آیا در روایات شیعه به مشروعیت شد رحال به قبر حضرت علی (علیه السلام) اشاره شده است؟

پرسش
ابن تیمیه و وهابیان قصد سفر به زیارت قبور انبیاء و اولیاء و صالحان را بدعت و حرام می دانند همچنانکه در کتاب فتاوی اللجنه الدائمه آمده است: «لا یجوز شد الرحال لزیارة قبور الأنبیاء والصالحین وغیرهم، بل هو بدعة»[1] بار سفر بستن برای زیارت قبور انبیاء و اولیاء و دیگران جایز نیست بلکه آن بدعت است. اما در مقابل در مباحث سلسله وار از مذاهب و جریانهای اهل سنت ثابت شد که شد رحال نزد آنها مشروع و مستحب می باشد. همچین از روایات شیعه نیز استفاده شد که شد که بار سفر بستن برای زیارت قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) جایز می باشد. حال آیا در خصوص زیارت حضرت قبر علی علیه السلام نیز روایاتی در منابع شیعه وجود دارد که شد رحال به قبر حضرت را ثابت بکند؟
[1]. دویش، أحمد بن عبد الرزاق، فتاوى اللجنة الدائمة ج1، ص 431.
پاسخ
پاسخ اجمالی
در روایات فراوان و معتبر از منابع شیعه نقل شده است که قصد سفر به زیارت قبر حضرت علی (علیه السلام) جایز و مشروع می باشد. در این روایات اشاره شده است که ائمه (علیهم السلام) خودشان نسبت به قبر حضرت علی (علیه السلام) شد رحال داشتند و یاران خود را نیز که در مدینه و جاهای دیگر بودند به این امر تشویق می کردند
پاسخ تفصیلی
در رویات فراوان از شیعه با اسانید مختلف نقل شده است که قصد سفر به قبر امام علی (علیه السلام) مورد تاکید واقع شده است و این از سیره ائمه (علیهم السلام) نیز بوده است. به چند نمونه از این روایات اشاره می شود.
روایت اول
روایتی را صفوان از امام صادق (علیه السلام) درباره رفتن به قبر حضرت علی (علیه السلام) این چنین نقل می کند: «رَوَى صَفْوَانُ بْنُ مِهْرَانَ الْجَمَّالُ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ سَارَ وَ أَنَا مَعَهُ فِی الْقَادِسِیَّةِ حَتَّى أَشْرَفَ عَلَى النَّجَفِ فَقَالَ هُوَ الْجَبَلُ الَّذِی اعْتَصَمَ بِهِ ابْنُ جَدِّی نُوحٍ ع فَقَالَ سَآوِی إِلى جَبَلٍ یَعْصِمُنِی مِنَ الْماءِ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ یَا جَبَلُ أَ یَعْتَصِمُ بِکَ مِنِّی أَحَدٌ فَغَارَ فِی الْأَرْضِ وَ تَقَطَّعَ إِلَى الشَّامِ ثُمَّ قَالَ ع اعْدِلْ بِنَا قَالَ فَعَدَلْتُ بِهِ فَلَمْ یَزَلْ سَائِراً حَتَّى أَتَى الْغَرِیَّ فَوَقَفَ عَلَى الْقَبْرِ فَسَاقَ السَّلَامَ مِنْ آدَمَ عَلَى نَبِیٍّ نَبِیٍّ ع وَ أَنَا أَسُوقُ السَّلَامَ مَعَهُ حَتَّى وَصَلَ السَّلَامَ إِلَى النَّبِیِّ ص ثُمَّ خَرَّ عَلَى الْقَبْرِ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ وَ عَلَا نَحِیبُهُ ثُمَّ قَامَ فَصَلَّى أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ سِتَّ رَکَعَاتٍ وَ صَلَّیْتُ مَعَهُ وَ قُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا هَذَا الْقَبْرُ قَالَ هَذَا الْقَبْرُ قَبْرُ جَدِّی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع».[1] صفوان بن مهران جمّال از امام صادق، جعفر بن محمد علیه السّلام روایت کرده است که: آن امام، که من در معیت او بودم، در قادسیه براه افتاد، تا مشرف بر نجف شد پس فرمود: آن همان کوهى است که پسر جدّم نوح علیه السّلام به آن پناه برد، و گفت: به کوهى پناه خواهم برد که مرا از آب نگاه دارد. پس خداى عزّ و جلّ به آن وحى فرستاد که: اى کوه، آیا کسى از خشم من بتو پناه میبرد؟ پس آن کوه به زمین فرو رفت، و چنان متلاشى شد که قطعات آن تا سرزمین شام پراکنده گشت. سپس امام علیه السّلام فرمود: مسیر ما را تغییر ده، پس من چنین کردم، و او همچنان راه مىپیمود تا سرزمین غریّ ( نجف)، پس کنار قبر ایستاد و به آدم سلام را بسوى آدم و یکایک پیمبران سلام بفرستاد، و من نیز هماهنگ با او سلام فرستادم، تا آنکه نوبت سلام بر پیمبر صلّى اللَّه علیه و آله رسید، سپس بروى قبر افتاد، و بر صاحب قبر سلام فرستاد، و صداى گریهاش بلند شد، آنگاه بپاخاست، و چهار رکعت (و در خبرى دیگر شش رکعت) نماز بگزارد، و من نیز با او نماز کردم، و گفتم: اى فرزند رسول خدا این قبر از آن کیست؟ فرمود: این قبر از آن جدّم على بن ابى طالب علیه السّلام است.
محمد تقلی مجلسی درباره روایت می نویسد: «روى صفوان بن مهران الجمال» فی الحسن کالصحیح».[2] در کتاب دیگرش نیز گوید: و به اسانید صحیحه منقولست از صفوان[3]
از این روایت نیز استفاده می شود که امام صادق (علیه السلام) به قصد زیارت جدشان امیرمومنان (علیه السلام) به نجف رفتند که نشان از شد رحال به قصد زیارت دارد.
روایت دوم
شیخ طوسی روایتی را نقل کرده است که در آن یکی از شیعیان به نجف رفته بود اما حضرت علی علیه السلام را زیارت نکرده بود در اینجا امام صادق علیه السلام از کوتاهی او در زیارت حضرت، ناراحت شدند روایت به این صورت نقل شده است: «مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَیْمَانَ النَّیْسَابُورِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْیَمَانِیِّ عَنْ مَنِیعِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ یُونُسَ عَنْ أَبِی وَهْبٍ الْقَصْرِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ الْمَدِینَةَ فَأَتَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَتَیْتُکَ وَ لَمْ أَزُرْ قَبْرَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ بِئْسَ مَا صَنَعْتَ لَوْ لَا أَنَّکَ مِنْ شِیعَتِنَا مَا نَظَرْتُ إِلَیْکَ أَ لَا تَزُورُ مَنْ یَزُورُهُ اللَّهُ تَعَالَى مَعَ الْمَلَائِکَةِ وَ یَزُورُهُ الْأَنْبِیَاءُ ع وَ یَزُورُهُ الْمُؤْمِنُونَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا عَلِمْتُ ذَلِکَ قَالَ فَاعْلَمْ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ مِنَ الْأَئِمَّةِ کُلِّهِمْ وَ لَهُ ثَوَابُ أَعْمَالِهِمْ وَ عَلَى قَدْرِ أَعْمَالِهِمْ فُضِّلُوا».[4] ابى وهب بصرى نقل کرده که گفت: داخل مدینه شده نزد حضرت صادق علیه السّلام مشرّف شده محضرش عرضه داشتم: فدایت شوم خدمت شما رسیدم ولى به زیارت قبر امیر المؤمنین علیه السّلام نرفتهام. حضرت فرمودند: بد کارى کردى اگر از شیعیان ما نبودى به تو نگاه نمىکردم، چرا زیارت نکردى کسى را که خداوند با فرشتگانش زیارتش مىکنند، انبیاء و مؤمنین زیارتش مىنمایند؟ عرض کردم: فدایت شوم به این امر واقف نبودم. حضرت فرمودند: بدان که امیر المؤمنین علیه السّلام نزد حقتعالى از تمام ائمه علیهم السّلام افضل و برتر بوده و ثواب اعمال ایشان براى آن حضرت منظور مىشود (یعنى غیر از اینکه در قبال اعمال خود آن جناب حق تعالى ثواب لحاظ مىکند اعمال ائمه هدى علیهم السّلام نیز موجب حصول ثواب براى حضرتش مىباشد) در حالى که حضرات ائمّه علیهم السّلام به مقدار اعمال صادره از خودشان فضیلت و برترى عائدشان مىشود.
محمد تقی مجلسی در خصوص سند رایت گوید آن قوی است :ـ «وروى الکلینی فی القوی عن یونس بن وهب القصری قال: دخلت المدینة فأتیت أبا عبد الله علیه السلام فقلت: جعلت فداک أتیتک ولم أزر أمیر المؤمنین علیه السلام» :[5]
اگر رفتن به زیارت قبر امام علی علیه السلام از راه دور آنهم از مدینه، مشروع نبود نباید امام از نرفتن ابی وهب ناراحت می شدند و او را بخاطر ترک این کار مذمت می کردند.
روایت سوم
روایتی را شیخ طوسی درباره پیاده روی و قصد سفر به زیارت حضرت علی علیه السلام این چنین نقل می کنید «مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ قَالَ وَجَدْتُ فِی کِتَابٍ کَتَبَهُ بِبَغْدَادَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الرَّازِیُّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الصَّیْمَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ زَارَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَجَّةً وَ عُمْرَةً فَإِنْ رَجَعَ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَجَّتَیْنِ وَ عُمْرَتَیْنِ».[6] حسین بن اسماعیل صیمرى گوید حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند که هر کس پیاده به زیارت حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) برود، حق- تعالى- به عدد هر گامى که بردارد حجّى و عمرهاى در نامه عملش بنویسد و اگر پیاده نیز برگردد به عدد هر گامى دو حج و دو عمره در نامه عملش بنویسد.
محمد تقی مجلسی درباره سند آن گوید: «روى الشیخ فی القوی، عن الحسین بن إسماعیل الصیمری عن أبی عبد الله علیه السلام قال: من زار أمیر المؤمنین علیه السلام ماشیا کتب الله له بکل خطوة حجة و عمرة فإن رجع ماشیا کتب الله له بکل خطوة حجتان و عمرتان».[7]
علامه مجلسی این روایت را دلیل استحباب پیاده رفتن بسوی قبر حضرت علی علیه السلام دانسته و حتی دلیل بر استحباب پیاده روی هنگام برگشت از زیارت دانسته و گوید: «فإن رجع ماشیا یدل على استحباب المشی فی الرجوع أیضا، و أنه أفضل من المشی فی الذهاب، و لعله لکونه أشق على النفس.»[8] این جمله که پیاده برگردد دلیل بر استحباب مشی در برگشت است مانند رفتن به زیارت و همان آن از پیاده رفتن به نیز برتر است دلیل آن شاید سختی آن نسبت به نفس است
روایت چهارم
روایتی در کامل الزیاره نقل شده است که مفضل در مدینه قصد زیارت قبر حضرت علی علیه السلام را داشت که امام صادق علیه السلام با بیان فضیلت این زیارت او را به رفتن به زیارت تشویق کردند. روایت به این صورت نقل شده است: « حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیِّ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ وَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ قَالَ حَدَّثَنِی ابْنُ سِنَانٍ قَالَ حَدَّثَنِی الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ إِنِّی أَشْتَاقُ إِلَى الْغَرِیِّ قَالَ فَمَا شَوْقُکَ إِلَیْهِ قُلْتُ لَهُ إِنِّی أُحِبُّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ أُحِبُّ أَنْ أَزُورَهُ قَالَ فَهَلْ تَعْرِفُ فَضْلَ زِیَارَتِهِ قُلْتُ لَا یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ- فَعَرِّفْنِی ذَلِکَ قَالَ إِذَا أَرَدْتَ زِیَارَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَاعْلَمْ أَنَّکَ زَائِرٌ عِظَامَ آدَمَ وَ بَدَنَ نُوحٍ وَ جِسْمَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قُلْتُ إِنَّ آدَمَ هَبَطَ بِسَرَنْدِیبَ فِی مَطْلَعِ الشَّمْسِ وَ زَعَمُوا أَنَّ عِظَامَهُ فِی بَیْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ فَکَیْفَ صَارَتْ عِظَامُهُ بِالْکُوفَةِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَى نُوحٍ ع وَ هُوَ فِی السَّفِینَةِ أَنْ یَطُوفَ بِالْبَیْتِ أُسْبُوعاً فَطَافَ کَمَا أَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ ثُمَّ نَزَلَ فِی الْمَاءِ إِلَى رُکْبَتَیْهِ فَاسْتَخْرَجَ تَابُوتاً فِیهِ عِظَامُ آدَمَ فَحَمَلَ التَّابُوتَ فِی جَوْفِ السَّفِینَةِ حَتَّى طَافَ بِالْبَیْتِ مَا شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ یَطُوفَ- ثُمَّ وَرَدَ إِلَى بَابِ الْکُوفَةِ فِی وَسَطِ مَسْجِدِهَا فَفِیهَا قَالَ اللَّهُ لِلْأَرْضِ ابْلَعِی ماءَکِ فَبَلَعَتْ مَاءَهَا مِنْ مَسْجِدِ الْکُوفَةِ کَمَا بَدَأَ الْمَاءُ مِنْ مَسْجِدِهَا وَ تَفَرَّقَ الْجَمْعُ الَّذِی کَانَ مَعَ نُوحٍ فِی السَّفِینَةِ- فَأَخَذَ نُوحٌ التَّابُوتَ فَدَفَنَهُ بِالْغَرِیِّ وَ هُوَ قِطْعَةٌ مِنَ الْجَبَلِ الَّذِی کَلَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ مُوسى تَکْلِیماً وَ قَدَّسَ عَلَیْهِ عِیسَى تَقْدِیساً وَ اتَّخَذَ عَلَیْهِ إِبْراهِیمَ خَلِیلًا وَ اتَّخَذَ عَلَیْهِ مُحَمَّداً حَبِیباً وَ جَعَلَهُ لِلنَّبِیِّینَ مَسْکَناً وَ اللَّهِ مَا سَکَنَ فِیهِ أَحَدٌ بَعْدَ آبَائِهِ الطَّاهِرِینَ- آدَمَ وَ نُوحٍ أَکْرَمُ مِنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَإِذَا أَرَدْتَ جَانِبَ النَّجَفِ فَزُرْ عِظَامَ آدَمَ وَ بَدَنَ نُوحٍ وَ جِسْمَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَإِنَّکَ زَائِرٌ الْآبَاءَ الْأَوَّلِینَ وَ مُحَمَّداً ص خَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ عَلِیّاً سَیِّدَ الْوَصِیِّینَ فَإِنَّ زَائِرَهُ تُفْتَحُ لَهُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ عِنْدَ دَعْوَتِهِ فَلَا تَکُنْ عَنِ الْخَیْرِ نَوَّاماً.»[9] ابن سنان گفته است: مفضل بن عمر برایم چنین حکایت نمود: گفت: محضر امام صادق علیه السّلام داخل شده عرض کردم: مایل و مشتاقم که به غرىّ بروم حضرت فرمودند: چه اشتیاقى به آن دارى؟ عرض کردم: امیر المؤمنین علیه السّلام را دوست داشته و به زیارتش علاقمند هستم. حضرت فرمودند: آیا فضیلت زیارت آن حضرت را مىدانى؟ عرضه داشتم: خیر اى فرزند رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم، من را از آن آگاه و مطّلع بفرمائید. حضرت فرمودند: هر گاه اراده زیارت امیر المؤمنین علیه السّلام را نمودى بدان که در واقع استخوانهاى حضرت آدم علیه السّلام و بدن نوح علیه السّلام و جسم امیر المؤمنین علیه السّلام را زیارت مىکنى. عرض کردم: حضرت آدم در سرندیب محل طلوع آفتاب هبوط نمود و عموم معتقدند استخوانهایش در بیت اللَّه الحرام دفن شده پس چطور مىفرمائید در کوفه مىباشد؟! حضرت فرمودند: خداوند متعال به حضرت نوح علیه السّلام در حالى که در کشتى بود وحى فرمود که هفت بار طواف بیت نماید، آن جناب طبق آنچه به وى وحى شده بود طواف نمود سپس از کشتى بیرون آمد و تا زانوهایش در آب فرورفت، تابوتى که در آن استخوانهاى حضرت آدم بود را از آب بیرون آورده و آن را به داخل کشتى حمل فرمود و بدنبال آن مطابق خواسته حق تعالى دور بیت طواف نمود و پس از آن وارد درب کوفه که در وسط مسجد کوفه هست گردید در این وقت بود که حق تعالى به زمین فرمود: آبى که در بردارى فرو ببر، پس زمین آبش را از مسجد کوفه فرو برد همان طورى که قبلا از همین مسجد ظاهر ساخته بود و به هر صورت گروهى که با نوح در سفینه بودند متفرّق گشته سپس جناب نوح تابوت را در غرى دفن کرد (غرى قطعهاى از کوهى است که موسى علیه السّلام در آن با خدا تکلّم نمود و عیسى در آن تقدیس گردید و ابراهیم در آن به منصب خلیلى نصب گردید و حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه وآله وسلّم در آن حبیب خدا خوانده شد و همین کوه بود که حق تعالى آن را مسکن انبیاء قرار داد). سپس حضرت فرمودند: ه خدا قسم بعد از آباء طاهرین پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم یعنى حضرت آدم و نوح علیهما السّلام احدى کریمتر از امیر المؤمنین علیه السّلام در آن سکونت اختیار نکرده. سپس فرمودند: و بدین ترتیب هر گاه اراده کردى نجف را، پس استخوانهاى آدم و بدن نوح و جسم على بن ابى طالب علیه السّلام را زیارت کن که زائر آباء اوّل و گذشته (آدم و نوح علیهما السّلام) و حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم که خاتم انبیاء است و حضرت علىّ علیه السّلام که سیداوصیاء بوده مىباشى و باید توجه داشته باشى که براى زائر آن حضرت دربهاى آسمان گشوده مىشود پس از این خیر عظیم غافل مباش.
محمد تقی مجلسی در خصوص روایت گوید: «فی القوی عن المفضل بن عمر الجعفی قال: دخلت على أبی عبد الله علیه السلام فقلت له: إنی اشتاق إلى الغری (أی النجف) قال: فما شوقک إلیه؟ فقلت»[10]
در این روایت، مفضل قصد زیارت قبر حضرت علی علیه السلام را داشت که امام در پاسخ با لفظ «إِذَا أَرَدْتَ زِیَارَةَ» که به معنی قصد سفر می باشد، بیان داشتند که این زیارت و شد رحال، زیارت بدن حضرت آدم علیه السلام، حضرت نوح علیه السلام و بدن حضرت علی علیه السلام نیز می باشد. بار دیگر امام به قصد رفتن به زیارت نجف این چنین اشاره کردند «فَإِذَا أَرَدْتَ جَانِبَ النَّجَفِ فَزُرْ» این جملات که در آن لفظ اردت آمده است نشان از قصد زائر نسبت به رفتن به زیارت می باشد که امام آن را تایید کردند.
روایت پنجم
روایتی را ابن قولویه از یونس بن ظبیان در خصوص سفرس با امام صادق علیه السلام جهت زیارت قبر حضرت علی علیه السلام این چنین نقل می کند: «حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَیْنِ جَمِیعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ أَشْیَمَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع بِالْحِیرَةِ أَیَّامَ مَقْدَمِهِ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ فِی لَیْلَةٍ صَحْیَانَةٍ مُقْمِرَةٍ قَالَ فَنَظَرَ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ یَا یُونُسُ أَ مَا تَرَى هَذِهِ الْکَوَاکِبَ مَا أَحْسَنَهَا أَمَا إِنَّهَا أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ نَحْنُ أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ یَا یُونُسُ فَمُرْ بِإِسْرَاجِ الْبَغْلِ وَ الْحِمَارِ فَلَمَّا أُسْرِجَا قَالَ یَا یُونُسُ أَیُّهُمَا أَحَبُّ إِلَیْکَ الْبَغْلُ أَوِ الْحِمَارُ قَالَ فَظَنَنْتُ أَنَّ الْبَغْلَ أَحَبُّ إِلَیْهِ لِقَوَّتِهِ فَقُلْتُ الْحِمَارُ فَقَالَ أُحِبُّ أَنْ تُؤتُونِی بِهِ قُلْتُ قَدْ فَعَلْتُ فَرَکِبَ وَ رَکِبْتُ وَ لَمَّا خَرَجْنَا مِنَ الْحِیرَةِ قَالَ تَقَدَّمْ یَا یُونُسُ قَالَ فَأَقْبَلَ یَقُولُ تَیَامَنْ تَیَاسَرْ فَلَمَّا انْتَهَیْنَا إِلَى الذَّکَوَاتِ الْحُمْرِ قَالَ هُوَ الْمَکَانُ قُلْتُ نَعَمْ فَتَیَامَنَ ثُمَّ قَصَدَ إِلَى مَوْضِعٍ فِیهِ مَاءٌ وَ عَیْنٌ فَتَوَضَّأَ ثُمَّ دَنَا مِنْ أَکَمَةٍ فَصَلَّى عِنْدَهَا ثُمَّ مَالَ عَلَیْهَا وَ بَکَى ثُمَّ مَالَ إِلَى أَکَمَةٍ دُونَهَا فَفَعَلَ مِثْلَ ذَلِکَ-ثُمَّ قَالَ یَا یُونُسُ افْعَلْ مِثْلَ مَا فَعَلْتُ فَفَعَلْتُ ذَلِکَ فَلَمَّا تَفَرَّغْتُ قَالَ لِی یَا یُونُسُ تَعْرِفُ هَذَا الْمَکَانَ فَقُلْتُ لَا فَقَالَ الْمَوْضِعُ الَّذِی صَلَّیْتُ عِنْدَهُ أَوَّلًا هُوَ قَبْرُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ الْأَکَمَةُ الْأُخْرَى رَأْسُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع أَنَّ الْمَلْعُونَ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیَادٍ لَعَنَهُ اللَّهُ لَمَّا بَعَثَ رَأْسَ الْحُسَیْنِ ع إِلَى الشَّامِ رُدَّ إِلَى الْکُوفَةِ فَقَالَ أَخْرِجُوهُ عَنْهَا لَا یُفْتَنْ بِهِ أَهْلُهَا فَصَیَّرَهُ اللَّهُ عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَالرَّأْسُ مَعَ الْجَسَدِ وَ الْجَسَدُ مَعَ الرَّأْسِ».[11] محمّد بن حسن و محمّد بن احمد بن حسین جمیعا از حسن بن على بن مهزیار و او از پدرش على بن مهزیار نقل نموده که وى مىگفت: على بن احمد بن اشیم برایم نقل نمود از شخصى و او از یونس بن ظبیان حکایت کرد که وى گفت: در ایّامى که حضرت ابو عبد اللَّه علیه السّلام در حیره بر ابى جعفر وارد شده بودند شبى که هوا صاف و خالى از ابر بود و ماه در آسمان مىدرخشید من محضر مبارک امام علیه السّلام بودم آن جناب به آسمان نظر نموده و فرمودند: یونس، مىبینى که این ستارگان چه قدر زیبا هستند!؟ توجّه داشته باش که این کرات نورانى امان براى اهل آسمان هستند همان طورى که ما امان براى اهل زمین مىباشیم، سپس فرمودند: اى یونس، قاطر و الاغى را زین کن و بیاور. وقتى هر دو زین شده و آماده گشتند حضرت فرمودند: اى یونس، کدام یک را دوست دارى. قاطر یا الاغ را؟ یونس مىگوید: گمان کردم آن جناب قاطر را به خاطر نیرو و قوّهاى که دارد بیشتر دوست دارند سوار شوند لذا در جواب آن حضرت عرض کردم: من الاغ را بیشتر دوست دارم. حضرت فرمودند: دوست دارم الاغ را به من دهى. عرض کردم: من الاغ را سوار شدم. به هر صورت حضرت بر قاطر و من نیز بر الاغ سوار شده و حرکت کردیم و وقتى از حیره بیرون رفتیم حضرت به من فرمودند: اى یونس: جلو برو یونس مىگوید: جلو رفتم حضرت مىفرمود: به سمت راست و به سمت چپ برو (یعنى پیوسته آن جناب من را راهنمائى نموده گاهى مىفرمودند به سمت راست برو و زمانى دستور مىدادند که به چپ برو) و وقتى به ریگهاى سرخ رسیدیم فرمودند: این همان مکان است. من نیز حضرت را تصدیق کردم سپس آن جناب به سمت راست آن مکان رفته و مقصودشان جایى بود که در آن آب و چشمه باشد و وقتى به چنین موضعى رسیدند از چشمه وضوء گرفته سپس به مکانى که بلند به نظر مىرسید نزدیک شدند و در آنجا نماز خواندند و پس از نماز روى آن مکان خم شده و زمانى گریستند و سپس به مکان بلند دیگرى که نزدیک آن بود رفته و عینا اعمال سابق را بجا آوردند و بعد فرمودند: اى یونس آنچه را من عمل کردم تو نیز به جاى آور. پس من آنچه حضرت انجام داده بودند را به جاى آوردم و بعد از فراغت به من فرمودند: اى یونس دانستى این چه مکانى است؟ عرض کردم: خیر. فرمودند: جایى که اوّل نماز خواندم آن قبر امیر المؤمنین علیه السّلام است و مکان دوّم محل دفن سر مطهّر حضرت حسین بن على بن ابى طالب علیهما السّلام مىباشد، پس از آن اضافه نموده و فرمودند: زمانى که عبید اللَّه بن زیاد ملعون سر مبارک حضرت را به شام فرستاد از شام آن را به کوفه بر گرداندند وى به اصحابش گفت: این سر را از این شهر بیرون ببرید و باعث فتنه و آشوب بین اهل این شهر نشوید و بدین ترتیب خداوند متعال سر مبارک آن جناب را نزد امیر المؤمنین قرار داد و از آن پس سر به جسد ملحق شد و بدن با سر متّصل گردید.
در این روایت به خوبی اشاره شده است که امام صادق علیه السلام با یونس شد رحال کرده و به نیت زیارت قبر امام علی علیه السلام راه افتادند و به طرف نجف رفتند. که این نشان از جواز این نوع سفر دارد
روایت ششم
روایتی را کلینی در خصوص زیارت قبر حضرت علی علیه السلام توسط امام صادق علیه السلام این چنین نقل می کند «عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: کُنْتُ مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَمَرَّ بِظَهْرِ الْکُوفَةِ فَنَزَلَ فَصَلَّى رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ تَقَدَّمَ قَلِیلًا فَصَلَّى رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ سَارَ قَلِیلًا فَنَزَلَ فَصَلَّى رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ قَالَ هَذَا مَوْضِعُ قَبْرِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ الْمَوْضِعَیْنِ اللَّذَیْنِ صَلَّیْتَ فِیهِمَا قَالَ مَوْضِعُ رَأْسِ الْحُسَیْنِ ع وَ مَوْضِعُ مَنْزِلِ الْقَائِمِ ع».[12] ابان بن تغلب نقل کرده که وى گفت: در معیّت حضرت صادق علیه السّلام بودم که آن حضرت از پشت کوفه عبور فرموده و سپس از مرکب به زیر آمده و دو رکعت نماز خواندند و بعد اندکى جلو رفته و دو رکعت دیگر خوانده سپس کمى حرکت فرموده و باز پیاده شدند و دو رکعت نماز خوانده سپس فرمودند: این جا، قبر امیر المؤمنین علیه السّلام است. عرض کردم: فدایت شوم پس آن دو مکان که در آن نماز خواندید چه بود؟ حضرت فرمودند: یکى مکان سر مطهّر حضرت حسین علیه السّلام بود و دیگرى جاى منبر قائم علیه السّلام مىباشد.
در این روایت آمده است که امام صادق علیه السلام که در مدینه بودند به قصد زیارت حضرت علی علیه السلام رفته و حضرت را با آداب خاصی زیارت کردند.
روایت هفتم
روایتی را ابن قولویه درباره قصد سفر به زیارت حضرت علی علیه السلام توسط امام صادق علیه السلام به همراه فرزندان خود چنین نقل کرده است :«حَدَّثَنِی أَبِی وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا عَنْ یَزِیدَ بْنِ عُمَرَ بْنِ طَلْحَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ بِالْحِیرَةِ أَمَا تُرِیدُ مَا وَعَدْتُکَ قَالَ قُلْتُ بَلَى یَعْنِی الذَّهَابَ إِلَى قَبْرِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ فَرَکِبَ وَ رَکِبَ إِسْمَاعِیلُ ابْنُهُ مَعَهُ وَ رَکِبْتُ مَعَهُمْ حَتَّى إِذَا جَازَ الثُّوَیَّةَ وَ کَانَ بَیْنَ الْحِیرَةِ وَ النَّجَفِ عِنْدَ ذَکَوَاتٍ بِیضٍ نَزَلَ وَ نَزَلَ إِسْمَاعِیلُ وَ نَزَلْتُ مَعَهُمْ فَصَلَّى فَصَلَّى إِسْمَاعِیلُ وَ صَلَّیْتُ فَقَالَ لِإِسْمَعِیلَ قُمْ فَسَلِّمْ عَلَى جَدِّکَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع .. ».[13] یزید بن عمر بن طلحه نقل کرده که وى گفت: زمانى که امام صادق علیه السّلام در حیره بودند به من فرمودند: آیا اراده آنچه به تو وعده داده بودم را ندارى؟ رواى مىگوید: عرضه داشتم چرا (یعنى رفتن به زیارت قبر المؤمنین علیه السّلام). سپس راوى مىگوید: امام علیه السّلام سوار مرکب شده و فرزندشان اسماعیل نیز با آن جناب سوار گشته و من نیز با ایشان سوار شدم و حرکت کردیم تا از وادى ثویه گذشته و بین حیره و نجف جنب ریگهاى سفید و روشن حضرت پیاده شدند و اسماعیل نیز از مرکب به زیر آمد و من هم از مرکب پائین آمدم، حضرت نماز گزاردند و اسماعیل نیز با آن حضرت نماز خواند من هم نماز گزاردم سپس حضرت به اسماعیل فرمودند: بایست و بر جدّت حسین بن على علیهما السّلام، سلام بده.
در این روایت نیز به قصد سفر به زیارت حضرت علی علیه السلام اشاره شده است
روایت هشتم
روایتی را ابن قولویه درباره زیارت امام صادق علیه السلام از قبر جدشان حضرت علی علیه السلام چنین نقل کرده است: «حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الرَّزَّازُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ الزَّیَّاتِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ جَرِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنِّی لَمَّا کُنْتُ بِالْحِیرَةِ عِنْدَ أَبِی الْعَبَّاسِ کُنْتُ آتِی قَبْرَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع لَیْلًا وَ هُوَ بِنَاحِیَةِ النَّجَفِ إِلَى جَانِبِ الْغَرِیِّ النُّعْمَانِ فَأُصَلِّی عِنْدَهُ صَلَاةَ اللَّیْلِ وَ أنْصَرِفُ قَبْلَ الْفَجْرِ»[14] محمّد بن جعفر رزّاز از محمّد بن حسین بن ابى خطاب زیات و او از حسن بن محبوب و او از اسحق بن جریر نقل کرده که وى گفت: امام صادق علیه السّلام فرمودند: هنگامى که در حیره نزد ابى العباس بودم شبها به زیارت قبر امیر المؤمنین علیه السّلام مىرفتم، قبر آن حضرت در ناحیه نجف به جانب غرى النّعمان مىباشد به هر صورت نزد قبر نماز شب را خوانده و پیش از طلوع فجر از آنجا بر مىگشتم.
روایت نهم
نقلی را ثقفی درباره زیارت قبر حضرت علی علیه السلام توسط امام سجاد علیه السلام که از مدینه آمده بودند این چنین نقل کرده است «و ذکر الحسن بن الحسین بن طحّال المقدادیّ- رضی اللَّه عنه-: انّ زین العابدین علیه السّلام ورد إلى الکوفة و دخل مسجدها و به أبو حمزة الثّمالیّ- و کان من زهّاد الکوفة و مشایخها- فصلّى رکعتین. قال أبو حمزة: فما سمعت أطیب من لهجته فدنوت منه لأسمع ما یقول؛ فسمعته یقول: إلهی إن کان قد عصیتک فانّی قد أطعتک فی أحبّ الأشیاء إلیک الإقرار بوحدانیتک؛ منّا منک علیّ، لا منّا منّی علیک. و الدّعاء معروف؛ ثمّ نهض، فقلت: یا ابن رسول اللَّه ما أقدمک إلینا؟- قال: ما رأیت؛ و لو علم النّاس ما فیه من الفضل لأتوه و لو حبوا؛ هل لک أن تزور معی قبر جدّی علیّ بن أبی طالب علیه السّلام؟- قلت: أجل، فسرنا حتّى أتینا الغریّین و هی بقعة بیضاء تلمع نورا فنزل و مرّغ خدّیه علیها، و قال: هذا قبر جدّی علیّ علیه السّلام. ثمّ زاره بزیارة أوّلها: «السّلام على اسم اللَّه الرّضیّ و نور وجهه المضیّ» ثمّ ودّعه و مضى إلى المدینة، و رجعت أنا إلى الکوفة».[15] و ذکر کرده حسن بن حسین بن طحال که حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) وارد کوفه شدند و داخل مسجد کوفه شدند و ابو حمزه ثمالى که از جمله زهّاد و عبّاد و مشایخ اهل کوفه بود در مسجد حاضر بود. حضرت دو رکعت نماز در مسجد بهجا آوردند. ابو حمزه گفت که من هرگز لهجه خوش آیندهتر از لهجه آن حضرت نشنیده بودم. نزدیک رفتم که بشنوم آنچه آن حضرت مىفرماید. شنیدم که این مناجات مىفرمود: یعنى: خداوندا! اگر چه معصیت تو بسیار کردهام و لیکن اطاعت تو کردهام در محبوبترین چیزها نزد تو که آن اقرار به یگانگى تو است، و در این اقرار مرا منّتى نیست بر تو، بلکه تراست منّت بر من که هدایت کردهاى مرا به مذهب حق. ابو حمزه گفت که چون حضرت از دعا فارغ شدند برخاستند. من همراه آن حضرت رفتم تا جایى که محلّ سوارى بود. غلام سیاهى دیدم که اسبى و شترى دارد. پرسیدم که این مرد کیست؟ آن غلام از پرسیدن من تعجّب کرد و گفت: آیا از شمایل او نشناختى و حال آنکه سیماى امامت و نور عظمت و جلالت از جبین او ساطع و لامع است؛ او حضرت علىّ بن الحسین است- صلوات اللَّه علیه. ابو حمزه گفت که چون این را شنیدم بر قدم مبارک آن حضرت افتادم و مىبوسیدم. حضرت به دست مبارک، سر مرا برگرفتند و فرمودند که چنین مکن؛ سجده مخصوص خداوند عالمیان است. پرسیدم که چه باعث شد- اى فرزند رسول خدا!- که شما به این شهر تشریف آوردید؟ حضرت فرمود که باعث همین بود که دیدى- یعنى نماز در مسجد کوفه-؛ بعد از آن حضرت فرمودند که اگر مردم بدانند فضیلت این مسجد و عبادت در آن را هر آینه از اطراف عالم به سوى این مسجد بشتابند اگر چه به چهار دست و پا باشد یا اگر چه بطریق اطفال به نشستگاه خود را بر زمین کشند و آیند. بعد از آن فرمود که مىخواهى که با من زیارت جدّم علىّ بن ابى طالب به جا آورى؟ گفتم: بلى. پس من در رکاب آن حضرت مىرفتم و آن حضرت احادیث از جهت من نقل مىفرمودند و سخن مىگفتند تا آنکه رسیدیم بغریین- یعنى صحراى نجف- به زمین سفیدى که نور از آن مىتافت. آن حضرت از شتر به زیر آمدند و دو طرف روى مبارک خود را بر آن زمین سودند و فرمودند که یا با حمزه! این قبر جدّم علىّ بن ابى طالب است. بعد از آن زیارت فرمودند به زیارتى که اوّلش اینست: «السّلام على اسم اللَّه الرّضى و نور وجهه المضى»، بعد از آن وداع فرمودند و به جانب مدینه روانه شدند و من به طرف کوفه برگشتم.
