مشروعیت نداء اموات در روایات ائمه اهل البیت(علیهم السلام)

پرسش
به گواه ادله متعدد عقلی و نقلی، امت اسلامی پس از رحلت پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) به حال خود واگذار نشدند بلکه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بارها بر مرجعیت قرآن کریم و ائمه اهل البیت(علیهم السلام) تاکید فرموده اند. بدین سان که پس از وفات رسول خدا(صلی الله علیه وآله)، به جهت مصونیت از هرگونه انحراف و ضلالتی باید به کتاب خدا و اهل البیت(علیهم السلام) پناه برد. بنابراین تمسک به سیره زندگانی و فرمایشات نورانی ائمه اهل البیت(علیهم السلام)، همانند تمسک به قرآن کریم، مستوجب عاقبت بخیری خواهد شد. از همین رو هنگامی که با مراجعه به کتب محدثین در می یابیم که ائمه اهل البیت(علیهم السلام) موافق نداء اموات بوده و بارها به خطاب قرار دادن اشخاص صالحی که از دنیا رفته اند، توصیه فرموده اند، مشخص می شود که نداء کردن اموات، امری مشروع و جایز است. در ادامه به برخی از روایاتی که از ائمه اطهار (علیهم السلام) که بر جواز خطاب قرار دادن اموات دلالت دارند، اشاره می شود.
پاسخ
مشروعیت نداء اموات در روایات ائمه اهل البیت(علیهم السلام)
همانطور که در بخش قبل گفته شد تمسک و التزام عملی به سیره و روش ائمه اطهار(علیهم السلام) موجب در امان ماندن از گمراهی ها خواهدشد. بدین سبب هنگامی که آن بزرگواران در مسئله خطاب قرار دادن مردگان، قائل به مشروعیت آن هستند، مشخص می شود قول حق، مشرو.عیت ندا کردن اموات می باشد. بنابراین اگر کسی خلاف این قول، ادعای دیگری را مطرح کند، مسلما ادعایش، باطل شمرده خواهد شد. در ادامه برای روشن تر شدن دیدگاه ائمه اطهار (علیهم السلام) در مسئله مذکور، به چند فرمایش نورانی از آن بزرگواران اشاره می شود.
1: در کافی شریف چنین روایت شده است: عبدالرحیم القصیر می گوید: خدمت امام صادق (علیه السلام) رسیدم. ایشان برای برآورده شدن حوائج، نماز و دعایی به من تعلیم فرمودند.
در بخشی از این دعا اینطور می خوانیم: «یا محمد یا رسول الله، اَشکوا الی الله و الیک حاجتی و الی اهل بیتک الراشدین حاجتی و بکم اتوجه الی الله فی حاجتی»[1] ای رسول خدا، حاجتم را به سوی خدا، و تو و خاندان ره یافته ات شکایت می کنم و در حاجتم به وسیله شما به سوی خدا توجه می نمایم.
از آنجایی که در این روایت، مسئله نداء کردن رسول خدا(صلی الله علیه وآله)، مطرح است بنابراین روشن می شود خطاب قرار دادن اموات، امری مشروع تلقی می شود.
2: شیخ طوسی (ره) در تهذیب الاحکام نقل می کند که امام باقر(علیه السلام) فرمودند: «إِذَا أَرَدْتَ أَمْراً تَسْأَلُهُ رَبَّکَفَتَوَضَّأْ وَ أَحْسِنِ الْوُضُوءَ ثُمَّ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ عَظِّمِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَلِّ عَلَى النَّبِیِّ (صلی الله علیه وآله) وَ قُلْ بَعْدَ التَّسْلِیمِ- اللَّهُمَ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنَّکَ مَلِکٌ کَرِیمٌ وَ أَنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ مُقْتَدِرٌ وَ أَنَّکَ عَلَى مَا تَشَاءُ مِنْ أَمْرٍ یَکُنِ اللَّهُمَ إِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ (صلی الله علیه وآله) یَا مُحَمَّدُ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَى اللَّهِ رَبِّکَ وَ رَبِّی لِیُنْجِحَ لِی بِکَ طَلِبَتِی اللَّهُمَّ بِنَبِیِّکَ أَنْجِحْ لِی طَلِبَتِی بِمُحَمَّدٍ.»[2] هنگامی که قصد داشتی حاجتی از پروردگار بطلبی، وضو بگیر، 2 رکعت نماز بخوان و بعد از سلامِ نماز اینگونه دعا کن: خدایا، به واسطه نبیت محمد(صلی الله علیه وآله) به سوی تو روی آورده ام. ای محمد(صلی الله علیه وآله)، ای رسول خدا، من به واسطه تو، به سوی خدا رو کرده ام، تا حاجتم را روا گرداند. خدایا به وسیله نبیت، حاجتم را روا گردان.
در این روایت، عبارت «یَا مُحَمَّدُ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَى اللَّهِ رَبِّکَ وَ رَبِّی لِیُنْجِحَ لِی بِکَ طَلِبَتِی» نوعی مخاطب قرار دادن پیامبری است که به ظاهر از دنیا رفته است. از همین رو مشخص می شود با توجه به توصیه فوق، چنین مخاطب قرار دادنی، مشروع و جایز می باشد.
3: در کامل الزیارات ابن قولویه (ره) نیز روایتی بدین شکل وارد شده است: امام صادق(علیه السلام) فرمود: هنگامی که قصد داشتی به مدینه بروی، قبل از ورود به آن شهر یا در وقت ورود، غسل کن، سپس به نزد قبر مطهر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) برو، به آنحضرت سلام کن و چنین بخوان: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنَّکَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ....یَا مُحَمَّدُ إِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکَ بِکَ لِیَغْفِرَ لِی ذُنُوبِی»[3] شهادت می دهم معبودی غیر از خدا وجود ندارد و برای خداوند، شریکی نیست. وشهادت می دهم که محمد(صلی الله علیه وآله)، بنده و رسول خداست. و شهادت می دهم تو، پیامبر خدایی و اینکه تو محمد بن عبدالله (صلی الله علیه وآله) هستی.... ای محمد، من به واسطه تو، به سوی خدا رو کرده ام تا گناهانم را بیامرزد.
در این روایت، 3 نکته زیر بر مشروعیت خطاب قرار دادن اموات دلالت می کنند:
1: سلام دادن به رسول خدا (صلی الله علیه و آله).
2: عبارت «وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنَّکَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ».
3: فقره «یَا مُحَمَّدُ إِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکَ بِکَ لِیَغْفِرَ لِی ذُنُوبِی».
بنابراین روایت فوق نیز حاکی از مشروعیت مخاطب قرار دادن اموات است.
4: در «مصباح المتهجد» شیخ طوسی(ره) نیز آمده است امام جواد (علیه السلام)، دعایی در شب اول رجب توصیه فرموده اند که در بخشی از این دعا چنین می خوانیم: «یَا مُحَمَّدُ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَى اللَّهِ رَبِّکَ وَ رَبِّی لِیُنْجِحَ لِی بِکَ طَلِبَتِی»[4] ای محمد، ای رسول خدا (صلی الله علیه وآله)، همانا من به وسیله تو، به سوی خداوند توجه کرده ام تا حاجتم را روا کند.
در این روایت نیز به وضوح، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) خطاب شده اند.
5: :امام صادق(علیه السلام) نیز نمازی را توصیه فرمودند که بعد از اتمام آن، اینچنین دعا می خوانیم: «یَا مُحَمَّدُ یَاجَبْرَئِیلُ یَا جَبْرَئِیلُ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی مِمَّا أَنَا فِیهِ فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ احْفَظَانِی بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِنَّکُمَا حَافِظَانِ مِائَةَ مَرَّةٍ.»[5] صدبار بگو: ای محمد، ای جبرئیل، ای جبرئیل، ای محمد، از آنچه در آن هستم مرا کفایت کنید چرا که شما کفایت کننده هستید؛ و به اذن الهی مرا حفظ کنید چرا که شما حافظ هستید.
نکته جالب آنکه در روایت فوق، افزون بر مخاطب قرار دادن پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)، همچنین از ایشان درخواست هایی نیز مطرح شده است.
جمع بندی:
از مجموع روایات فوق که صرفا گوشه کوچکی از فرمایشات نورانی ائمه اطهار(علیهم السلام) در رابطه با نداء کردن اموات قلمداد می شوند، به این نتیجه می رسیم که خطاب قرار دادن اموات، امری مشروع و جایز است. همچنین باید عنایت داشت با توجه اینکه تمسک به قرآن و اهل بیت(علیهم السلام)، شرط رسیدن به قول حق می باشند، از همین رو قول حق در مسئله نداء اموات مشروعیت آن است و اقوالِ مخالفِ مشروعیت خطاب قرار دادن مردگان، باطل تلقی خواهند شد.
نویسنده: محمد باغچیقی
[1] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج3، ص476، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407هق.
.[2] طوسى، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام، ج3، ص313، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق.
[3] . ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص15، نجف اشرف، دارالمرتضویه، چاپ اول، 1356ش.
[4] . طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج2، ص798، یروت، موسسه فقه الشیعه، چاپ اول، 1411 ق.
[5]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، ج88 ؛ ص354، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق.