آیا تبرک به اماکنی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از روی اتفاق و بدون قصد در آن نماز خواندهاند صحیح است؟

پرسش
در صحیح بخاری روایتی از عبدالله بن عمر نقل شده است که دلالت بر تبرک به اماکنی دارد که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در آن نماز گزاردهاند. از این روایت استفاده میشود که او به تمام اماکنی تبرک ورزیده است. حتی اماکنی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به صورت اتفاقی و تصادفی در آن نماز خوانده و از قبل مورد قصد ایشان نبوده است. بن باز در تعلیقات خود بر صحیح بخاری بیان میدارد که سنت فقط قصد مکانهایی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آن را قصد کردهاند.[1] آیا تبرک به اماکنی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از روی اتفاق و بدون قصد در آن نماز خواندهاند صحیح است؟
بن باز در حاشیه خود بر روایت تبرک عبدالله بن عمر دو اشکال مطرح مینماید: 1.فعل عبدالله عمر اجتهاد او بوده است 2. نهی عمر از قصد اماکنی که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آن را قصد نکردند. و از این دو اشکال نتیجه میگیرد: آنچه سنت و مستحب میباشد اینست که فرد مسلمان همانند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قصد خود را انجام دهد. به این صورت که مکانهایی را که ایشان قصد نکرده و بدون قصد در آن نماز خواندهاند قصد ننماید و مکانهایی را که قصد کرده و در آن نماز خواندهاند او نیز با قصد تبرک در آن نماز بخواند. بن باز عمل عبدالله بن عمر را اجتهاد از جانب او میداند و بیان میکند بر همین اساس عمر از آن نهی کرده است.[2]
او در جایی دیگر صراحتا این عمل را غیر مشروع میداند.[3]
[1]. الحلل الإبریزیة من التعلیقات البازیة علی صحیح البخاری، ج1، ص159.
[2]. همان.
[3]. بخِلافِ آثارِه فی الطُّرُقِ ونحوها... .تصحیح و تحقیق فتح الباری با اشراف عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، ج1، ص 562.
پاسخ
در ادامه به نقد و پاسخگویی اشکالات بن باز میپردازیم:
نقد اشکال اجتهاد عبدالله بن عمر
1.عدم تخطئه صحابه
بن باز با بیان اجتهادی بودن عمل عبدالله بن عمر قصد دارد تا او را مجتهدی خطاکار اعلام کند، و بر این اساس اجتهاد او را غیر قابل تمسک و غیر صحیح بداند. در حالی که این کاملا اشتباه است، زیرا هیچ یک از صحابه عبدالله بن عمر را تخطئه نکرده است وآنچه از عمر نقل شده است نیز دلالت بر تخطئه فرزندش عبدالله بن عمر ندارد.[1] برای تخطئه اجتهاد صحابی لازم است تا دیگر صحابه صراحتا مخالفت خود را بیان کرده باشند. بسیاری از صحابه شاهد تبرک عبدالله بن عمر بودهاند و هرگز عبدالله بن عمر را تخطئه نکردهاند که این نشان دهنده مصیب بودن عبدالله بن عمر در اجتهادش را دارد. عایشه،[2] نافع،[3]مجاهد و بلال،[4] جماعتی از انصار[5] همه از جمله اصحاب شاهد بر عمل عبدالله بن عمر بودهاند و عدم انکار آنها نشان از مخطئ نبودن عبدالله بن عمر در اجتهادش دارد.
2.عدم نسبت خطای در اجتهاد توسط علمای اهل سنت
بن باز اولین کسی است که نسبت خطای در اجتهاد به عبدالله بن عمر داده است. و هرگز این احتمال از سوی علمای اهل سنت مطرح نشده است و فقط بن باز این صحابی را تخطئه کرده است.
1-2. ابن بطال در قرن پنجم این مطلب را نقل کرده و عمل عبدالله بن عمر را جهت تبرک دانسته ولی هرگز او را متهم به خطای در اجتهاد نکرده است.[6]
2-2. ابن عبدالبر در قرن پنجم او را کثیر الاتباع نسبت به آثار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میداند ولی متذکر اجتهاد و خطای در آن نمیشود.[7]
3-2. ابن اثیر جزری در قرن هفتم او را کثیر الاتباع نسبت به آثار رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم معرفی میکند و هرگز او را خطاکار در اجتهاد خود برنمیشمارد.[8]
4-2. ابن حجر عسقلانی در قرن نهم این مطلب را نقل کرده و عمل عبدالله بن عمر را نشانگر استحباب تتبع آثار صالحین و تبرک به آن دانسته است وهرگز او را مجتهد مخطئ معرفی نکرده است.[9]
نقد اشکال نهی عمر
در روایتی که از عمر وارد شده است بیان شده که عمر در مدینه نماز صبح را به جای آورد و سپس دید که عدهای از مردم برای ادای نماز صبح به سمت مسجدی حرکت میکنند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در آن نماز گزارده اند سپس عمر به آنها گفت: گذشتگان شما به دلیل اینگونه تتبع آثار پیامبران الهی علیهم السلام هلاک شدند و آن آثار را کنیسه قرار دادهاند. پس هر کدام یک از شما را که زمان نماز فرا رسید در همان مسجد نماز بخواند و دیگر مساجد را قصد نکند.[10]
1.تبعیت سالم فرزند عبدالله بن عمر از پدرش در تبرک
سالم بن عبدالله در تبرک به امکانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در آن نماز گزارده اند همانند پدرش عمل نموده است و از کلام پدربزرگش عمر برداشت نهی و حرمت و یا کراهت نداشته است. و الا حتما از این نوع تبرک امتناع میکردهاند. عبدالله بن عمر و فرزندش سالم هر دو دارای مقام و منزلت علمی نزد صحابه و تابعین بودهاند و این نشانگر این است که کلام عمر هرگز دلالت بر نهی نداشته است.
2.انحصار روایت عمر به انجام نماز در زمان آن
روایت عبدالله بن عمر با روایت عمر در موضوع مختلف هستند و تعارض با یکدیگر ندارند، در روایت ابن عمر آمده است که در مکان هایی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در آن حضور یافته اند نماز میگزارده است و به شدت پیگیر و مطالبه کننده آن بوده است که نشانگر مستحبی بودن آن نماز ها و یا واجب بودن آن نماز ها با وجود فرصت و نرسیدن وقت نماز است در حالی که در روایت عمر پیرامون فرا رسیدن وقت نماز است و بیان شده است که اگر نماز واجب وقتش برسد در همان موقع نماز را به جای آورد و روایت عمر به چیزی فراتر دلالت ندارد.
3.مضطرب بودن استدلال عمر در متن روایت
در روایت عمر دلیل کراهت خود نسبت به این امر را اتخاذ آثار انبیاء گذشته توسط یهود به عنوان کنیسه دانسته است، در حالی که این مطلب از دو جهت باطل است زیرا: مسلمانان آثار پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم را به عنوان مکانی برای تعالیم غیر اسلامی و یا مخالف اسلام قرار نداده اند و همچنین این دلیل نادرست است زیرا به عنوان مثال یهودی که به شدت انبیاء الهی علیهم السلام را به شهادت میرسانند و در یک ساعت دهها پیامبر الهی را به قتل رساندند[11] چگونه ممکن است که از روی محبت نادرست بر مرقد انبیاء علیهم السلام کنیسه ایجاد نمایند.
[1]. در ادامه به تفصیل بحث خواهد شد.
[2]. عن عبد الله بن أبی ملیکة عن عائشة قالت ما کان أحد یتبع آثار النبی صلى رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فی منازله کما کان یتبعه بن عمر.طبقات کبری، ج4، ص145.
[3].عن نافع قال لونظرت إلى ابن عمر إذا اتبع رسول الله لقلت هذا مجنون. سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 213.
[4]. قد دخل الْکَعْبَةَ قال فَأَقْبَلْتُ فَأَجِدُ رَسُولَ اللَّهِ صلى رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم... . صحیح بخاری، ج1، ص392.
[5]. قال جَاءَنَا عبد الله بن عُمَرَ فی بَنِی مُعَاوِیَةَ وَهِیَ قَرْیَةٌ من قُرَى الأَنْصَارِ فقال... . موطأ مالک، ج1، ص216.
[6]. إنما کان یصلى ابن عمر فى المواضع التى صلى فیها النبى على وجه التبرک بتلک الأمکنة ، والرغبة فى فضلها ، ولم یزل الناس یتبرکون بمواضع الصالحین وأهل الفضل. شرح صحیح البخاری لابن بطال ج 2 ص 126.
[7]. وکان کثیر الاتباع لآثار رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم. الاستعیاب، ج3، ص951.
[8]. وکان کثیر الاتِّباع لآثار رسول الله ، حتى إنه ینزل مَنازِلَه ، ویصلی فی کل مکان صلى فیه ، وحتى إن النبی نزل تحت شجرة ، فکان ابن عمر یتعاهدها بالماءَ لئلا تیبس. اسد الغابة، ج3، ص348.
[9]. عرف من صنیع بن عمر استحباب تتبع آثار النبی صلى الله علیه وسلم والتبرک بها. فتح الباری، ج 1، ص 571.
[10]. فلما انصرف إلى المدینة انصرفت معه فصلى لنا صلاة الغداة... .شرح مشکل الآثار، ج12، ص545.
[11]. تفسیر طبری، ج3، 216.