بررسی ادعای وهابیون راجع به آیه «قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین»

چکیده
به تصریح وهابیون، از آنجایی که خدای متعال در آیه «قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین» دستور فرموده است که ذبح حیوانات، صرفا باید برای خداوند انجام گیرد، بنابراین مشخص میشود ذبح کردن برای اولیاء الهی، امری ممنوع خواهد بود. حال آنکه تنها نیت مسلمانانی که برای اشخاص صالح، حیوانی را ذبح میکنند، این است که ثواب ذبحی که انجام میدهند، به آن بزرگواران برسد برهمین اساس نیتی غیرالهی نداشته و لذا قربانی که انجام میدهند، بی اشکال خواهد بود.
مقدمه
در آئین وهابیت، امور فراوانی از مصادیق شرک به حساب آمدهاند. تا جایی که مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء(ره) از علمای نامدار امامیه در نامه ای که به عبدالعزیز بن سعود(پادشاه وقتِ عربستان) نوشته است، تصریح میکند: اگر مثلا در مسئله مصادیق عبادت غیرالله، با مبنای وهابیت پیش برویم لاجرم باید تنها عده بسیار کمی از مسلمانان را داخل در اسلام بدانیم. از همین رو مشخص میشود که طبق فتاوی مفتیان وهابی، بسیاری از مسلمانان به بهانههای مختلفی، در شرک فرو رفته اند. به عنوان نمونه، وهابیون که مثل سایر مسلمانان، ذبح برای غیرالله را ممنوع دانستهاند، معتقدند که ذبح کردن حیوانات به نیابت از اولیاء الهی نیز از مصادیق ذبح لغیرالله بوده و لذا موجب شرک میشود. بدیگر سخن به باور وهابیون، اگر کسی به نیابت از اشخاص صالح، حیوانی را ذبح کند مشرک خواهد بود. آنان برای اثبات این ادعا به ادلهای از جمله آیه 162 سوره انعام «قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین» تمسک کردهاند. به باور بسیاری از مفتیان وهابی، واژه «نُسُک» در آیه مذکور به معنی ذبح بوده ولذا از آنجایی که در آیه محل بحث تاکید شده است هرآیینه باید ذبح کردن صرفا برای خدای متعال صورت بگیرد. بدین جهت روشن میشود که ذبح کردن برای اولیاء الهی از آنجایی که نوعی ذبح برای غیرالله است، شرک محسوب میشود.حال آنکهاگر چنین فتوایی صحیح باشد، همانا تعداد قابل توجهی از مسلمین از دین اسلام خارج بوده و در زمره مشرکین تلقی خواهند شد. از همین رو ضرورت اقتضاء میکند ادعای وهابیت در مورد آیه 162 سوره انعام مورد نقد و بررسی قرار بگیرد.
ادعای وهابیون در مورد آیه «قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین»
همانطور که در مقدمه گفته شد مفتیان وهابی، ذبح به نیابت از اولیاء الهی را از مصادیق ذبح لغیرالله و طبعا از موجبات شرک قلمداد کردهاند. آنان برای اثبات مدعای خود به ادلهای از جمله آیه «قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین»[1] استناد جستهاند. بهعنوان نمونه بن باز چهره نام آَشنای وهابیت مینویسد: «من المعلوم بالأدلة من الکتاب والسنة، أن التقرب بالذبح لغیر الله من الأولیاء أو الجن أو الأصنام أو غیر ذلک من المخلوقات شرک بالله ومن أعمال الجاهلیة والمشرکین، قال الله عز وجل: {قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ}»[2]بواسطه ادله موجود در کتاب و سنت مشخص میشود که ذبح کردن برای اولیاء الهی، اجنه، بتها و مخلوقات، شرک به خدای متعال بوده و از اعمال جاهلیت و مشرکان بهحساب میآید. چنانکه خدای متعال فرموده است «قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ».
بن عثیمین نیز یکی دیگر از وهابیونی است چنین تصریح میکند: «الذبح لغیر الله شرک أکبر لأن الذبح عبادة کما أمر به فی قوله: (فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ) وقوله سبحانه: (قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ) ... فمن ذبح لغیر الله فهو مشرک شرکاً مخرجاً عن الملة -والعیاذ بالله- سواء ذبح ذلک لملک من الملائکة، أو لرسول من الرسل، أو لنبی من الأنبیاء، أو لخلیفة من الخلفاء، أو لولی من الأولیاء، أو لعالم من العلماء فکل ذلک شرک بالله -عز وجل- ومخرج عن الملة»[3]؛ ذبح کردن برای غیرالله، از آنجایی که نوعی عبادت است، شرک محسوب میشود. چنانکه در آیه 2 سوره کوثر و همچنین آیه «قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» تاکید شده است که ذبح و قربانی، تنها برای خدای متعال باید انجام شود. بنابراین اگر کسی برای غیرالله ذبحی انجام دهد از دین اسلام خارج شده است حال فرقی نمیکند که این ذبح برای ملکی از ملائکه، پیامبری از پیامبران الهی(علیهمالسلام)، خلیفه ای از خلفا، یکی از اولیاء الهی یا عالمی از عالمان اسلامی باشد در هر صورت شرک به خدا بوده و موجب خروج از دین میشود.
در 2 عبارت فوق مشاهده شد که مفتیان وهابی، با استناد به آیاتی همچون آیه 162 سوره انعام، ذبح کردن برای اولیاء الهی را از مصادیق ذبح لغیرالله دانسته و به شرک چنین ذبحی حکم کرده اند. در ادامه این ادعای وهابیون مورد نقد و بررسی قرار میگیرد.
نقد و بررسی دیدگاه وهابیت راجع به آیه 162 سوره انعام
همانطور که در بخش قبل گفته شد یکی از مستندات سردمداران وهابی برای ممنوع دانستن شرک برای اولیاء الهی، آیه «قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» است. باید توجه داشت بحث اصلی در این آیه، پیرامون واژه «نُسُکی» است. بدین معنا که وهابیون این واژه را به معنی ذبح دانسته[4] و مدعی شدهاند که طبق آیه 162 سوره انعام، نماز خواندن و ذبح کردن برای غیرالله، ممنوع شمرده شده اند.از همین رو اولین گام در جهت بررسی دیدگاه وهابیون، تبیین معنای «نُسُکی» بوده و لذا در ادامه به صورت بسیار مختصر، دیدگاه لغت شناسان و مفسرین در مورد معنای این واژه بیان میشود.
معنای واژه «نُسُکی»
الف: نظر لغت شناسان
با مراجعه به آثار علم لغت، مشاهده میشود که عالمان این علم،2 معنی اصلی برای واژه «نُسُکی» ارائه میکنند:
1: کلمه«نُسُک» به معنی عبادت است. چنانکه در تاج العروس میخوانیم: «النَّسْکُ مُثَلَّثَةً و بضمتین العِبادةُ و الطاعَةُ، و کلُ ما تُقُرِّبَ به إلى اللَّهِ تعَالى. و منه قَوْلُه تعَالى: إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی»[5] واژه «نُسُک» به معنی عبادت، طاعت و هر آنچیزی است که موجب تقرب به خداوند میشود. اتفاقا شاهد مثال مرتضی زبیدی برای معنای مذکور، آیه محل بحث است.
2: کلمه «نُسُک» به معنی ذبح کردن باشد. چنانکه طریحی در مجمع البحرین بدین معنا ملتزم است.[6]
ب: نظر مفسرین
اقوال مفسرین در مورد مراد و مفهوم واژه «نُسُک»، حداقل به 4 دسته تقسیم میشود:
1: نُسُکی یعنی "عبادتی" [7]: طبق این نظر، آیه 162 به این معناست: همانا نمازم، و عباداتم برای خدای متعال است.
2: نُسُکی یعنی "ذبحی" [8]: اگر چنین معنایی را برای نسک در نظر بگیریم، هر آیینه باید آیه محل بحث را بدین صورت معنا کنیم: همانا نماز خواندم و ذبح کردنم برای خدای متعال است.
3: نُسُکی یعنی "دینی" [9]: اگر نسکی را به معنی دینی بدانیم، آیه 162 سوره انعام، اینگونه معنی خواهد داد: همانا نمازم و دین و اعتقاداتم برای خداست که پروردگار جهانیان است.
4: نُسُکی یعنی "حجی" [10]: طبق این معنا، آیه «ان صلاتی و نسکی لله رب العالمین» اینگونه معنا میشود: همانا نماز و حجم برای خداست که پروردگار جهانیان است.
البته نظر پنجمی نیز وجود دارد که برخی از مفسرین معتقدند «نُسُکی» به معنی عبادت است ولی از آن جایی که فراوان در معنای ذبح، استعمال شده است، لذا این واژه معنای ذبح و قربانی میدهد.[11]
هرچند غالب مفسرین معنای«نُسُکی» را به معنی عبادت و ذبح گرفتهاند ولیکن باتوجه به اینکه ایشان به معانی دیگری نیز اشاره کردهاند، مشخص میشود معانی دیگری نیز برای واژه «نُسُکی» وجود دارد. البته ظاهرا دیدگاه صحیح، این است که «نُسُکی» به معنی عبادت باشد. که در اینصورت همه اعمال عبادی از جمله ذبح را نیز دربر میگیرد. بنابراین طبق این آیه شریفه و بسیاری از ادله دیگر، انسان باید تمام اعمال عبادی خویش را صرفا برای خدای متعال انجام بدهد. این مسئله مورد تاکید تمامی مسلمانان بوده است و کسی در آن کوچکترین شکی ندارد. حال این سوال مطرح میشود آیا طبق ادعای وهابیون، میتوان با استناد به آیه «قُل إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لله رب العالمین»، ذبح کردن برای اولیاء الهی را از مصادیق ذبح لغیرالله و از موجبات شرک تلقی کرد؟ در ادامه به این سوال مهم پاسخ داده میشود.
با توجه به آیه162 سوره انعام، آیا ذبح کردن به نیت اولیاء الهی، مصداق ذبح لغیر الله است؟
قبل از پاسخ به این سوال، لازم است این نکته مورد توجه باشد که بسیاری از مفسرین قرآن کریم نظیر طبری، ذیل آیه «قُل إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لله رب العالمین»، تاکید میکنند که خدای متعال در این آیه شریفه به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) دستور داده است تا به مشرکین این پیام را برساند که تمامی اعمال باید صرفا برای خدای متعال انجام شود چرا که پروردگار بی شریک است ولذا این دستور نهیبی است به مشرکین، تا عبادتی را برای بت های خود انجام ندهند و در اعمال عبادی، بت ها را شریک خداوند متعال قرار ندهند.[12]طبق این برداشت، خطاب اصلی آیه با مشرکینی است که برای بت ها و تقرب به بتها اعمال عبادی را انجام میدادند نه مسلمانانی که تنها دلیل قربانی کردن شان برای اولیاء الهی این است که ثوابی از قربانی به آن بزرگواران برسد. بدیگر سخن، در ذبحی که بت پرستان برای بت ها انجام میدادند 2 نکته برجسته وجود داشت:
1: اسم غیرالله را در هنگام ذبح میبردند.
2: به نیت تقرب به بتها، حیوانی را قربانی میکردند.
حال آنکه با تاکیدی که در روایات اسلامی[13] و فتاوی عالمان فریقین[14] وجود دارد، مشاهده میکنیم که مسلمانان در هنگام ذبح، صرفا نام خدا را میبَرَند. همچنین نیت مسلمانان از ذبحی که برای اولیاء الهی انجام میدهند صرفا اهداء ثواب به آن بزرگواران است نه چیز دیگری؛ چنانکه آیت الله سبحانی(حفظهالله) از علمای نامدار امامیه در قرن معاصر چنین مینویسد:«ومن اطّلع على أحوال الزائرین للعتبات المقدسة و مراقد أولیاء اللّه الصالحین یعلم جیداً أنّهم ینذرون لله تعالى و لرضاه، و یذبحون الذبائح باسمه عزّ و جلّ، بهدف انتفاع صاحب القبر بثوابها، و انتفاع الفقراء بلحومها»[15]؛ کسی که از احوال زائرین عتبات مقدسه و قبور مطهر اولیاء الهی آگاه باشد، بخوبی میداند که آنان(زائرین اولیاء الهی)،صرفا برای رضای الهی نذر میکنند و در هنگام قربانی کردن، نام خدا را به زبان میآورند و هدف شان از قربانی به نیت اولیاء الهی این است که ثواب و منفعتی از آن قربانی، به آن بزرگواران برسد و فقراء از گوشت حیوان ذبح شده، بهره مند شوند.
آیت الله سبحانی(حفظهالله) در موضع دیگری نیز اینگونه مینویسد: «فإذا ذبح للنبی أو الولی أو نذر الشیء له فهو لا یقصد إلّا أن یتصدق بذلک عنه، و یجعل ثوابه إلیه، فیکون من هدایا الأحیاء للأموات، المشروعة، المثاب على إهدائها... فقول القائل: «ذبحت للنبی» لا یرید أنّه ذبحه للنبی (صلىاللهعلیهوآلهوسلم) بل یرید أنّ الثواب له، کقول القائل: ذبحت للضیف، بمعنى أنّ النفع له و الفائدة له، فهو السبب فی حصول الذبح».[16]هنگامی که کسی برای پیامبر (صلی الله علیه وآله)، یا شخص صالحی، ذبح یا نذری انجام میدهد، قصدش تنها این است که آن ذبح و قربانی به نیابت از شخص صالح باشد و ثوابش به آن بزرگوار برسد. پس چنین عملی از مصادیق هدیه زندگان برای اموات محسوب شده و لذا مشروع خواهد بود. بنابراین کسی که میگوید فلان حیوان را برای نبی(صلیاللهعلیهوآله) ذبح کردم، مرادش این نیست که حقیقتا آن ذبح برای آنحضرت انجام شده است، بلکه قصدش از چنین جمله ای این است که ثواب ذبح به پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآله) برسد.
بنابراین آن 2 نکته برجسته در ذبحی که بت پرستان انجام میدادند، به هیچ وجه در قربانی که مسلمانان برای اشخاص صالح انجام میدهند قابل رویت نیست. ازهمین رو مشخص میشود شباهتی بین ذبحی که مشرکین برای آلهه خود انجام میدادند و همچنین ذبحی که مسلمانان به نیابت از اولیاء الهی انجام میدهند وجود ندارد.
فارغ از تمامی مباحث فوق، تذکر این نکته نیز ضرورت دارد که ذبح کردن برای اولیاء الهی، تا زمانی که صرفا به نیت تعظیم آن بزرگواران بوده باشد و ذبح کننده، اعتقادی به الوهیت و ربوبیت غیرالله نداشته باشد، هیچ منعی ندارد و لذا نمیتوان آن را از مصادیق عبادت غیرالله و شرک به خدای متعال، تلقی کرد. چنانکه محیی الدبن نووی از علمای شافعی مذهب تصریح میکند: «فَمَنْ ذَبَحَ لِغَیْرِهِ مِنْ حَیَوَانٍ أَوْ جَمَادٍ کَالصَّنَمِ عَلَى وَجْهِ التَّعْظِیمِ وَالْعِبَادَةِ، لَمْ تَحِلَّ ذَبِیحَتُهُ، وَکَانَ فِعْلُهُ کُفْرًا،کَمَنْ سَجَدَ لِغَیْرِهِ سَجْدَةَ عِبَادَةٍ، وَکَذَا لَوْ ذَبَحَ لَهُ وَلِغَیْرِهِ عَلَى هَذَا الْوَجْهِ، فَأَمَّا إِذَا ذَبَحَ لِغَیْرِهِ لَا عَلَى هَذَا الْوَجْهِ، بِأَنْ ضَحَّى أَوْ ذَبَحَ لِلْکَعْبَةِ تَعْظِیمًا لَهَا لِأَنَّهَا بَیْتُ اللَّهِ تَعَالَى، أَوِ الرَّسُولِ لِأَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وآله) فَهَذَا لَا یَجُوزُ أَنْ یَمْنَعَ حِلَّ الذَّبِیحَه»[17] اگر ذبحی که برای غیرالله انجام می شود به قصد تعظیم و عبادت غیرالله باشد، چنین کاری کفر است مثل کسی که در برابر غیرالله به نیت عبادت او، سجده می کند. ولی اگر ذبح برای غیرالله به نیت عبادت او نباشد مثل اینکه برای کعبه ذبح کند به این دلیل که کعبه، بیت الله است، یا برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) ذبح کند به این جهت که آنحضرت، رسول خداست، حلیت چنین انواعی از ذبح را نمی توان زیر سوال برد.
جمع بندی
با همه این تفاصیل مشخص میشود از آنجایی که قربانی کردن حیوانات به نیابت از صالحین، صرفا بدین جهت صورت میگیرد که ثواب عمل ذبح به ایشان برسد، بنابراین نمیتوان آن را از مصادیق ذبح لغیرالله دانسته و با توجه به آیه «قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین» به ممنوعیت آن حکم کرد.
[1]. انعام/ 162.
[2]. بن باز، مجموع فتاوی، ج3، ص322، بیجا، بیتا.
[3]. بن عثیمین، فتاوی ارکان الاسلامیه، ص147، ریاض، دارالثریا، چاپ اول، 1424ق.
[4] . چنانکه بن باز می نویسد: «قال الله سبحانه: {قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی} یعنی ذبحی»؛ فتاوی نور علی الدرب، ص154، بی جا، بی تا. در مجموع فتاوی بن باز نیز چنین می خوانیم: «وقال عز وجل: {قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ}.....أمر الله نبیه (صلى الله علیه وآله وسلم) أن یخبر الناس أن صلاته ونسکه، وهو الذبح.....لله رب العالمین لا شریک له»؛ مجموع فتاوی، ج1، ص159، بی جا، بی تا.
[5]. مرتضى زبیدى، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، ج13، ص657، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1414ق.
[6]. طریحى، فخر الدین بن محمد، مجمع البحرین، ج5، ص295، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش.
[7]. نسفى، عبدالله بن احمد، تفسیر النسفى مدارک التنزیل و حقایق التاویل، ج2، ص63، بیروت، دار النفائس، چاپ اول، 1416ق.؛ نسفى، عبدالله بن احمد، تفسیر النسفى مدارک التنزیل و حقایق التاویل، ج2، ص63، بیروت، دار النفائس، چاپ اول، 1416ق.
[8]. زمخشرى، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فى وجوه التأویل، ج2، ص84، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، 1407ق.
[9]. جصاص، احمد بن على، احکام القرآن (جصاص)، ج4، ص199، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1405ق.
[10]. نسفى، عبدالله بن احمد، تفسیر النسفى مدارک التنزیل و حقایق التاویل، ج2، ص63، بیروت، دار النفائس، چاپ اول، 1416ق.
[11]. جصاص، احمد بن على، احکام القرآن (جصاص)، ج4، ص199، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1405ق.
[12]. طبری در ذیل آیه 162 سوره انعام چنین مینویسد: «قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ لا شَرِیکَ لَهُ وَ بِذلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ یقول تعالى ذکره لنبیه محمد (صلى اللّه علیه وآله) قل یا محمد لهؤلاء العادلین بربهم الأوثان و الأصنام الذین یسألونک أن تتبع أهواءهم على الباطل من عبادة الآلهة و الأوثان ان صلاتى و نسکى یقول و ذبحى و محیاى یقول و حیاتى و مماتى یقول و وفاتی للّه رب العالمین یعنى أن ذلک کله له خالصا دون ما أشرکتم به أیها المشرکون من الأوثان لا شریک له فى شىء من ذلک من خلقه و لا لشئ منهم فیه نصیب»؛ طبرى، محمد بن جریر، جامع البیان فى تفسیر القرآن (تفسیر الطبرى)، ج8، ص82، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق.
[13].چناننکه در مصادر شیعی بر خواندن ادعیه ای در هنگام قربانی کردن تاکید میشود.. بعنوان نمونه سید بن طاووس (از علمای مطرح امامیه) دعایی به جهت ذبح و قربانی از امام کاظم(علیه السلام) نقل کرده است که در بخشی از این دعا می خوانیم: «اللَّهُمَّ مِنْکَ وَ لَکَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنِّی» خدایا، این قربانی از تو و برای توست، خدایا (این قربانی) را از ما قبول کن.ابن طاووس،على بن موسى، إقبال الأعمال، ج1، ص450، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، چاپدوم، 1409ق.
[14].به عنوان نمونه امام خمینی(ره) در رساله توضیح المسائل، شروطی را برای ذبح حلال حیوانات ذکر فرمودهاند که چهارمین شرط عبارت است از: «وقتى که (انسان) مىخواهد سر حیوان را بِبُرَد، یا کارد بر گلویش بگذارد، به نیت سر بریدن نام خدا را ببرد.»خمینى، سید روح اللّهموسوى،توضیحالمسائل (امامخمینى)،ص545،چاپ اول، 1426 ق.
.[15] آیت الله سبحانى، بحوث فی الملل و النحل، ج4، ص463، قم، موسسه الامام الصادق(علیهالسلام)، بیتا.
[16]. آیت الله سبحانى، بحوث فی الملل و النحل، ج4، ص461، قم، موسسه الامام الصادق(علیهالسلام)، بیتا.
[17]. نووی، محی الدین، روضة الطالبین وعمدة المفتین، ج3، ص205، بیروت، المکتب الإسلامی، چاپ سوم، 1412ق.