریست های مسلح به اصطلاح سلفی جهادی است و از سویی توسط آنها تکفیر شده است.

 البانی و قرضاوی
البانی وهابی معاصر نیز در مجلس پرسش و پاسخ در جواب به سخنی حدیثی از شیخ یوسف قرضاوی گفت: دخالت افراد غیر متخصصی همانند قرضاوی در علوم حدیثی باعث گمراهی جوانان مسلمان خواهد شد چرا که او نه آشنا با علم حدیث است و نه از تفکر سلف خبر دارد.[26]

البته این در حالی است که شیخ قرضاوی، وهابیت را حرکتی تماماً حنبلی می داند که با حرکت امام محمد بن عبدالوهاب برای دعوت مردم و مبارزه با بدعت ها و خرافات شروع شد و مملکت سعودی نیز بر همین نهج قرار دارد.[27] البته باید تذکر بدهیم جمهور علمای اهل سنت محمد بن عبدالوهاب و اتباعش را تکفیری و جزو خوارج می شمارند.

بنا بر این پرواضح است که شیخ یوسف قرضاوی با همه تملقاتی که برای جمعیت به اصطلاح سلفی و جنبش های افراطی اسلامی داشته نه تنها نزد آنها مقبول نیست بلکه کافر نیز به حساب آمده است و عالمان وهابی و یا مرتبط با وهابیت نیز او را بی سواد و نا آشنا با حدیث و معتقدات سلف می دانند.


[1] . https://www.al-qaradawi.net/ الموقع الرسمی للشیخ یوسف القرضاوی.

[2] . همان.

[3] . https://youtu.be/pwSjja7Gq6A.

[4] . https://youtu.be/pwSjja7Gq6A.

.[5] https://youtu.be/pwSjja7Gq6A.

[6]. https://www.al-qaradawi.net/node/4975.

[7]. https://www.al-qaradawi.net/content/127.

[8] . همان.

.[9] https://www.al-qaradawi.net/node/1088.

.[10] https://www.elhiwardz.com/national/13523/.

.[11] https://www.al-qaradawi.net/content/127.

.[12] https://youtu.be/N1r5gUHMKDE.

.[13] yun.ir/gdvej.

.[14] https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=8729.

[15]. https://youtu.be/g2LxmoMV20M.

.[16] https://youtu.be/n5Fh9UZ52q8.

[17] . قرضاوی، الإخوان المسلمون ردود على تساؤلات واتهامات، بینا، ص ۳۸.

[18] . قرضاوی، التربیة السیاسیة عند الإمام حسن البناء، مکتبة وهبة،  ص ۱۱.

[19]. قرضاوی، الدین والسیاسة، المجلس الاروبی للافتاء،  ص ۱۳۶.

[20] . همان.

[21]. https://b2n.ir/964605.

[22]. سوره حجرات آیه 10.

[23] . https://www.youtube.com/watch?v=b7qpZuD1BEQ.

[24]. نوشته شیخ ناصر الفهد با عنوان موقف السلف من یوسف القرضاوی.

[25]. شنقیطی، ابومنذر،کتاب سراق الوسطیه، منبر التوحید والجهاد، ص7.

[26] . https://www.youtube.com/watch?v=b7qpZuD1BEQ.

[27] . https://www.youtube.com/watch?v=6Rm_1zmLknU.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی