پرسش
وهابیت یکی از نواقض الاسلام را وسائط قرار دادن بین بنده و خدا دانسته و معتقد است: «من جعل بینه وبین الله وسائط، یدعوهم ویسألهم الشفاعة، کفر إجماعاً.»کسی که از بندگان شفاعت بطلبدکافراست؛ زیرا واسطه را عبادت کرده است.[1] آنها علت قرآنی این حکم را آیات «من دون» میدانند.[2]
[1] محمد بن عبد الوهاب، الرسائل الشخصیة ،1/112.
[2] إن الدعاء مخ العبادة، وکذلک من جعل بینه وبین الله واسطةٌ، وزعم أنها تقربه إلى الله فقد عبده.وقد ذکر الله ذلک عن الکفار؛ فقال تعالى: {وَیَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لا یَضُرُّهُمْ وَلا یَنْفَعُهُمْ وَیَقُولُونَ هَؤُلاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ}وقال تعالى: {وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى} محمد بن عبد الوهاب،الجواهر المضیة،1/72.
پاسخ
یکی از دلائل مهم کجفهمیها و افراطگرایی وهابیت در تکفیر مسلمین، آیاتی است که از "دعای من دون الله" نهی میکند. وهابیت این تعبیر را به معنای «غیر الله» ترجمه می کند و پذیرش ولایت اولیای الهی، طلب شفاعت از آنان و دعا و استغاثه به آنان را مصادیقی برای «اتخاذ ولی من دون الله»، «اتخاذ شفیع من دون الله» و «دعوت من دون الله» تلقی کرده و مصداق شرک بداند.
با توجه به معانی «دون»،[1]بدست میآید که هر نوع مغایرتی با خداوند را نمیتوان با «من دون الله» بیان کرد؛ بلکه باید مغایرت منفصل از خدا باشد و از مقامی پایینتر نشأت بگیرد. ابتدای غایتی که «من» از آن حکایت میکند[2]، «دون الله» است و شروعش «از جانب خدا» نیست.برای بدست آوردن معنای دقیقتر نیازمندیم کلماتِ در مقابل و ضد کلمه مورد نظرمان، یعنی دو عبارت «من عند» و «من لدن» را بررسی کنیم.
این دو ترکیب قرآنی در برابر «من دون» استعمال شدهاند. «عند» ظرف زمان و مکان[3] و «لدن» ظرف زمان و به معنای غایت است.[4] «لدن» را هممعنای «عند» دانستهاند[5] به معنای حضور شی و نهایت قرب و نزدیکی آن، [6] به معنی متصل بودن دو چیز به هم در زمان؛[7] با این فرق که «لدن» را اخص و نزدیکتر از «عند» میدانند[8] که بر آغاز و پایان دلالت دارد.[9] به این نحو، اگر بخواهیم بگوییم «مالی نزد من است» اگر بودنش الان محقق باشد با «لدن» میآوریم ولی اگر فعلاً در نزد من غایب باشد، «عند» را استعمال میکنیم.[10]
بنابراین اگر این دو عبارت برای خدا بکار رود، به معنای شروع کار از سوی خداست که انفصال ندارد. حال در مقام مقایسه این دو عبارت با عبارت «من دون» باید گفت، هر سه به معنای غیریت بوده؛ اما «من عند و من لدن» تاکید بر نزدیکی و اتصال داشته و اما «من دون» انفصال را میرساند. به عبارت دیگر وقتی غیری مورد تایید خداوند است، منظور باشد با «من عند و من لدن» آورده میشود، لیکن وقتی غیری باشد که بدون اذن پروردگار باشد، با «من دون» آورده میشود. در اینصورت شاید بتوان گفت که معادل «من دون الله» همان « من عند غیر الله» است. شاهد بر این مدعا، نمونه آیاتی[11] است که در مورد مبدأ قرآن سخن گفته و از هر دو عبارت در یک معنا استفاده کرده است.
«غیر الله» وصف برای فردی است که مدعو قرار میگیرد. این وصف میتواند شرک و توحید را در بر گیرد. یعنی میتوان به اذن خدا از کسی که خدا بعنوان سبب، اجازه درخواست از او را داده است، درخواست کنیم که عین توحید است یا منفصل و مستقل از اراده و اذن خدا که عین شرک است. ولی «من دون الله» جار و مجرور بوده که وصف فعل میشود و شخص را دربر نمیگیرد مثل:"ویعبدون من دون الله"[12]که عبادت کردن را بیان میکند؛ لذا استغاثه و درخواست آب از حضرت موسی در شرایطی که بشر عادی در بیابان بیآب، قادر بر،آوردن آب نیست،[13]شرک نبوده و «من دون الله» را شامل نمیشود. بنابراین«غیر» و «من دون»رابطه عام و خاص مطلق داشته و «من دون» اخص است. «غیر» اعم از شرک و توحید است؛ در حالی که «من دون»، فقط معنای شرکی را شامل میشود. لذا«من دون الله» را نمیتوان به معنای غیرِ بطور مطلق دانست بلکه فقط معنای «غیریت شرکی» را شامل میشود و «غیریت توحیدی» که همان مأذون بودن از سوی خدا و «منلدن و من عند» است را نمیتواند، شامل شود.
منابع
ابن عبد الوهّاب نجدی،محمّد، الرسائل الشخصیة،تحقیق: صالح الفوزان و محمّد بن صالح العقیلی،جامعة الإمام محمّد بن سعود،ریاض،بی تا.
ابن عبد الوهّاب نجدی،محمّد،الجواهر المضیة،الناشر:دار العاصمة، الریاض،الطبعة الأولى بمصر، 1349هـ، النشرة الثالثة، 1412هـ،
ابن منظور،ابو الفضل،جمال الدین، محمد بن مکرم،لسان العرب،محقق/ مصحح: احمد فارس صاحب الجوائب،دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع،دار صادر بیروت،چاپ3، 1414 ه..
ابو الحسین،احمد بن فارس بن زکریا،معجم مقائیس اللغة،محقق/ مصحح: عبد السلام محمد هارون،انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى،قم،چاپ1، 1404 ه. .
اصفهانى،حسین بن محمد راغب،مفردات ألفاظ القرآن، محقق/ مصحح: صفوان عدنان داودى،دارالعلم- الدار الشامیة-لبنان،چاپ1، 1412 ه..
جوهری، اسماعیل بن حماد،الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، محقق: عطار،احمد عبدالغفور،ناشر دار العلم للملایین،چاپ3،جلد6، بیروت،1404ق.
خسروی حسینی،غلامرضا،ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوى و ادبى قرآن، ناشرمرتضوی، 3جلد،چاپ2 تهران1374ش.
الخضیری السیوطی،جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر بن محمد بن سابق الدین،الأشباه و النظائر فی النحو،المحقق: عبد العال سالم مکرم،المجلدات: 9.
طریحى،فخر الدین،مجمع البحرین،محقق/مصحح:سیداحمد حسینى،کتابفروشى مرتضوى،تهران،چاپ1416،3 ه..ق.
عسکری،حسن بن عبدالله، الفروق فى اللغة، ناشر دارالافاق الجدیده، بیروت،1400ق،چاپ اول.
العسکری،أبو هلال،معجم الفروق اللغویة تحقیق مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم.
فراهیدى،خلیل بن احمد،کتاب العین،محقق/ مصحح: دکتر مهدى مخزومى و دکتر ابراهیم سامرائى،تعداد جلد: 8،ناشر: نشر هجرت قم،چاپ2،نشر 1410 ه..
الفیروزآبادى، مجد الدین أبو طاهر محمد بن یعقوب،القاموس المحیط،تحقیق: مکتب تحقیق التراث فی مؤسسة الرسالة،بإشراف: محمد نعیم العرقسُوسی،الناشر: مؤسسة الرسالة للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت،الطبعة: الثامنة، 1426 هـ ،الأجزاء: 1.
المرادی المصری المالکی،أبو محمد بدر الدین حسن بن قاسم بن عبد الله بن علیّ،الجنى الدانی فی حروف المعانی،المحقق:د فخر الدین قباوة -الأستاذ محمد ندیم فاضل،الناشر:دار الکتب العلمیة،بیروت،الطبعة: الأولى، 1413 هـ ،عدد الأجزاء: 1.
واسطى،زبیدى،حنفى،محب الدین،سید محمد مرتضى حسینى،تاج العروس من جواهر القاموس،محقق/ مصحح: على شیرى،الفکر للطباعة و النشر و التوزیع،بیروت، چاپ1، 1414 ه..
[1] مفردات،ص324؛الصحاح ،ج5/ 2115؛ لسان العرب،13/164؛ القاموس المحیط،1/1197؛ مجمع البحرین،6/ 248؛ العین،8/ 72؛معجم مقاییس اللغة،2/ 317.
[2] تاج العروس،18/552؛ مجمع البحرین،6/ 319؛ القاموس المحیط،4/280؛ المرادی،أبو محمد بدر الدین،الجنى الدانی فی حروف المعانی،1/315.
[3] تاج العروس،5/130؛لسان العرب،3/309.
[4] الصحاح: تاج اللغة،6/2194.
[5] العین،8/40؛المحیط فى اللغة،9/311.
[6] تاج العروس،5/130؛الصحاح ،2/513.
[7] العین،8/40.
[8] الصحاح ،6/2194.
[9] ترجمه و تحقیق مفردات،4/129.
[10] الفروق فى اللغة 295؛الفروق اللغویة، العسکری،أبو هلال،1/462؛الأشباه و النظائر،السیوطی،جلال الدین،2/185؛مجمع البحرین،3/109.
[11] «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ...» نساء/82؛«... وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ» یونس/38.
[12] یونس/18.
[13] بقره/60.