در این روایت امام سجاد علیه السلام به قصد نماز و زیارت به کوفه آمدند و قبر حضرت علی علیه السلام را زیارت کردند این دلیل بر این است که سفر برای زیارت حضرت علی علیه السلام مورد تاکید، تایید و مشروع می باشد..
روایت دهم
رواتی را طبری در دلائل الامامه از قصد سفر به زیارت حضرت علی علیه السلام به این صورت نقل شده است:«حَدَّثَنِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَرَمِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ هَارُونُ بْنُ مُوسَى التَّلَّعُکْبَرِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَلِیٍّ مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا حَبِیبُ بْنُ الْحُسَیْنِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو هَاشِمٍ عُبَیْدُ بْنُ خَارِجَةَ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ فُرَاتِ بْنِ الْأَحْنَفِ، قَالَ: کُنْتُ مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) وَ نَحْنُ نُرِیدُ زِیَارَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ)، ..... مَضَیْتُ مَعَهُ حَتَّى انْتَهَى إِلَى مَوْضِعٍ، فَنَزَلَ وَ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ، وَ قَالَ: هَاهُنَا قَبْرُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ)....»[16] فرات گوید من با امام صادق علیه السلام بودم و ما قصد کردیم زیارت قبر حضرت علی علیه السلام را ... تا رسیدیم با ایشان به یک جایی ایشان فرود آمده و دو رکعت نماز خواند و فرمود اینجا قبر امیر مومنان علیه السلام است
در این روایت به صراحت با لفظ« وَ نَحْنُ نُرِیدُ زِیَارَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ)،» به مسئله قصد سفر به قبر حضرت علی علیه السلام اشاره شده است
نتیجه
طبق روایات معتبر و مستفیض ثابت شده که نه اهل بیت علیهم السلام نه تنها تاکید به شد رحال به قبر امام علی علیه السلام داشتند بلکه سیره عملی آنها نیز این بوده است که جهت زیارت قبر جدشان، شد رحال داشتند.
نویسنده: وحید خورشیدی
.[1] ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه - ج2؛ ص586 قم، چاپ: دوم، 1413 ق.
[2]. مجلسى، محمدتقى ، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (ط - القدیمة) - ج5؛ ص406.
[3]. مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقیه - ج8؛ ص570 قم، چاپ: دوم، 1414 ق.
[4]. طوسى، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان) - ج6 ؛ ص20 تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
[5] . مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (ط - القدیمة) -؛ ج5 ؛ ص364.
[6]. طوسى، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان) - ج6 ؛ ص20تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
.[7] مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (ط - القدیمة) ج5 ؛ ص364.
[8]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار ج9 ؛ ص51- قم، چاپ: اول، 1406 ق.
.[9] ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات - نجف اشرف، چاپ: اول، 1356ش.
[10]. مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (ط - القدیمة) - ج5 ؛ ص366.
[11]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات - ص37 نجف اشرف، چاپ: اول، 1356ش.
[12]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة) - ج4؛ ص572 تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
[13]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص34.
[14]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات ؛ ص37، نجف اشرف، چاپ: اول، 1356ش.
[15]. ثقفى، ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال، الغارات (ط - الحدیثة) ج2 ؛ ص849، تهران، چاپ: اول، 1395 ق.
[16]. طبرى آملى صغیر، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامة (ط - الحدیثة) ص459- ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1413ق.